سلام دوستان. اعیاد شعبانیه بر شما مبارک. بعد از مدت ها فرصت کردم یادی از وبلاگم کنم و گفتم بیام یه دستی به سر و روش بکشم که بعد از امتحانا مجددا شروع کنم به نوشتن. خلاصه دیشب تا صبح نشستم قالب جدید گذاشتم کلی توی کدهاش دست بردم و تغییرش دادم ولی صبح بر اثر یک اشتباه خیلی ساده تمام زحمت هام پرید و همه حذف شدن و نهایتا فقط همین که می بینید ازش موند! ضمن اینکه دو بخش جدید هم راه اندازی کردم که یکی اسلایدی از تصاویر روز و پایین تر هم آیکونی به نام گالری تصاویر تعبیه شده که پس از کلیک می تونید عکس های خودم رو ببینید و در صورت نیاز جهت مطالعه و استفاده از مطالب گذشته نیز می تونید به آرشوهای سالانه مراجعه کنید و کلوبم هم فعالیتش رو از سر گرفته که می تونید ملاحظه کنید. فیس بوک رو هک کردن اما دنبال بازپسگیریش هستم ولی تویتر به قوت خودش باقیست و ضمنا از این پس از طریق آدرس www.paybast.ir هم به همینجا منتقل میشد تا در آینده نه چندان نزدیک! سایت اصلی رو طراحی کنم. لطفا انتقادات و پیشنهادات سازنده خودتون رو حتما با ما در میان بزارید. پیشاپیش از همه عزیزان بابت اظهار لطفشون ممنون و متشکرم. راستی دیشب آ سید مرتضی اومد به خوابم چندتا دکلمه جدید واسه بیداری اسلامی زد ضبطش کردم گذاشتمش گوش کنید. چرا می خندید باور کنید صدای خود شهیده داغ داغ اسپیکرتون رو روشن کنید تا باورتون بشه!

من هر وقت میام می بینم آمار بازدیدهام بالاست همینه که نمی نویسم آخه کلا آدم برعکسی هستم شما هم که انگار نه انگار هیچ اعتراضی هم نمی کنید اگه می بینید اینجا زیاد بروز نمیشه و مطالب دیگه مثل قبل نیست بیشتر از گرفتاری بزاریدش پای بالارفتن سن البته تغییرات جدیدی در راه است...

توضیح اینکه من وقتی می گم تغییر حتما ایجاد میشه اون هم از نوع خوب و خارق العاده وگرنه پیری و تغییر من فرق داره مثلا با این یارو شیخه چی بود اسمش؟ همون شیخ اصلاحات رو میگما اصمش هم مثل خودش یادم رفته!

صدام می زنن... کی بحث سیاسی کرد؟ آقا گونی چرا؟ من خودیم! اصلا هرچی شما بگید.

از شوخی گذشته مدتی نبودم بعضی از مسئولین خرکیف شده و به جلنبربازی های گذشتشون ادامه دادن اما یه فرصت دو هفته ای بهشون می دم بار و بندیلشون رو بردارن برن همون جا که ازش اومدن چون این محمد همون محمد قبله و همیشه قلم به دست وسط میدون جنگ چش تو چش دشمن وایساده. آخ آخ دوستان جسارت منو ببخشید به جان اسفندیار اینبار دیگه واقعا صدام زدن باید برم ایشاله به زودی بر خواهم گشت. یا علی مدد

احساسات نامحسوس:

آنان را که از مرگ می‌ترسند از کربلا می‌رانند. مردانِ مرد، جنگاوران عرصه‌ی جهادند که راه حقیقت وجود انسان را از میان هاویه‌ی آتش جسته‌اند. آنان ترس را مغلوب کرده‌اند تا فتوت آشکار شود و راه فنا را به آنان بیاموزد. و مؤ‌انسان حقیقت آنانند که ره به سرچشمه‌ی فنا جُسته‌اند.