سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

مسئولیت ما، مسئولیت تاریخ است؛ بگذارید بگویند حکومت دیگری بعد از حکومت علی بود به اسم حکومت خمینی که با هیچ ناحقی نساخت تا سرنگون شد؛ ما از سرنگونی نمی ترسیم، از انحراف می ترسیم... ***شهید غلامعلی پیچک***

درباره وبلاگ

قابــی به وسـعـتِ ضــربان ِ زمــان
لوگو
قابــی به وسـعـتِ ضــربان ِ زمــان
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 69
  • بازدید دیروز: 62
  • کل بازدیدها: 437813
کاریکلماتوریست
دلنوشته های یک خبرنگار جنوبی
صفحه نخست                  ATOM                 عناوین مطالب            نقشه سایت
یکشنبه 85 خرداد 7 :: 12:41 صبح ::  نویسنده : محمد پای بست

الهی: در سر خمار تو داریم و در دل اسرار تو داریم و بر زبان استغفار تو داریم

الهی: اگر گوییم، ثنای تو گوییم و اگر جوییم، رضای تو جوییم.

الهی: بنیاد توحید ما خراب مکن و باغ امید ما را بی آب مکن و به گناه روی ما سیاه مکن.

الهی: بر تارک ما خاک خجالت نثار مکن ورا به بلای خود گرفتار مکن

الهی: آنچه بر ما آراستی، خریدیم و از دو جهان، محبت تو گزیدیم و جامة بلا بر تن خود بریدیم و پردة عافیت دریدیم.

الهی: بایستة تو بیش از طاعت مقبول و نابایستة تو بیش از معصیت مهحور

الهی: به لطف، ما را دستگیر و به کرم پای دار، دل در قرب کرم




موضوع مطلب :


یکشنبه 85 خرداد 7 :: 12:39 صبح ::  نویسنده : محمد پای بست

 õخیلی خیلی دوستت دارم ...I love you... یه روز میام دنبالت، با هم میریم یه جای دور که دست هیچکس بهت نرسه ... (قربانت عزرائیل)

رضا از برازجان

جواب: (ما از این شانس ها نداریم. برادران من! شیراوژنان مرگ آگاه! زمره دلیری و انتظار! قضای آسمان و خواست یزدان این بود که پس از همراهی با آسمانیان در زمین زندانی باشیم.)

 

õ تو مملکتی که ماهیاش عاشق می شن، لاک پشتاش پرواز می کنن، اسب هاش مست می شن، چه اشکالی داره؟! بزار میمون هاشم SMS بخونن !

سعید از اهواز

جواب: (آقا سعید اولاً مملکت ما با همه مشکلاتی که داره بهترین نقطة کرة زمینه، ثانیاً پرنده و ماهی می تونن عاشق هم باشند اما کجا زندگی کنند؟)

 

õ اگه دیدی 100 نفر دوستت دارن یکیش منم، اگه 10 نفر دوستت دارن یکیش منم، اگه 1 نفر دوستت داره اون یکی منم، اگه دیدی کسی دوست نداره بدون من مردم.

محمد از شمال

جواب: (داداش محمد از این حرفا نزن انشاءالله 100 سال زنده باشی منم شما رو خیلی دوست دارم به امید دیدار در تیرماه)

 

õ سلام حاجی سیدتو کشتن، من پشت خاکریزم، روزنامة ایران داره حمله می کنه دو تا نخود چاق و چله بفرست که دارم از دست می رم.

