سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

مسئولیت ما، مسئولیت تاریخ است؛ بگذارید بگویند حکومت دیگری بعد از حکومت علی بود به اسم حکومت خمینی که با هیچ ناحقی نساخت تا سرنگون شد؛ ما از سرنگونی نمی ترسیم، از انحراف می ترسیم... ***شهید غلامعلی پیچک***

درباره وبلاگ

قابــی به وسـعـتِ ضــربان ِ زمــان
لوگو
قابــی به وسـعـتِ ضــربان ِ زمــان
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 47
  • بازدید دیروز: 48
  • کل بازدیدها: 437069
کاریکلماتوریست
دلنوشته های یک خبرنگار جنوبی
صفحه نخست                  ATOM                 عناوین مطالب            نقشه سایت
جمعه 85 تیر 23 :: 5:2 عصر ::  نویسنده : محمد پای بست

این مطلب را از وبلاگ خود آقای ده نمکی گرفتم:

صاحب‌قلم
مسعود‌ ده‌نمکی در گفت‌وگو با صاحب قلم:
حجاریان یک کارگردان بزرگ است

پیش آمده است، پس‌ باز هم ممکن است پیش‌ آید، ممکن است در هر جایی پیش آید، این سخن جانمایه آن چیزی است که باید گفت.
پری مولوی 
صاحب‌قلم‌ ـ مجتبی فتحی ـ فرهمند علیپور: «حوصله‌اش را ندارم، بازی دیگر تمام شده است.»
این حرف‌های مسعود ده‌نمکی، مردی است که نامش با حادثه کوی دانشگاه گره‌ خورده است و اکنون پس از گذشت 7 سال نمی‌خواهد درباره 18 تیر حرفی بزند، می‌گوید: نگاهی به قضایای سال‌های 76 تا 78 را در فیلم «کدام استقلال، کدام پیروزی» ترسیم کرده است. فیلمی که هنوز به اکران عمومی در نیامده است و در آن دو جریان سیاسی را به دو تیم فوتبال و هواداران آنها تشبیه کرده است. ده‌نمکی در ادامه می‌گوید: «دانشجویان در 18 تیر دعوا را خیلی جدی گرفته بودند، آنها فکر می‌کردند قرار است استادیوم را بکوبند و از نو بسازند، در صورتی که این تنها یک داربی بود، مسابقه‌ای که تمام می‌شود.»
او از دنیای هنر و عرصه سیاست می‌گوید و اینکه این دو هیچ تفاوتی با همدیگر ندارند: «سیاست نیز همچون هنر است، کارگردان دارد، بازیگر و گریم دارد و آدم‌هایی که بر حسب شرایط جامعه تغییر می‌کنند، سیاسیون همه بازیگران خوبی هستند!»
ده‌نمکی‌ همچنان آرمانگر است و این را می‌توان در نوشته‌هایش، در فیلم‌هایش و در چشم‌هایش به وضوح دید. می‌گوید که «او همان ده‌نمکی 15 سال پیش‌ است» زمانی که تنها یک روزنامه نگار بوده است با قلمی آتشین، «بدون هیچ تغییری».
در بعدازظهری داغ و تابستانی به دفترش در طبقه‌ چهارم ساختمانی در یکی از کوچه‌های خیابان شهید بهشتی (عباس‌آباد) رفتیم تا با مسعود ده‌نمکی حادثه کوی دانشگاه را بازخوانی کنیم. حادثه‌ای که ارتباط او با آن تنها بر اثر جریان «سمیه‌ و شاهرخ» پیش آمد، او هیچ‌ علاقه‌ای به صحبت کردن در این زمینه نداشت و در انتهای پاسخ هر سوالش تاکید می‌کرد که به هیچ سوال دیگری در این رابطه پاسخ نمی‌دهد. شاید به این خاطر که ده‌نمکی می‌خواهد یک کارگردان سینما باشد و حرف‌هایش را این‌بار از طریق پرده‌ سینماها در میان بگذارد. حاصل این گفت‌وگو که اینک از نظر می‌گذرانید، شاید بتواند چند پرسش را درباره حادثه کوی پاسخ دهد و البته سوالات تازه‌تری را مطرح کند. نگاه ابزاری به جنبش دانشجویی تحت لوای شعار «فشار از پایین چانه‌زنی از بالا» باعث شد تا دانشجویان به خیابان بیایند، هزینه بپردازند و آخر سر به آنها بگویند که بروید در خانه بنشینید و از لحاظ تئوری قوی شوید. هر موقع جریان‌های سیاسی از دانشجویان بهره‌برداری کرده‌اند، دانشجویان متحمل هزینه شده و گردانندگان آنها در حاشیه امن بوده‌اند.
