سلام. در پاسخ به اظهارات كذب و بيشرمانه (دزدگير ملت) در مورد شخصيت انقلابي سردار پايبست بايد بگويم اينها كه با امدن حاجي به شهرداري منافعشان به خطر افتاد روزي يك بازي جديد ساختند و حالا كه ديگر كسي نيست جلوي دزديشان را بگيرد زبان درازي ميكنند و بيشك شما نيز اگر يكي از اين انسانهاي بي تقوا نباشيد جيره بگيرشان هستيد و من بعنوان يك رزمنده جانباز كه نه در اين دنيا مال و ملالي دارم و نه پست و مقامي قسم ميخورم كه جناب پايبست بيشترين خدمت را به مردم قدرنشناس دشتستان كردند و اگر ايشان در شهر ما بوشهر بودند حتما مردم جواب زحمتهايش را ميدادند. به پسر خوب خودم محمد عزيز هم توصيه ميكنم كه همچنان در راه انقلاب و ارزشها گام برداريد و مواظب مگسان گرد شيريني مثل همين حيدرپناه باشيد كه مبادا از شما سو استفاده كنند ياعلي
نه آدم سياسي هستم نه حوصلشو دارم.ازشم چيز زيادي نمي دونم اما شايد اگه شما هم همشهري ما بود و اينجور نا عدالتي در حقتون ميشد و شهرت فداي سکه مي شد اونوقت........
بگذريم.
محمد آقا بهتره زود در مورده اون دوستات قضاوت نکني.از کجا مي دوني اونا زخمي نشدن؟شايد اونا هم در راه رسيدن به هدفتون
شايد بهتره ديگه من حرفي نزنم........
به احترام اشک هايي که بر گونه هايم خشک گرديد به احترام بغض هايي که فرصت باريدن پيدا نکردند و به احترام زيبا ترين هديه خداوند ( عشق ) سکوتي مي کنم يه سنگيني فرياد .
خدا زمين را مدور آفريد تا به انسان بگويد همان لحظه اي که تصور مي کني به آخر دنيا رسيده اي، درست در نقطه آغاز هستي
عميقترين درد زندگي مردن نيست بلكه به دست فراموشي سپردن قشنگترين احساس زندگي است...
رسم زندگي اين است روزي کسي را دوست داري و روز بعد تنهايي به همين سادگي او رفته است و همه چيز تمام شده مثل يک مهماني که به آخر مي رسد و تو به حال خود رها مي شوي چرا غمگيني ؟ اين رسم زندگيست پس تنها آوازبخوان
شايد نشه زندگي رو دوباره دوره كرد اما ميشه دوباره از صفر شروع كرد.واسه اينكار هيچوقت دير نيست (مگه اينكه زنده نباشه) و اگه آدم اراده كنه توانش رو بدست مياره.كافيه از خدا كمك بخواد....
اگرچه گاهي اوقات زمانيکه شاخه ها سرمازده مي شوند و زمين از سرما ترک مي خورد، اين تصور پيش مي آيد که اين حالت هيچگاه به پايان نمي رسد. ولي بهار و تابستان سرانجام خواهد آمد و اين حالت نيز هميشه تکرار نخواهد
يك شبى مجنون نمازش را شكست
بي وضودركوچه ليلانشست.
عشق،آن شب مست مستش كرده بود.
فارغ از
جام الستش كرده بود.
گفت يارب ازچه خوارم كرده اى.
برصليب عشق دارم كرده اى.
خسته ام زين عشق دلخونم نكن.
من كه مجنونم، تو مجنونم نكن.
مرداين بازيچه ديگر نيستم.
اين تو و ليلاى تو،من نيستم
گفت اى ديوانه،ليلايت منم.
در رگت پنهان و پيدايت منم.
سالها با جورليلا ساختى.
من كنارت بودم ونشناختى.....
فهلا نمي دونم چي بگم فقط شما كه ميدونستيد بخش نظراتتون خيلي طرفدار داره پس چرا سر اين نظر آخريا بي كلاه مونده؟