سید یحیی از گناوه

جواب: (سید جان نه روزنامه ایران و نه آمریکا هیچ غلطی نمی کنن حواتو دارم برو جلو)




موضوع مطلب :


شنبه 85 خرداد 6 :: 2:37 عصر ::  نویسنده : محمد پای بست

جونم بگه براتون بعضی وقتا آدم یه چیزایی می شنوه که سرش شاخ در میاره. چند مدت پیش از یکی از دوستانم که دانشجوی رشته دکتراست، سؤال کردم: تو این مدت باقی مونده به کنکور 85 چه جوری مطالعه کنم بهتره؟ آقا سروش گفت: اگه سر کیسه رو شل کنی نیازی به مطالعه نیست. گفتم: یعنی چی؟ گفت: دو راه داره، یکی اینکه کلاس های کنکوری که تو تهرون بهت معرفی می کنم بری، آخه سؤالات قبل از طرح شدن میاد تو این کلاس ها. یکی دیگه اینه که مدرک رو بخری ولی نه به این سادگی خیلی زحمت داره خرجش هم زیاده. مثلاً من همینطور که دانشگاه بودم یه مدرک لیسانس دیگه هم بدون زحمت و خیلی راحت گرفتم. البته من حرفشو باور نکردم و امیدوارم که دروغ که نه شوخی کرده باشه ولی اگه این موضوع صحت داشته باشه که معلومش می کنم، قصد دارم امسال کنکور شرکت نکنم و بخونم دوره بعد با اقتدار کامل برم دانشگاه تا مثل دوستمون مدرک شله ای نگیرم. نمی دونم این آقای جاسبی چه به روز دانشگاه آزاد آورده که نه از نظر علمی بلکه از جنبه فرهنگی در وضعیت بسیار ناجوری قرار داره. در قدیم دکتری را با زور و زحمت و خرخوانی و جگرخونی می گرفتند! اما امروزه آن را به محض اراده و تمایل تقدیم می کنند! (اگر امیر یا وزیر یا سردار یا وکیل مجلس باشی!) و یا می فروشند اگر خریدار باشی، یا جور می کنند اگر طالب بشوی! و در هر صورت امروزه داشتنش نماد بی سوادی، تازه به دوران رسیدگی، بی کلاسی و حتی در مواردی عقده ای بودن! (گلاب به رویتان! روم به دیفال!) تلقی می شود! چرایش را هم نمی دانیم! باید از همان ها بپرسید!. ظاهراً خواجه عبدالله انصاری در باب آن گفته بود: خدایا آن را که «دکتری» دادی چه ندادی و آن را که بی«دکتری» وانهادی چه دادی؟ البته صحبت من تعداد خواص و اندکی مانند آقا سروش رو شامل می شه و بقیه عزیزان نور چشم ما هستند.

همولایتی ما در یالثارات می گوید:  القصه !

روزگاری P.H.D قرب و منزلتی داشت و جز معدودی از خزندگان و حافظه داران کس به وصال آن نرسید و دکتر گفتن همان و مدهوش شدن خلایق همان! (و این یعنی که صاحب عنوان دکتری چقدر هیبت داشت!)

اما روزگار این «سبب بزرگی» نیز طی شد و گذشت آن زمانی که آن سان گذشت! «جاسبی» نامی پدید آمد که خود نیز دکتر بود و سلسلة پادشاهی خاندان جاسبیان بر دانشگاه آزاد را بنیاد نهاد و به عزت و جلال خود سوگند یاد کرد که تا اعتبار دکتری را ساقط نکنم و آن را به خط تولید انبوه نرسانم از پای ننشینم و گویند که چنین کرد!

هر کس که اراده کرد P.H.D بگرفت! یا بخرید و یا کادو گرفت! و گویند تا چند هزار نفر از مدیران نظام از هاوایی (جزایری آن سوی ناکجا آباد) دکتری خریدند!

و برخی چنان دکتر شدند که خود نیز نفهمیدند! چنان شد که تا روزی مهندس بودند و فردا همه چاکران آنان را دکتر خطاب کردند سپس «دکتر» شدند بی آنکه خود بدانند! (و این گونه را علمای کلام دکترای لدنی گویند!) و بقیه اش را سانسور کرده ام. یکی در مایه های خاجه هرات گفته بود: «دکتری»! چون تو را دارم در زمره تاجدارانم و تاج بر سر، و چون بی تو باشم در جرگه خاکسارانم و خاک بر سر.