دانشجویان به جای اینکه به دنبال آرمانگرایی باشند به سمت کف مطالبات احزاب سیاسی رفته‌اند و اکنون نیز خواسته‌های آنها بسیار لوث شده است. شما ببینید در دنیا بر سر «جهانی شدن» دانشجویان به خیابان‌ها می‌ریزند، با پلیس درگیر می‌شوند، یا بر سر مسأله فلسطین و عراق، اما اکنون دانشجویان ما آرمان ندارند، منتظرند تا فلان آقا دادگاهی شود تا بیایند بیرون؛ طلاب ما نیز همین‌طورند، منتظرند کاریکاتوری کشیده شود و بعد انعکاس نشان دهند. امروزه سطح دانشگاه‌های ما بسیار نازل شده است و بی‌شباهت به دبیرستان نیست. مناسبات فردی و اخلاقی بر مناسبات اقتصادی فزونی گرفته است. اردوهای تفریحی جاذبه بیشتری نسبت به جلسات سیاسی پیدا کرده است که اتفاقاً‌ این فضای گریز از سیاست، از نتایج واقعه 18 تیر است. بهتر است برویم به دنبال ریشه‌یابی و آسیب‌شناسی اینکه چرا دانشجویان اکنون در صحنه نیستند.
مجتبی فتحی ـ فرهمند علیپور
از این فضای یأس و سرخوردگی که شما گفتید ناشی از 18 تیر است، چه کسانی بهره می‌برند؟
هر دو جناح سیاسی بهره می‌برند.
ولی شما گفتید که جنبش دانشجویی ابزار دوم خردادی‌ها بودند، پس هر دو جناح بهره‌ نبردند.
چه کسانی پس از فتح مجلس ششم و راه‌یابی عده‌ای از دانشجویان به مجلس گفتند که دانشجویان باید بروند و از لحاظ تئوریک قوی شوند؟ آنهایی که مهره‌های اصلی جریان سیاسی بودند به آنچه می‌خواستند رسیدند و حالا مانده بودند دانشجویان پرسشگری که هزاران سوال در ذهن داشتند. بر همین مبنا بود که مقام [معظم] رهبری می‌گوید: «خدا لعنت کند کسانی را که دانشگاه را غیر سیاسی می‌خواهند.»
دانشگاه سیاسی یعنی چه؟ اینها که دانشگاه را غیر سیاسی می‌خواهند کی هستند؟ آیا دانشگاه‌های ما در سال 78 سیاسی بودند یا خیر؟ دانشگاه‌ها سیاست‌زده بودند. سیاسی؛ یعنی اینکه دانشجو پرسشگر باشد از حاکمیت، بر اساس آرمان‌های متعالی. سیاست هر دولتی چه چپ یا راست اگر ربط به انقلاب داشته باشد، جنبش دانشجویی باید بیاید وسط.
می‌شود این تعامل بین جنبش دانشجویی، مردم و رهبری به یک تعامل سازنده و عملگرا برسد؛ یعنی اینکه اگر قرار باشد جایی فشار از پایین باشد چانه‌زنی از بالا بیاید اینجاست، یعنی دانشجوی ما باید به مسئولان فشار بیاورد تا در مسیر انقلاب حرکت کنند. اگر آنچه [مقام معظم] رهبری می‌گفت که ساده زیستی، عدالت‌طلبی و... به پیشانی فشار مردمی و دانشجویی به اینها [مسوولان] وارد می‌شد به نظر من قضیه اینگونه نمی‌شد که تنها به نامگذاری سال‌ها اکتفا شود.
به نظر شما حادثه 18 تیر فراتر از تجلیل شما نیست؟ آقای خاتمی این مساله را اعلام جنگ به دولت و تاوان کشف قتل‌های زنجیره‌ای می‌دانستند.
اگر بوده بین احزاب بوده، به نظر من که از نظر مردمی نگاه می‌کنم، 18 تیر نقطه اوج تغییر مسیر دانشجویان بود، جنبش دانشجویی که باید در خصوص غارتگری بیت‌المال و تجمل‌گرایی ایستادگی و اعتراض می‌کرد ستاد حمایت از آنها را تشکیل داد.
از زمانی که دانشجویان خواستند که به جای 13 آبان، 12 یا 11 آبان را برگزار کنند مشخص بود که دارند از نظام فاصله می‌گیرند و به سمت اپوزیسیون حرکت می‌کنند، در حالیکه دانشجویان باید مدعی نظام باشند.
وقتی چپ به قدرت رسید، همین تحکیمی‌ها در قالب گروه‌های فشار در دانشگاه‌ها ظاهر و مانع سخنرانی ناطق نوری شدند و برخوردهایی که گروه فشار انجام می‌دادند را مرتکب می‌‌شدند، اما وقتی که جریان چپ شکست خورد و از صحنه خارج شد، همین گروه‌های دانشجو اپوزیسیون می‌شوند؛ در صورتی که جنبش دانشجویی همیشه باید فعال باشد و نباید سکوت کند.
نقش دفتر تحکیم وحدت و شورای منتخت متحصنان را در روزهای درگیری چگونه ارزیابی می‌کنید؟
