کاریکلماتوریست دلنوشته های یک خبرنگار جنوبی پنج شنبه 85 مرداد 5 :: 4:13 صبح :: نویسنده : محمد پای بست
ابتدا میلاد با سعادت حضرت امام محمد باقر (ع) را بر همه شیفتگان خاندان عصمت و طهارت تبریک عرض می نمایم. پیام اس ام اسی توسط یکی از همکاران وبلاگی به دستم رسید که خداحافظی ایشان در سفر به مرزهای ایران به قصد حرکت بسوی لبنان را در بر داشت. برای آقا حسن و همه همراهان آرزوی موفقیت و سربلندی می کنم. این روزها خبرهای جالبی از گوشه و کنار دنیا به گوش می رسه. برنده ایرلندی جایزه صلح نوبل می گوید: آرزو دارم بوش را بکشم. ولی خبری از برنده ما خانم عبادی نیست. امروز سالروز عملیات غرور آفرین مرصاد می باشد و حادثه بار دیگر تکرار شد. اسرائیل نابکار که قصد سرنگونی حزب الله را داشت در تله مقاومت اسلامی لبنان گرفتار شد و دیروز بنت جبیل مرصاد حزب الله بود. روز شادی و غرور حزب الله یاد آور ایام غرور آفرینی است که در آن روزها سازمان منافقین فکر می کرد طی 30 و اندی ساعت می تواند تهران را تصرف کند و نظام جمهوری اسلامی را ساقط گرداند ولی زهی خیال باطل. برای آشنایی بیشتر شما با سازمان منافقین توضیحاتی را تقدیم می دارم که امیدوارم مفید واقع شود. سازمان منافقین چه زمانی؟ 1-تولد: قیام پانزده خرداد با اهدای هزاران شهید به درگاه خدای بزرگ انجام شده و شاه مغرور از پیروزی ظاهری و موقت خود بر سختگیری و تشدید جو اختناق افزوده بود. امام خمینی نیز ابتدا به ترکیه سپس به نجف تبعید شده بودند. گروهی از جوانان که از نظر سیاسی در جبهه ملی و از نظر دینی در محضر مهدی بازرگان [رهبر نهضت آزادی] تربیت شده بودند با احساس ناامیدی از فعالیتهای جبهه ملی و نهضت آزادی که به شکل مسالمتآمیز انجام می شد، تصمیم گرفتند تا با بررسی ضعفهای گذشته ، راه [به اصطلاح] علمیتر مبارزه را پیدا کنند آنها برای یافتن چنین راهی بدون آنکه اطلاعات و شناخت صحیحی از اسلام پیدا کرده باشند به سراغ کتابهای مارکسیستی رفتند. نخستین جلسهها که به شکل نامنظم انجام میپذیرفت از شهریور 1344 شروع شد و دو سال بعد اندکی نظم تشکیلاتی به خود گرفت. آنچه خواندید ادعای رسمی و مورد قبول منافقین نیز هست ، ولی ارتباط بنیانگذاران این سازمان قبل از تاسیس آن با «دلفانی» که یکی از افسران وابسته به حزب توده بود، احتمال دخالت آن حزب را در تاسیس اولیه این سازمان نفاق به طور جدی مطرح میکند و به طور قطع در این زمینه اسرار پنهانی فراوان است. 2-رشد: آهنگ رشد سازمان منافقین بسیار کند و آهسته بوده است. علت این امر بیشتر به ماهیت منافقانه سازمان و شیوة مبارزة آن که مسلحانه بود برمیگردد. مبانی مارکسیستی ایدئولوژی سمخا (سازمان منافقین خلق ایران) در سالهای اولیه تاسیس برای بسیاری از مردم مذهبی و حتی برخی از علمای دینی – جز امام خمینی (ره) که از همان ابتدا ماهیت منافقین را شناخته بودند – روشن نبود و آنها با حس ظن افراطی به این تشکیلات مینگریستند. این حسن ظن تا زمانی پیروزی انقلاب اسلامی و نشر آثار عقیدتی و عملکرد سیاسی سمخا برقرار بود و کم کم سیر معکوسی پیدا کرد. سمخا پس از پیروزی انقلاب اسلامی، با اغتنام فرصت