سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

مسئولیت ما، مسئولیت تاریخ است؛ بگذارید بگویند حکومت دیگری بعد از حکومت علی بود به اسم حکومت خمینی که با هیچ ناحقی نساخت تا سرنگون شد؛ ما از سرنگونی نمی ترسیم، از انحراف می ترسیم... ***شهید غلامعلی پیچک***

درباره وبلاگ

قابــی به وسـعـتِ ضــربان ِ زمــان
لوگو
قابــی به وسـعـتِ ضــربان ِ زمــان
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 45
  • بازدید دیروز: 106
  • کل بازدیدها: 437173
کاریکلماتوریست
دلنوشته های یک خبرنگار جنوبی
صفحه نخست                  ATOM                 عناوین مطالب            نقشه سایت
دوشنبه 89 آبان 17 :: 11:9 عصر ::  نویسنده : محمد پای بست

سلام خیلی وقت بود که فرصت نوشتن نداشتم الان هم فرصت ندارما ولی اینقدر حالم خرابه که دلم نمیاد حرف دلمو نگم(بی ربط). ضمنا باید توضیح بدم الان نه عصبیم نه چیزی زدم نه قرصهام عقب افتاده، در صحت و سلامت عقلی، روحی و جسمی وبلاگم رو بروز میکنم. روزهای خوب و بد زیادی گذشت که توفیق نشد خدمت دوستان برسم و عرض ادب کنم چون بدجور گرفتار کار و فعالیت های اجتماعی هستم و بخاطر علاقه ای که به کارهای فرهنگی دارم تا آخرین نفس سعی می کنم در این مسیر حرکت کنم. مسئولین بی بصیرت دولتهای وقت که تاب و تحمل شنیدن انتقادات ما رو نداشتند ولی دولت فعلی ثابت کرده که ظرفیت ها رو برای شنیدن انتقاد بالا برده و البته سطح توقع جامعه نیز بدنبال آن بیشتر از قبل شده هرچند که هنوز هم کسی تاب شنیدن حرفهای اینجانب را ندارد! من همیشه عادت دارم اول جنبه مثبت یک کار رو نگاه کنم و بعد جنبه منفی، برای بیان انتقادات هم شیوه مخصوص خودم رو دارم که هیچوقت لو نمیدم! خلاصه بگم وقتی حرف می زنم و یک مسئله رو برای عموم عنوان می کنم که حس کنم گوش مسئولین بدهکار شنیدن حرف حساب نیست، امروز هم از دنده یکی مونده به چپ بیدار شدم دست خودم هم نیست ولی یه عادتی دارم که فکر نکرده حرفی نمی زنم و هر وقت ثابت بشه اشتباه کردم شجاعت عذرخواهی کردن رو دارم ولی در این مورد با اطمینان قلمم رو به چرخش در میارم. بقول شهید بهشتی ما به نتیجه فکر نمی کنیم بلکه به تکلیف خود عمل می کنیم. من به شخصه سعی می کنم منطقی باشم البته سعی می کنم ولی بعضی وقتها ... در همه قشرهای جامعه هم دوستانی دارم که همیشه دوستان نزدیک بر من خورده میگیرند که تو چجوری با اینها کنار میای یا اونها چجوری با تو کنار میان؟ نه که فکر کنید پرچمم نه ولی علاوه بر مناظره و مباحثه با مخالفان و همفکری با موافقان همیشه یه چیزی دارم که خودم هنوز کشفش نکردم ولی بقول اونها دوس داشتنیم!(خودشیرینی) خلاصه به دید دوستان مسئول عنصر نامطلوب ولی قابل استفاده هستم! فرمول این چیزی که گفتم قابل کشف نیست چون واقعا با خوب و بد روزگار ساختم و هیچوقت هم ناشکری نکردم الان هم هرچی پیش بیاد منکر خوبیهای طرف مقابلم نمیشیم و با اینکه روحیه عالیه ولی شکما هنوز خالیه! انتظار دارم مزد این دفاع از اسلام و انقلاب و ایران فقط یک عزت و احترام خشک و خالی از سوی بعضی ها باشد که نیست! کلی گفتم وگرنه کسی بخواد عزت و احترام من رو زیر سوال ببره آسفالته! در واقع ما پله شدیم ولی دوستانمون حواسشون نیست یک پله تا وقتی نپوسیده هنوز جای پا برای دیگران هم داره و ما هنوز سرزنده و شادابیم و هرگز نمیپوسیم! از وقتی وارد فعالیتهای اجتماعی شدم دیدم در بین مسئولین دلسوز و زحمت کش هستند کسانی که از موقعیت خود سوء استفاده می کنند و بعنوان مثال امکان ندارد شما بیایید در بزرگترین شهرستان و شهر استان بوشهر نظرسنجی کنید و مردم از عملکرد نیروی محترم انتظامی راضی