سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

مسئولیت ما، مسئولیت تاریخ است؛ بگذارید بگویند حکومت دیگری بعد از حکومت علی بود به اسم حکومت خمینی که با هیچ ناحقی نساخت تا سرنگون شد؛ ما از سرنگونی نمی ترسیم، از انحراف می ترسیم... ***شهید غلامعلی پیچک***

درباره وبلاگ

قابــی به وسـعـتِ ضــربان ِ زمــان
لوگو
قابــی به وسـعـتِ ضــربان ِ زمــان
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 42
  • بازدید دیروز: 25
  • کل بازدیدها: 437594
کاریکلماتوریست
دلنوشته های یک خبرنگار جنوبی
صفحه نخست                  ATOM                 عناوین مطالب            نقشه سایت

خیلی مچاله و جمع و جور لای پتو پیچیده بودم که با صدای یک اجنبی که می گفت" coffee خلاص finish " از خواب پریدم. هندی بود و روی یدک کش کار می کرد. از برو بچه های ایران یاد گرفته بود که به جای "finish " بگوید"خلاص". لابد من که خواب بودم یکی از بچه ها کمی قهوه خواسته بود.


از همان بعدازظهری که راهی دریا شدیم می دانستم با چیزهای عجیب و غریبی روبرو خواهم شد. یکی از عجایب هم همین اجنبی های بودند که سه ماهی می شد روی آب های خلیج می چرخیدند.

راستش را بخواهید دوست داشتم تمام خستگی و کوفتگی راه 60 مایلی را به جان بخرم تا دیدن دلفین های آزاد و ماهی پرنده و شاه میگو و حفارهای کره ای و طلوع دل انگیز را برای یکبار تجربه کنم.

اولین باری که دلفین ها از آب پریدند بیرون کلی ذوق کردم ولی قایق با سرعت حرکت می کرد و حسرت خوردم که نمی شود عکس گرفت. بدجور محو درخشش آخرین اشعه های خورشید بر بدن های براقشان بودم. ماهی های پرنده هم مدام توی قایق بودند و انگار عادت به اجازه گرفتن نداشتند...

پای اولین حفار نفتی که رسیدیم سخنگوی حفار به زبان کره ای چیزی بلقور کرد که من به شوخی گفتم: لابد رسیدن ما را به عموم مژده داده است!

صدای زخمت و بی روح دستگاه های حفار، با محیط پاک و آب زلال خلیج هیچ همخوانی نداشت.

در 60 مایلی خلیج فارس می شد طبیعت و تجارت و اقتصاد و جنگ و بقا را در کنار هم دید. میشد طرحی از یک زندگی را در یک کادر دوربین گنجاند اما افسوس که سهم ما از تمام این زیبایی ها فقط پز عالی است!

بگذریم...

خیلی هوس کرده بودم در همان عمق 70 یا 80 متری کمی شنا کنم، اما وقتی دیدم ماهی های صید شده نیمه به بالا می آیند فهمیدم اینجا جایی است که باید در برابر طبیعت تعظیم کرد و بقول داش مشتی ها: این تو بمیری، از اون تو بمیری ها نیست...

-----------------------------------

تحفه این سفر برای شما چند عکس از طلوع و غروب خورشید است. هر چند حرکت مدام قایق عکاسی را دشوار می کرد اما سعی بر آن داشتم تا تصاویر بی نقصی تهیه کنم.

راستی جای شما را خالی کردم، وقتی شب تا صبح کف قایق خواب نداشتم و در طول مسیر کلی با موج بالا و پایین شدم!

 






وحید بحرینی




موضوع مطلب :



 
 
نویسندگان
پیوندها
آخرین مطالب