ديشب به ياد تو تنها گريستممستانه گريه کردم، دريا گريستمطوفان غم چو داد گلستان دل به بادبر حال پر پر گلها گريستممن بودم و خيال تو در نيمه هاي شببر بخت خويش و اين دل شيدا گريستمبيخود شدم ز گريه و رفتم به اشتياقمعراج دل نمودم و آنجا گريستمدر جستجوي او ، من آواره ابرواربر کوه و دشت و دامن و صحرا گريستمبر زورق دلم شب تيره به موج غمپنهان به آه بود و پيدا گريستمهر چند نکته سنج و سخن آورم وليکشب در خيال لعل شکر خواب گريستمموسي به عشق روي تو خودش بود تا سحرتنها ترانه گفتم و تنها گريستم .....................................
موفق باشي