سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

مسئولیت ما، مسئولیت تاریخ است؛ بگذارید بگویند حکومت دیگری بعد از حکومت علی بود به اسم حکومت خمینی که با هیچ ناحقی نساخت تا سرنگون شد؛ ما از سرنگونی نمی ترسیم، از انحراف می ترسیم... ***شهید غلامعلی پیچک***

درباره وبلاگ

قابــی به وسـعـتِ ضــربان ِ زمــان
لوگو
قابــی به وسـعـتِ ضــربان ِ زمــان
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 7
  • بازدید دیروز: 15
  • کل بازدیدها: 437889
کاریکلماتوریست
دلنوشته های یک خبرنگار جنوبی
صفحه نخست                  ATOM                 عناوین مطالب            نقشه سایت
یکشنبه 88 فروردین 2 :: 5:8 عصر ::  نویسنده : محمد پای بست

ایام می آیند تا بر شما مبارک شوند، مبارک شمایید، الهی حاجات دلتان با حکمت پروردگار در سال نو همسو شود.

عرض سلام و تبریک دارم به مناسبت سال 1388. در سال پیش رو موفقیت های روز افزون، سلامتی و شادابی را برایتان خواهانم و امیدوارم هر روزتان بهتر از دیروز باشد. با اینکه سال قبل سال خوبی برای من نبود (چون جیب ها خالی شد) ولی باز هم بهتر از سال قبلش بر من گذشت (چاخان) و با اینکه تجربه، نوید یک سال خیلی سخت و کمی هم بد را برایم می دهد ولی باز هم معتقدم که می شود سال 88 را که خوب شروع نشده برایم، با تمام سختی هایش از بدترین سال به بهترین تبدیل کنم!

تو سال جدید مثل همه سال های دیگه تغییرات و برنامه هایی رو دارم که اینبار نمی خوام اعلام کنم ببینم کی متوجه میشه. این عکس جدید وبلاگم رو هم برای این گذاشتم که بعضی از دوستان گفته می خواستند برام دردسر درست کنند من اینو گذاشتم که بگم همیشه به استقبال خطر می رم هر چند که این خطری که این عزیزان دارند ناچیز هم هست! فکر می کنم هر وقت من ماشینم رو شستم بارون اومد به همین خاطر گفتم روز عیدی مردم ازیت نشن ماشین رو نشستم ولی از فردا هر روز ترتیبش رو میدم چون که من عاشق باران هستم! قصد دارم امسال برای اینکه حال و هوایی عوض کنم یک سفر شمال به اتفاق دوستان و البته به اصرار خانواده برم تا شاید کمی در روحیه نسبتا بدم تأثیر داشته باشه.