باشند و آنها را شریک دزد و رفیق قافله ننامند! این یک تهمت نیست (شاید هم باشد) ولی با یک نظرسنجی نه نظرسازی! این واقعیت تلخ و تکان دهنده بر همه مسئولینی که چشم و گوش خود را بسته اند روشن خواهد شد. پلیس حافظ جان و مال و امنیت مردم است و در این راه سالانه سربازان گمنام زیادی به شهادت می رسند ولی هستند کسانی که چشم بسته پا بر روی خون همین شهدا می گذارند و آبروی همه پرسنل زحمتکش نیروی انتظامی را به بازی می گیرند ولی نمی دانند که ریشه ای که با خون پاک شهدا رشد کرده نمی خشکد. قبول دارم که در هر مجموعه ای ناخالصی وجود دارد و هیچکس کامل مطلق نیست ولی پلیس ما نه کمترین بلکه هیچ فرد خاطی را (نباید) درون سازمان خود داشته باشد ولی می بینیم که دارد! بنده به چشمان خود شاهد باجگیری ماموران بوده ام! و کسی که آبروی خود را به هزار تومان ناقابل بفروشد جایگاهش در لباس خدمت به مردم مناسب نیست. من برخوردهای متعددی با این قشر داشته ام اما شاید کسی مثل من پیگیری و نفوذ هر چند اندکی! نداشته باشد که از حق خود دفاع کند و مامورین خاطی را به دست قانون بسپارد، پس چاره چیست؟ آقایان گره به دندان رسیده ذکر موارد به دلیل مصلحت جایز نیست ولی چرا پلیس؟ امروز به واسطه توهین یک نیروی بی شخصیت، بی ادب، بی نزاکت، بی معرفت، بی شعور و بی ... این نهاد مردمی و انقلابی تنها کاری که نکردم این بود که 10تا آنتی هیستامین دکونزستانت بخورم! شاید کسی جرئت نکنه به من دست بزنه یا اگه دهن ...ش به توهین چرخید مجبور به عذرخواهی بشه ولی بقیه مردم چه گناهی کرده اند؟ الان زیاد نمیتونم بنویسم ولی عین تمام 23سالی که از سنم گذشته از نیروی پلیس انتقاد دارم و اگر اداره ادای پاره ای توضیحات اجازه دهد و عمری باقی باشد در آینده با مدرک و سند خدمت مسئولین محترم شهرستانی، استانی و حتی کشوری می رسم که ببینند و شاهد باشند که برخورد بعضی پلیسهای تخاله با مردم با شخصیت، عادی و حتی تحصیلکرده و بافرهنگ، با طرز برخورد با یک قاتل و جانی تفاوتی ندارد! ضمنا ما دیگه خام قولهای آقایان نمی شویم زیرا مدیر بی عمل مثل زنبور بی عسله! تغییر و رفت و آمدها همه فرمالیته و آبکی هستند و باعث تحول نمی شوند چون کار از ریشه خرابه! شاید باورتون نشه من در جایی زندگی می کنم که متأسفانه بعضی ها در مرکز استان مغرضانه ازش بعنوان نا امن ترین و بی فرهنگ ترین نقطه ایران نام می برند ولی همیشه گفتم دشتستان بزرگ اینقدر هم نا امن نیست و مردم ما از شعور و فرهنگ بسیار بالایی برخوردارند فقط مسئولین ما کفایت لازم را ندارند و در گذشته بجای امر فرهنگسازی به اموری قبیل کارخانه سازی مشغول شدند و کار به اینجا کشید که بدنامی برای شهر ماند و کیف و حالش برای حاکمانی که خوردند و بردند و یکی پس از دیگری رفتند. دشتستان بزرگ با این ظرفیت بالای فرهنگی و تمدن عمیق باستانی که دارد هنوز دغدغه آب آشامیدنی را دارد و به تازگی شنیدم که بعد از سالها مشکل آب حل شده! یا مثلا بحث گازی که از استان بوشهر تا دور افتاده ترین نقطه کشور می رفت ولی مردم استان از این نعمت بی بهره بودند و حالا که مشکل گاز استان حل شده هنوز مردم بزرگترین شهرستان ثروتمندترین استان کشور بدلیل حسادت مرکزنشینان! کپسول سنگین گاز بردوش آواره کوچه و خیابانند که شاید به زحمت گازی برای پخت و پز و حمامشان گیر بیاورند. باز هم میگم الان خیلی از مشکلات به همت اول خود مردم و بعد مسئولین در حال رفع شدنه ولی باز هم کافی نیست. زیادی حرف زدم؟ ببخشید ساعت از دستم در رفت و با عجله و پراکنده گفتم. انشاءالله که ادامه دارد...

عید هم بر شما مبارک.




موضوع مطلب :



 
 
نویسندگان
پیوندها
آخرین مطالب