سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

مسئولیت ما، مسئولیت تاریخ است؛ بگذارید بگویند حکومت دیگری بعد از حکومت علی بود به اسم حکومت خمینی که با هیچ ناحقی نساخت تا سرنگون شد؛ ما از سرنگونی نمی ترسیم، از انحراف می ترسیم... ***شهید غلامعلی پیچک***

درباره وبلاگ

قابــی به وسـعـتِ ضــربان ِ زمــان
لوگو
قابــی به وسـعـتِ ضــربان ِ زمــان
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 21
  • بازدید دیروز: 58
  • کل بازدیدها: 436828
کاریکلماتوریست
دلنوشته های یک خبرنگار جنوبی
صفحه نخست                  ATOM                 عناوین مطالب            نقشه سایت
چهارشنبه 88 دی 9 :: 11:11 عصر ::  نویسنده : محمد پای بست

سلام بر آنکه حرمت خیمه هایش شکسته شد...

سلام. سالروز تولدم نزدیکه ولی چه تولدی؟ رسمه تو جشن تولدها کیک و شیرینی می دن ولی من دوس دارم شعله زرد نذری بدم! رسمه همه تیپ بزنن ولی من دوس دارم لباس مشکی به تنم باشه! رسمه آهنگ شاد بزارن و دست بزنن ولی من دوس دارم روضه امام حسین (ع) بزارم و ذکر حسین حسین بگیرم! رسمه گل و ساعت و سکه کادو بدن ولی من دوس دارم سربند یا حسین، سپاهیان خمینی و فدائیان رهبر کادو بگیرم. رسمه... این هم کیک تولد من:

باز گردید ای تکاورهای جنگ / ای شجاعان ای دلاورهای جنگ

جبهه فرهنگ را احیا کنید / خدعه و نیرنگ را رسوا کنید

رنگ سبز مخملی بس نابجاست / این همان قرآن روی نیزه هاست

ما بسیجی، با ولایت زنده ایم / زنده ایم و تا ابد رزمنده ایم

امسال متحمل بیشترین گرفتاری های عمرم شدم و در کوران سختی ها توکلم رو به خدا از دست ندادم. چون معتقد به این بودم که همه پیشامدها چه خوب، چه بد، آزمایش الهی است. چراش بین خودمو خدای خودم بمونه ولی امسال با حال ترین محرم عمرم رو پشت سر می گذاشتم تا رسیدیم به تاسوعا و عاشورای خونین و غمبار حسینی امسال که به عنوان لکه ننگی در تاریخ ثبت خواهد شد. کارشان به جایی رسید که به مقدسات مردم توهین کردند و خون به دل امام زمان (عج) کردند. کارشان بجایی رسید که در سناریوی هتک حرمت عاشورای حسینی از خانواده خود نیز قربانی دادند! آیا ارزشش را داشت؟ کار بجایی رسید که مردم از شعار مرگ بر منافق به شعار مرگ بر میرحسین رسیدند! آنها را معاند و محارب و منافق خواندند و خواستار اعدام آنها شدند. دیروز تو گلزار شهدا یه لحظه خجالت کشیدم، گفتم اگه بین این همه شهید یکیشون بیاد ازم بپرسه بعد از ما چه کرده اید؟ من چه جوابی دارم؟ هیچ! منی که کوتاهی کردم فقط باید برم بمیرم! مسئولینی که مماشات کردند باید بروند بمیرند و مردمی که سکوت کردند باید...! با تمام این توضیحات باز امید و توکلم رو از دست ندادم و رو کردم به سمت شهدا و از ته دل شروع کردم به زمزمه کردن:

باشه دیگه کل وصیتاتو اجرا می کنم/ تو فقط غصه نخور

باشه دیگه دعا واسه یوسف زهرا می کنم / تو فقط غصه نخور

باشه حالا کاری برا غوغای محشر می کنم / تو فقط غصه نخور

باشه دیگه فکری برا اشکای رهبر می کنم / تو فقط غصه نخور

تا قبل از راهپیمایی و تظاهرات میلیونی ملت همیشه در صحنه ایران اسلامی؛ همان وقت که با خودم می گفتم دیگر سکوت حرام است و خون دشمنان حلال است، زمانی که فکر می کردم در تهران چیزی بنام مرد وجود ندارد ولی باز هم امیدوار شدم. قبلا فکر می کردم چیزی بنام نیروی امنیتی و قضایی هم وجود ندارد ولی باز هم امیدوار شدم و از خدا می خواهم که همچنان امیدوار بمانم...!

آری عاشورا تکرار می شد، اما این بار امام حسین غریب و تنها نبود، خامنه ای بود، یاران خامنه ای هم بودند. امام حسین 72 یار داشت، ولی ملت ایران همه بسیجی؛ یار 73 این ماجرا بودند. همه فدائی رهبر، همه آماده جانفشانی و شهادت. همه آنها که کفن بر تن، فریاد مرگ بر منافق سر می دهند شهیدند. آمده اند تا عاشورا را تکرار کنند. هر شهیدی که می بینی نام ببر و به فرزندانت بگو که چهره او را به خاطر بسپارند تا علم ابالفضل که امروز به علمدار عصر ظهور خامنه ای رسیده، بر زمین نماند و به دست حضرت مهدی (عج) برسد. علم بر زمین نمی ماند؛ مگر ما مرده ایم؟

حسین (ع) بیشتر از آب تشنه لبیک بود، افسوس که بجای افکارش زخمهای تنش را نشانمان دادند و بزرگترین دردش را بی آبی نامیدند. لبیک یا حسین


موضوع مطلب :



 
 
نویسندگان
پیوندها
آخرین مطالب