موضوع مطلب :


شنبه 85 خرداد 6 :: 1:31 صبح ::  نویسنده : محمد پای بست

در جهت آگاه سازی مردم غیور ایران زمین، دشتستان بزرگ و شهر برازجان و البته به کوری چشم بدخواهان، گزارش عملکرد سه ماهه شهردار برازجان، بصورت ویژه نامه ای در روزنامه کثیر الانتشار کیهان، در این هفته چاپ و در سراسر کشور پخش خواهد شد.

شنیده ها حاکی است که تجمع اعتراض آمیز مخالفان شهردار که قرار بود این هفته برگزار شود لغو شده است که البته به حال ما فرقی نمی کرد زیرا به هیچ وجه تأثیری در روند کاری این شهردار نداشت و حرکتی پوچ و اضافی به شمار می آمد.




موضوع مطلب :


شنبه 85 خرداد 6 :: 1:30 صبح ::  نویسنده : محمد پای بست

در جواب به نوشته وبلاگ (Farda) با عنوان (شهر در دست ماست – اندکی سیاسی)

جناب آقای بردبار، در زمینه لیست اموال شخصی شهردار برازجان باید بیشتر تحقیق می کردید و زندگی شخصی هر کس به خودش بستگی دارد و حق شما را که نخورده ایم، دزدی هم که نکرده ایم و آن 100ها میلیون تومان که گفتید کافی است مدرک 10ها میلیون تومان نقدی آن را ارائه دهید و همه را به عنوان جایزه بردارید. منابع رسمی و یا غیر رسمی زرشک ته دیگ ما هم نیستند پس اینقدر به آنها ننازید. مطمئن باشید شهردار برازجان رکروددار خدمت به این مردم هستند البته نسبت به خودتان و مسئولیت های فعلی ایشان نشان از لیاقت و کارایی ایشان است، اگر شما دارید یاعلی. شرکت ایثارگران هم خصوصی نیست و این اطرافیانی که شما نام می برید از جمله فرمانده محترم سپاه همه از معتمدین شهر هستند. لودر و کامیون هم لازم نیست بصورت قاچاق و از عراق وارد شود تا شهر من و تو آباد شود، این یعنی توهین به کارگران ساده شهرداری. لامپ رنگی با آرم شهرداری را هم بر سردر منزل امثال شما باید نصب کنند نه در مساجد. در مورد موتور شهردار هم باید عرض کنم که او همیشه با موتور رفت و آمد می کرده شما یا در مسجد مشغول نماز بوده اید یا در خانه خواب، که او را با موتور ندیده اید و ماشین هم بلد هستند بخاطر بعضی ها که حرف مفت می زنند ماشین نمی خرند. و نمی دانم آیا شهردار شدن نیاز به گواهی نامه پایه یک دارد. انتخاب شهردار برازجان هم به ستاد انتخاباتی دکتر لاریجانی مربوط نمی شود بلکه شایستگی و سابقه کار ایشان بوده است که اعضای شورای اسلامی در او دیده اند و در دیگران ندیده اند. جریان جلسه منزل آقای کمالپور را هم نه من بوده ام نه جنابعالی پس بی خودی رجز خانی نکن و مگر الان جناب دکتر رستم پور پست کمی دارند؟ فرماندار ما هم که با شایستگی کامل انتخاب شدند پس دیگر صحبت اضافه نباشد. یک کلام باید بگویم که اگر کاسه لیسی هم توی این شهر باشد از جمع ما نیست و شما به جای رجز خوانی بهتر است واحدهای دانشگاه را پاس کنید و در آینده به عنوان یک مسئول تحصیل کرده به مردم خدمت کنید که البته چشمم آب نمی خورد و مطلب پایین با عنوان این شهردار ..... شامل حال جناب عالی هم می شود. پس ای نخود کوچک تا خورده نشده ای ساکت شو چون در این دولت نه شهر بلکه کشور بعد از 16 سال در دست ماست. و مطمئن باشید که نه کارگزاران و نه اصلاح طلبان دیگر مجالی برای خودنمایی نمی یابند مگر با ملحق شدن به سیر عظیم اصولگرایان و عدالتخواهان.

