سلام.مثل دفعه قبل اولين نظر و من گذاشتم.....
دلم دوباره گرفت از عبور ثانيه ها/ شکست لحظه به لحظه عبور ثانيه ها /هنوز از تب اين اضطراب مي سوزم که سوخت فرصت من در تنور ثانيه ها /به ياد غربت ديرينه مي گشايم باز کتاب خاطره را در حضور ثانيه ها /مني که خسته ام از يک خوشي مبهم راز /دوباره تازه شدم بامرورثانيه ها /سوار خاطره آهسته ران که هنوز سينه/ نخوانده فاتحه اي بر عبور ثانيه ها