سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

مسئولیت ما، مسئولیت تاریخ است؛ بگذارید بگویند حکومت دیگری بعد از حکومت علی بود به اسم حکومت خمینی که با هیچ ناحقی نساخت تا سرنگون شد؛ ما از سرنگونی نمی ترسیم، از انحراف می ترسیم... ***شهید غلامعلی پیچک***

درباره وبلاگ

قابــی به وسـعـتِ ضــربان ِ زمــان
لوگو
قابــی به وسـعـتِ ضــربان ِ زمــان
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 373
  • بازدید دیروز: 3
  • کل بازدیدها: 445388
کاریکلماتوریست
دلنوشته های یک خبرنگار جنوبی
صفحه نخست                  ATOM                 عناوین مطالب            نقشه سایت
شنبه 85 خرداد 6 :: 2:37 عصر ::  نویسنده : محمد پای بست

جونم بگه براتون بعضی وقتا آدم یه چیزایی می شنوه که سرش شاخ در میاره. چند مدت پیش از یکی از دوستانم که دانشجوی رشته دکتراست، سؤال کردم: تو این مدت باقی مونده به کنکور 85 چه جوری مطالعه کنم بهتره؟ آقا سروش گفت: اگه سر کیسه رو شل کنی نیازی به مطالعه نیست. گفتم: یعنی چی؟ گفت: دو راه داره، یکی اینکه کلاس های کنکوری که تو تهرون بهت معرفی می کنم بری، آخه سؤالات قبل از طرح شدن میاد تو این کلاس ها. یکی دیگه اینه که مدرک رو بخری ولی نه به این سادگی خیلی زحمت داره خرجش هم زیاده. مثلاً من همینطور که دانشگاه بودم یه مدرک لیسانس دیگه هم بدون زحمت و خیلی راحت گرفتم. البته من حرفشو باور نکردم و امیدوارم که دروغ که نه شوخی کرده باشه ولی اگه این موضوع صحت داشته باشه که معلومش می کنم، قصد دارم امسال کنکور شرکت نکنم و بخونم دوره بعد با اقتدار کامل برم دانشگاه تا مثل دوستمون مدرک شله ای نگیرم. نمی دونم این آقای جاسبی چه به روز دانشگاه آزاد آورده که نه از نظر علمی بلکه از جنبه فرهنگی در وضعیت بسیار ناجوری قرار داره. در قدیم دکتری را با زور و زحمت و خرخوانی و جگرخونی می گرفتند! اما امروزه آن را به محض اراده و تمایل تقدیم می کنند! (اگر امیر یا وزیر یا سردار یا وکیل مجلس باشی!) و یا می فروشند اگر خریدار باشی، یا جور می کنند اگر طالب بشوی! و در هر صورت امروزه داشتنش نماد بی سوادی، تازه به دوران رسیدگی، بی کلاسی و حتی در مواردی عقده ای بودن! (گلاب به رویتان! روم به دیفال!) تلقی می شود! چرایش را هم نمی دانیم! باید از همان ها بپرسید!. ظاهراً خواجه عبدالله انصاری در باب آن گفته بود: خدایا آن را که «دکتری» دادی چه ندادی و آن را که بی«دکتری» وانهادی چه دادی؟ البته صحبت من تعداد خواص و اندکی مانند آقا سروش رو شامل می شه و بقیه عزیزان نور چشم ما هستند.

همولایتی ما در یالثارات می گوید:  القصه !

روزگاری P.H.D قرب و منزلتی داشت و جز معدودی از خزندگان و حافظه داران کس به وصال آن نرسید و دکتر گفتن همان و مدهوش شدن خلایق همان! (و این یعنی که صاحب عنوان دکتری چقدر هیبت داشت!)

اما روزگار این «سبب بزرگی» نیز طی شد و گذشت آن زمانی که آن سان گذشت! «جاسبی» نامی پدید آمد که خود نیز دکتر بود و سلسلة پادشاهی خاندان جاسبیان بر دانشگاه آزاد را بنیاد نهاد و به عزت و جلال خود سوگند یاد کرد که تا اعتبار دکتری را ساقط نکنم و آن را به خط تولید انبوه نرسانم از پای ننشینم و گویند که چنین کرد!

هر کس که اراده کرد P.H.D بگرفت! یا بخرید و یا کادو گرفت! و گویند تا چند هزار نفر از مدیران نظام از هاوایی (جزایری آن سوی ناکجا آباد) دکتری خریدند!

و برخی چنان دکتر شدند که خود نیز نفهمیدند! چنان شد که تا روزی مهندس بودند و فردا همه چاکران آنان را دکتر خطاب کردند سپس «دکتر» شدند بی آنکه خود بدانند! (و این گونه را علمای کلام دکترای لدنی گویند!) و بقیه اش را سانسور کرده ام. یکی در مایه های خاجه هرات گفته بود: «دکتری»! چون تو را دارم در زمره تاجدارانم و تاج بر سر، و چون بی تو باشم در جرگه خاکسارانم و خاک بر سر.




موضوع مطلب :



 
 
نویسندگان
پیوندها
آخرین مطالب