مشکلات زیاده ولی دوست ندارم ازشون حرف بزنم چون مشکلات من فقط برای خودمه ولی مشکلات مردم برای منم هست! مثال زیاده می دونید که اگه وارد بحث اقتصاد و سیاست و فرهنگ هم بشم دستم گرم میشه زیاد می نویسم ، از خشکسالی و بی آبی و بی برقی و بی پولی و بی نونی و بی ... که چیزی برای گفتن ندارم ولی چند نکته جالب که این هفته های اخیر برخورد داشتم باهاشون یکی شون این بود که چند وقت پیشتر رفتم یکی از بانک های شیراز یه کاری داشتم رفتم نوبت زدم تو کاغذ نوشته بود 201 نفر در انتظار هستند! سرم سوت کشید آخه یادم میاد بعضی وقت ها هر 1ساعت فقط 7نفر رو توی بانک راه می انداختند ولی این بانک اعجوبه با 4نفر کارمند توی یک ساعت دقیقا نصف این آمار رو راه انداخت از تعجب داشتم شاخ در می آوردم نتونستم بیشتر بمونم نوبت رو هم با خودم آوردم که هر کی باور نکرد نشونش بدم. افت قیمت کالا و سوراخ شدن جیب مردم هم یکی دیگه از جریانات امسال بود آخه همه چیز ارزون شده بود ولی دیگه کسی پول مول نداشت خرید کنه! خود من همین که کارت طلایی ماشینم تموم شد تازه خرجاش شروع شدند که این نشون میده وقتی ایران یک خودرو مثل زانتیا رو مونتاژ می کنه از اصلش بهتر میشه! امسال تو ایام عید هر جوون بیکاری اومده بود ماهی و سبزه فروشی زده بود یه گوشه خیابون که خیلی خوشحال شدم که شغل های فصلی اینقدر پر رونق هستند و جوون ها رو سر گرم می کنند یادم میاد تو شب یلدا هم تمام مردم یادشون افتاده بود هندونه فروشی بزنن! این فکر های خوب اقتصادی می تونه کشور رو بسمت توسعه سوق بده و جای کار داره. یادم میاد ما اومدیم آرزوهای جوون ها رو عوضش کنیم و به سمت دیگه ای پیش بریم ولی اونقدر با این اقتصاد ور رفتیم که قبلا آرزوی ما جوون ها داشتن 206 بود ولی الان کسی به کمتر از Genesis راضی نمیشه! ولی با جیب خالی دوچرخه هم نمیشه سوار شد اونم تو این بی بنزینی. خود من دقیقا 6کارت سوخت موتور دارم و یک کارت ماشین باز هم آخر ماه به روغن سوزی می افتم از دست این بنزین آزاد تازه جدیدا سهمیه همین موتور رو هم ماهانه کردن ماشین هم که شنیدم لطف کردن ازش کم کردن که مردم بشینن تو خونه سر کار و درس و دانشگاهشون نرن فقط و فقط بشینن و جومونگ و یوزارسیف و ... نگاه کنند! البته خدا خیر بده این رئیس جمهور ضعیف الجسه ولی قوی ما رو که خستگی رو خسته کرده الحق و الانصاف برای مناطق محروم خیلی کار شده مردم هم راضی هستند. تو 4سال هم نمیشه بیشتر از این کار کرد چون کار از ریشه خرابه این بنده خدا بیشتر از این از دستش بر نمی اومد! خدا توفیقشون بده.

هر سال چهارشنبه سوری یادم میاد طرقه داشتن خلاف سنگین بود ولی امسال هر کی با کلت برتا یا شاهکش یا ... تیر می انداخت بهش می خندیدند می گفتند اسلحش کلاس نداره آخه الان اینجا بیشتر استار و کلاشینکف تو بورسه! البته نترسین یه وقت اینجا امن ترین نقطه کره زمینه همون اشرار هم می دونند که تو ایام عید باید برن مرخصی تا مسافرهای عزیز نوروزی بهشون خوش بگذره اگه وقت کردید حتما یک سری به شهر زیبا و باستانی برازجان پایتخت قدیم ایران بزنید خالی از لطف نیست، دشتستان بزرگ جاذبه های دیدنی زیاد داره اگه بیاید پشیمون نمیشید. یادم رفت بگم امسال خونواده تعجب کرده بودند که من خونه موندم و می خوام بشینم پای سفره هفت سین خودمم کمی متعجب بودم. سر سفره وقتی سال تحویل شد یه باره دلم گرفت رفتم تو فکر یه چند لحظه طولانی که نمی دونستم اطرافم چی می گذشت. من پای هر سفره ای خودم کیک رو می بریدم ولی نمی خوردم ولی امسال خودم نبریدم ولی خوردم! امسال با همه سال های گذشته فرق می کرد با اینکه پدرم هم پای سفره بود ولی من یه جورایی بزرگ خاندان محسوب می شدم و همه چشم ها به دست های من بود که من چی عیدی می دم؟ منم اصلا تو فاز نبودم وقتی هم اومدم تو خط حسابی تر شدم! نمی دونم این رسم عیدی دادن تو روز عید رو کی انداخته سر زبون مردم. ببخشید از اینکه با عجله و در هم برهم نوشتم فرصت چک کردن هم ندارم اگه غلط املایی داشت زیاد نخندید. بدرود

بر ما سالی گذشت، بر زمین گردشی و بر روزگار حکایتی، امید که آن کهنه رفته باشد به نیکویی و این نو همی آید به شادی.




موضوع مطلب :



 
 
نویسندگان
پیوندها
آخرین مطالب