از آزادیهای به دست آمده، به عوام فریبی گستردهای دست زد و متاسفانه جوانان بسیاری اعم از دختر و پسر را جذب سازمان خود نمود. اما با افشای تدریجی ماهیت ، عقاید و عملکرد آنها، رشد آن کاهش یافت و از تابستان 1360 که به جنگ مسلحانه علیه حکومت اسلامی اقدام کرد و بدینوسیله واقعیت منفور خود را نشان داد، نه تها رشد نداشت که بعضی از اضا و غالب هواداران خود را به دلایل گوناگون از دست داد. 3-مرگ سمخا پس از آنکه در 31/3/1360 جنگ مسلحانه خود را با نظام اسلامی و مردمی جمهوری اسلامی ایران آغاز کرد ، در واقع به سوی مرگ پیش رفت . تعداد قابل توجهی از اعضا سازمان دستگیر و تعداد قابل توجه دیگری نیز دست از همکاری کشیده توبه کردند. اعضای باقی مانده از ایران فرار کرده به کشورهای غربی و برخی از کشورهای منطقه پناهیده شدند. سمخا پس از مدتی تصمیم کرفت تا همکاری نهایی خود با آمریکا و صدام را علنی کرده ، با استفاده از امکانات عراق به جنگ با سربازان ایران اسلامی بپردازد و در کنار دشمن بعثی برای از بین بردن تمامیت ارضی، نوامیس و ملیت کشور خود وارد جنگ شود. این کار در حقیقت ضربه مهلکی بود که منافقین بر پیکرة خود وارد کردند. منافقین دلیل پذیرش قطعنامه 598 از سوی ایران را فقدان پشتوانة مردمی نظام جمهوری اسلامی میدانستند. از این رو ، تا آنجا که میتوانستند اعضای خود را از کشورهای مختلف جهان جمعآوری کردند و با یک آموزش نظامی فشرده، آنان را با سلاحهای اهدایی صدام حسین، کسی که به قصد تصرف آب و خاک ایران ، حملة گستردة خود را به این مرز و بوم آغاز کرد ، مجهز کردند. آنها پس از انجام محاسبات دقیقی [از نظر خودشان] که قبلاٌ در دوران فراگیری علم مبارزه آموخته بودند، نیروهای خود را از جادة آسفالته حرکت داده و پیشبینی میکردند که به زودی تهران را فتح خواهند کرد! اما به یاری خداوند متعال، نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران در کنار مردم منطقه، طی عملیات «مرصاد» چنان دماری از روزگار این نوکران احمق امپرایالیسم درآوردند مه داغ آن را تا سالها فراموش نخواهند کرد. با این ضربه مهلک، سازمان به مرگ بسیار نزدیک شد ولی با تنفس مصنوعی کشورهای غربی بویژه آمریکا و نیز با مساعدتهای صدام حسین، بار دیگر شروع به نفس کسیدن کرد. چند سال بعد، بار دیگر اعضای سازمان از کشورهای مختلف گرد هم جمع شدند تا تجربة مرصاد را تکرار کنند ،زیرا ساعدتعای مالی کشورهای غربی و نیز عراق، منوط به شرارتهای ضد انقلاب است. منافقین در پایگاه اشرف در خاک عراق اجتماع کردند تا حملة خود را به ایران شروع کنند. اما مسؤولان جمهوری اسلامی ایران با هوشیاری کامل، این توطئه را نیز در نطفه سرکوب کردند. دلاور مردان نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران به بمباران پر حجم اجتماع منافقین در قلب عراق اقدام کردند و صدها تن از آنها را به هلاکت رساندند و رهبر آنان را مجروح کردند. سمخا، در اثر ضربات مزبور، به حال احتضار افتاد ولی هنوز هم با کمک آمریکا، اسرائیل و برخی دیگر از کشورهای استبدادی به حیات منحوس خود ادامه میدهد. موضوع مطلب : |
||
نویسندگان
پیوندها
آخرین مطالب
|
||