سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

مسئولیت ما، مسئولیت تاریخ است؛ بگذارید بگویند حکومت دیگری بعد از حکومت علی بود به اسم حکومت خمینی که با هیچ ناحقی نساخت تا سرنگون شد؛ ما از سرنگونی نمی ترسیم، از انحراف می ترسیم... ***شهید غلامعلی پیچک***

درباره وبلاگ

قابــی به وسـعـتِ ضــربان ِ زمــان
لوگو
قابــی به وسـعـتِ ضــربان ِ زمــان
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 29
  • بازدید دیروز: 106
  • کل بازدیدها: 437157
کاریکلماتوریست
دلنوشته های یک خبرنگار جنوبی
صفحه نخست                  ATOM                 عناوین مطالب            نقشه سایت
پنج شنبه 87 آبان 23 :: 5:36 عصر ::  نویسنده : محمد پای بست

بیا مهدی ولی با ذوالفقارت، که گردن ها بود در انتظارت!

اوست که بر کشنده قلم است، پدید آرنده هستی از عدم است.  با سلامی دوباره خدمت همه دوستان عزیز، خیلی خوشحالم که توفیق شد تا بار دیگر خدمت برسم و تولد هشتمین اختر تابناک امامت و ولایت، حضرت امام رضا (ع) را خدمتتان تبریک عرض کنم.

امیدوارم که خوب و خوش و سلامت باشید. من که تو شیراز فرصتی برام ایجاد شده یک برنامه ریزی برای آینده داشته باشم و از این سکوت و تنهایی نهایت استفاده رو کردم و تو این چند وقت یا گرفتار مطالعه کردن بودم یا نوشتن. یک کارها و برنامه هایی رو هم در دست اقدام دارم که اگر عملیاتی شدند حتما برای پیشبرد برنامه ها از شما دوستان راهنمایی خواهم گرفت. اما نمی دونم چرا هر جا میرم دردسر هم دنبالم میاد. شاید شنیده باشید که یک شرکت اسرائیلی با اجازه مسئولین تو نمایشگاه کتاب شیراز غرفه داشت و کارهای تبلیغاتی می کرد که توسط جنبش دانشجویی درش تخته شد و بقیه ماجراها. حالا نمی دونم چرا این چند روز هر کدوم از دوستان بهم زنگ میزنن می گن عجب کاری کردید. آخه من چجوری باید ثابت کنم که تو ترک هستم و سرم رو می ندازم پایین می رم دانشگاه و بر می گردم خونه کاری هم به کار کسی ندارم؟! باور نمی کنید؟ اصلا به من چه خوب نکنید!

 چند مدتی بود که پای کسی تو کفش ما نرفته بود تا اینکه جدیدا یکی دیگه از دوستان مرفوع القلم شروع کرده به طرقه در کردن ولی نمی دونم چرا حالیش نیست که من خودم توپچی ام! حاج آقا بعد از مدتی گم و گور شدن تازگی ها با حربه جدیدی وارد شده و با شیر کردن چند تا بچه فمنیست فکر کرده می تونه به اهداف پوچش برسه. من که نمی دونم ولی از مردم شنیدم و یه جاهایی خوندم که حدود یک سال با پولی که از ناکجا آباد اومده بود، تو هندوستان داشتم یک سری آموزش هایی می دیدیم و حالا هم که برگشتم تو شیراز دارم یک کارهای اقتصادی (زیرزمینی) برای پشتیبانی از تحرکات سیاسی پدرم انجام می دم! بخدا نمی دونم از کی ایذه شده هند؟ حالا تازه قاچاق سلاح و مهمات کوچکترین تهمت جدیدیه که به من نسبت داده شده شما دیگه تا آخر خط رو بخونید...! حالا یکی نیست به این آدم عاقل بگه اولا من اگه کاری بخوام بکنم نیازی به پنهان کاری نمی بینم و دوما بقول انگلیسی ها هیچ آدم عاقلی همه تخم مرغ هاشو تو یه سبد نمی زاره؛ یعنی اگه من قرار بود کاری هم مخفیانه انجام بدم نه جنابعالی و دوستانت، نه اون رئیس معلوم الحالت خبردار نمی شدین اگر هم می فهمیدین هیچ غلطی نمی تونستید بکنید. من که از خودم مطمئنم و همیشه به خودم می گم مترس و دلیر باش، که شمشیر کوتاه بدست دلیران دراز گردد. راستی مخاطب نوع چهارم من رو هم که می شناسید یکی از برنامه های جدیدم همینه که تقویتش کنم تا در این جور مواقع کمی کمک حالم باشه. من که بیکار نیستم بشینم چرندیات این بزغاله ها رو جواب بدم، خودش زحمت اینکارها رو می کشه. فقط کمی زمان می بره که فولاد آب دیده بشه.

اوبامای بچه ها هم که رئیس جمهور شد. مبارکه ولی کسانی که راه حل هایی برای مشکلات بشریت عرضه می کنند معمولا از حل مشکلات کوچکشان عاجزند. ایشون اگه بتونه یک سگ خوب برای خودش انتخاب کنه حتما می تونه تحول عظیمی در سیاست های کلی آمریکا هم ایجاد کنه پس نا امید نباشید!

خبر خداحافظی هادی ساعی مدال آورترین ورزشکار ایرانی رو که حتما شنیدید. کمتر کسی می تونه مدعی باشه که به این زودی ها پهلوانانی چون ساعی، رضازاده و حیدری تکرار شدنی باشند. نمی دونم تکلیف ما با المپیک بعدی چیه آیا کسی هست که از حیثیت ورزش ایران دفاع کنه؟ انشاءالله که هست. ما فردا قهرمانان بزرگی خواهیم داشت ولی از نظر من قهرمان بودن با پهلوان بودن تفاوت دارد. امیدوارم که قهرمانان ورزشی ما منش پهلوانی پیش بگیرند و باعث افتخار ایران و ایرانی شوند. شاد و سرزنده باشید.

اما باز نگشتم،

به بیراهه هم نرفتم که من نه مرد بازگشتم!

استوار ماندن و به هر بادی به باد نرفتن

دین من است.

دینی که پیروانش بسیار کم اند.

مردم همه زادگان روزند و پاسداران شب.




موضوع مطلب :



 
 
نویسندگان
پیوندها
آخرین مطالب