تولد غریبی است!
ساعت به صفر که می رسد اول اس ام اس می دهند،
هنوز اس ام اس را باز هم نکرده ای که زنگ می زنند!
برایت تولد، تولد، تولدت مبارک می خوانند و تو چقــــــــــــدر دلت صرف کردن فعل بعد را می خواهد!
کاش تولد من هم میماند برای بعد،
به کجای دنیا بر میخورد؟!
تولد عجیبی است 27 سالگیِ من؛
و حالا منم و امروزی که می گذرد...
ترس از گم شدن وجودم را در بر می گیرد، آینده ای گمشده در فرداها.
و چه ترفند جالبیست! دلخوش کُنکی برای آغاز سال بیست و هفتم!
امشب پیش از فوت کردن شمع ها، آرزو خواهم کرد مسیر زندگی را گم نکنم...
باز می خواهم شروع به نوشتن کنم، درست در روز تولدم!
امروز وارد 27 سالگی شدم.
جالب است که تاریخ شمسی و میلادی پس از 27 سال باز در تولد من به هم رسیده اند! (14 دی و 4 ژانویه)
خیلی ها به یادم بودند و من شرمنده لطفشان شده ام.
پاسخ مسابقه همین بود: 26 سال هم تمام شد!!
بعد نوشت : از این دلتنگی های گذر عمر که بگذریم همچنان چشم به فردا دوخته ام و زیر لب زمزمه می کنم آینده از آن ماست!
موضوع مطلب :