 

این مطلب را فقط آن 20 نفر کذایی بخوانند

آقایان باید خدمتتان عرض کنم که دوران دروغ گفتن به مردم به پایان رسیده است و چرا در هفته نامه خود اعلام می کنید که فرمانداری کشتکار منتفی شد. عارضم به خدمتتان که دیگر هیچ فایده ای ندارد اگر خودتان را بکشید این انتخاب قابل تعویض نیست و حاج غلام بر منصب شایسته ریاست فرمانداری دشتستان بزرگ تکیه خواهد زد چه بخواهید چه نخواهید. این جریان هم مثل جریان شهردار هیچ نتیجه ای برای شما ندارد شما همه جای کشور رفته اید چه دولت چه مجلس، فقط مانده سازمان ملل که هر وقت از آنجا برگشتید بیایید شاید با یکدیگر مذاکره کردیم و منصب شایسته سرایداری چند مدرسه را هم به شما پیشنهاد دادیم. البته من دست سرایداران محترم را می بوسم و هیچ قصد بی ادبی ندارم فقط بعضی ها فکر می کنند از دماغ فیل افتاده اند و بجز وزیر و وکیل شدن هیچ پستی را قبول نمی کنند. به جهنم که قبول نمی کنند پس همان بهتر است که بجای فرماندار و یا شهردار برازجان بودن فرمانبردار و شهردار (زن جان) باشند. عزت زیاد.




موضوع مطلب :


شنبه 85 خرداد 6 :: 1:28 صبح ::  نویسنده : محمد پای بست

در جواب به پیام دوست عزیزم علیرضا که گفته بود در مورد بچه کاریکاتوریست یه چیزایی بنویس باید خدمتتون عرض کنم که یکی از هنرهای زیبا و جذاب و حتی شاید بروز دنیا هنر کاریکاتور می باشد. اما بعضی از افراد سودجو بخاطر یک مشت هزاری سبز و یا جدیداً دوهزاری آبی رنگ حاضرند این قلم رو هر طرفی که دل بعضی ها می خواد ببرن که دوست ما هم متأسفانه از این قبیل افراد به شمار می آیند. و باز هم متأسفانه باید عرض کنم استان بوشهر طبق شنیده های ناموسخ من از نظر چپ بودن رتبه دوم رو توکشور داره که اینو توی انتخابات ها ثابت کرده و اما نشریات استان ما دو دسته هستند. به قول ما اون طرفی ها و این طرفی ها. اون طرفی ها که حسابشون جداست ولی بعضی از این طرفی ها بجای این که به دولت جدید کمک کنند اولین گام حمایتشان کاریکاتور و تمسخر رئیس جمهور محبوب بود و پیوستن بعضی از به قول معروف این طرفی ها به اون طرفی ها به یقین مشخص شده است. و دوست ما هم که ادعایش می شود در رشته ادبیات از جلال آل احمد هم جلو زده است جزو این دسته است و مانند پرچمی می ماند که ناغافل بر خلاف حرکت موج ملت ایران در حال خود نمایی است ولی افسوس و صد افسوس که این موج زیادی بزرگ است و او را خواهد بلعید و اگر ایشان ادعایشان می شود که کاریکاتوریست هستند ما هم کاریکلماتوریست هستیم پس بگرد تا بگردیم.




موضوع مطلب :


جمعه 85 خرداد 5 :: 4:42 عصر ::  نویسنده : محمد پای بست

فإن حزب الله هم الغالبون

ششمین سالگرد آزادسازی جنوب لبنان از دست اسرائیل جنیتکار را به همه دوستان حزب اللهی و مردم شریف لبنان تبریک و تهنیت عرض می نمایم.

حتماً یه سری به تالار وحدت تهران بزنید و سرودهای مقاومت گروه اسراء رو بشنوید خیلی زیباست.               (هل من ناصر فدائی                        لبیک خامنائی)




موضوع مطلب :


جمعه 85 خرداد 5 :: 4:36 عصر ::  نویسنده : محمد پای بست

 

 õسالروز افتخار آفرینی خالقان تابلوی عشق و ایثار بر شما شیرمردان خدا مبارک باد. التماس دعا.

1459   0913

(من هم تبریک عرض می کنم)

 

õ با سلام، سید جواد ذاکر امشب (پنج شنبه شب) به رحمت خدا رفت. برای شادی روحش الفاتحه مع الصلوات.

8864   0912

(انشاءالله که خدا رحمتش کنه و با شهدا و امام شهدا محشور شوند)

 

õ من درد تو را زدست آسان ندهم                        دل بر نکنم زدوست تا جان ندهم

از دوست به یادگار دردی دارم                              آن درد به هزار درمان ندهم

محمد جان با خوندن این الهی نامه ها و نوشته هایی که درد دلت بودن واقعاً یاد اون سفری افتادم که با هم رفتیم شمال. می دونم که استاد بازی با کلمات هستی پس لطفاً درباره این بچه کاریکاتوریست هم یه چیزی بنویس. ضمناً خودت رو بیشتر معرفی کن همه بشناسنت.

علیرضا از برازجان

(شما لطف دارید ما که عددی نیستیم اون بچه کاریکاتوریستی که شما می گین دوست منه و حالا یه فکری براش می کنم اینم درباره خودم www.paybast.parsiyar.com)

 

õ یکی تو راست می گی، یکی پینوکیو. یکی تو مهربونی، یکی خرس مهربون. یکی موهای تو قشنگه، یکی موهای آنشرلی. یکی گوشهای تو قشنگه، یکی گوشهای زیزی گولو. یکی ما دو تا با هم خوبیم، یکی تام و جری. یکی تو سر کاری، یکی نفر بعدی که اینو براش می فرستی .....!

سعید از اهواز

(سعید جون این دانشگاه رو تمومش کن بعد بهت می گم سر کاری یعنی چی)




موضوع مطلب :


جمعه 85 خرداد 5 :: 4:21 عصر ::  نویسنده : محمد پای بست

بیدار شو که بیگاه شود، نباید که آخر کار تو تباه شود، گناه را به تقدیر الله دان تا بی گناه آیی، طاعت را به تقدیر الله دان تا به راه آیی.

الهی: در دل های ما جز تخم محبت مکار و بر تن و جان های ما جز الطاف و رحمت خود مگمار و بر کشته های ما جز باران رحمت خود مبار.

پادشاها گریخته بودیم، تو خواندی، ترسان بودیم برخوان «لا تقنطوا» تو نشاندی

الهی: بر سر از خجالت، گرد داریم و رخ از شرم و گناه زرد داریم.

الهی: اگر دوستی نکردیم، دشمنی هم نکردیم، اگر بر گناه مصرّیم، بر یگانگی حضرت تو مقرّیم


موضوع مطلب :


پنج شنبه 85 خرداد 4 :: 12:29 صبح ::  نویسنده : محمد پای بست

جواب ابلهان خاموشی است

این روزها خبرهایی از تجمعات غیر قانونی مردان ابلهی به گوش می رسد که در زمان تصدی دولت عدالتخواه عرصه را بر خود تنگ دیده اند و دائما مانند سگان لجام گسیخته پارس می کنند. تعریف ابلهان را در فرهنگ لغت جستجو کنید و سپس کمی به آن بیاندیشید براستی اگر در عصر دهخدا چنین می شد حتماً علی اکبر خان جلوی تعریف خود مثالهایی مانند صابری، شمالی، زارعی، خدادادی و دیگران را نیز می گنجاند آری در این شکی نیست. ولی این کلمه به ظاهر زشت خود به تنهایی کارایی ندارد آن (الف و نون) آخر آن است که از پشت پرده خبر می دهد. خوشبختانه من همه حرف هایم را رک می زنم و اگر لازم باشد همه حرف هایی را گه نباید بزنم، می زنم پس بگذارید دهانم بسته باشد.




موضوع مطلب :


<   <<   6   7   8   9   10   >   
 
 
نویسندگان
پیوندها
آخرین مطالب