نقش این گروه‌ها را باید دستگاه‌های امنیتی بررسی کنند ولی شواهد نشان داد که 18 تیر اوج استراتژی فشار از پایین و چانه زنی از بالا بود که تمام هدف آن تسخیر مجلس ششم بود، آنها می‌خواستند از این طریق تهدید کنند که اگر یکی از نیروهای ما را رد صلاحیت کردید با نیروی جنبش دانشجویی به سراغ شما می‌آییم و 18 تیر راه می‌اندازیم.
گفتید که 18 تیر اوج تغییر مسیر جنبش دانشجویی بوده است ولی آغازگر حادثه 18 تیر دانشجویان نبودند، پس این تغییر مسیر هم به عهده آنان نیست.
نه اینها چیزهایی است که اسناد و مدارک آن منتشر شده است. اسنادی که آن موقع‌ها بود نشان می‌داد که جنبش دانشجویی نمی‌دانست چنین اتفاقی می‌افتد، فکر می‌کردند یک تظاهراتی انجام می‌دهند و بعد می‌روند خانه‌هایشان. اما بازیگردانان پس از تعطیلی «سلام» گفتند، این تو بمیری از آن تو بمیری‌ها نیست و باید بر روی این بنزین آتش کشید، نتیجه آن هم قربانی شدن دانشجویان در این برنامه‌ها بود.
طرف مقابل دانشجوها چه؟ آیا آنها نیز در این سناریو نقشی را ایفا نمی‌کردند؟ نقش مکمل را؟
بله، آنها هم در این بازی بودند.
یعنی آنها هم فریب دوم خردادی‌ها را خوردند؟
بله، به نظر من همین است، البته آنها هم زدند و هم کتک خوردند. به هر صورت آنها 4 یا 5 نفر بیشتر نبودند و هویت مستقل و مشخصی نداشتند، آنها که بی‌سیم و دیگر وسایل نداشتند ساعت 2 شب از کجا می‌دانستند. این جریان به مفهوم عام نبود از آن طرف یک عده خاص بودند و از این طرف نیز یک عده خاص.
آیا به نظر شما 6-5 نفر می‌توانستند این سطح از تخریب را انجام دهند؟
بالاخره اینها در دادگاه مشخص شد.
در دادگاهی که یک نفر به جرم ریش تراش جریمه شد؟!
تخریب از هر دو سو دیده می‌شد. آنها اعلام کردند که چندین نفر کشته شده است، اعلامیه دادند، یک عملیات روانی گسترده ایجاد کردند تا جایی که پای مراجع را وسط کشیدند و حتی یکی از آیات پیام تسلیت فرستاد یا اینکه می‌گفتند دانشجویان را از طبقه چهارم به پایین پرتاب می‌کردند. مگر می‌شود کسی را از طبقه چهارم پرتاب کرد و هنوز زنده باشد؟
ولی این افراد در دادگاه حاضر شدند و حتی به دیدار مقام معظم رهبری رفتند و صدا و سیما نیز چهره‌های آنها را پخش کرد...
خوب در دعوا که حلوا خیرات نمی‌کنند، آنها هم می‌زدند، گروگان می‌گرفتند. چه کسی این حق را به دانشجویان داده است که بیایند در خیابان، اصلاً‌ مگر هدف وسیله را توجیه می‌کند؟ شما آمده بودید برای قانون گرایی، شعارهای شما رفع شهروندی درجه یک و درجه دو بود. دانشجویان چرا وارد خیابان شدند، مگر قانونگرا نبودند؟ اصلاً‌ چگونه است که پلیس با کارگرانی که به خاطر پرداخت نشدن چند ماه حقوقشان دست به اعتصاب می‌زنند برخورد می‌کند ولی حق ندارد وارد خوابگاه دانشجویان شود؟ آیا این آپارتاید نیست؟ شما چرا اینها را نمی‌بیند.
قربانی اصلی این حوادث را چه کسانی می‌دانید؟
مردم کشور، اینها بودند که ضرر اصلی را دادند ولی به قول «پوارو» که می‌گوید «باید گشت و دید چه کسی منفعت اصلی را از این جریان می‌برد.»
چه کسانی بیشترین منفعت را بردند؟ مردم؟ نیروی‌ انتظامی؟ یا آن دانشجویی که چشمش کور شد؟ در همین حادثه آنقدر که نیروهای فشار ضرر کردند و هزینه دادند، هیچ گروهی زیان ندید.
ولی موفق شدند دانشگاه را خاموش کنند؟
نه دانشگاه بعدها ساکت شد.
کارگردانان 18 تیر فکر می‌کردند که هزینه‌ای چنین سنگین به کشور وارد کنند؟ سه روز التهاب و ناآرامی؟
بله!
گفتید فیلم نیز چون سیاست است، کارگردان دارد و بازیگر، شما می‌دانید کارگردان 18 تیر چه کسی بود؟
«سعید حجاریان» او یک کارگردان بزرگ است، نمی‌گویم در مقطع خاصی کلاً او یک کارگردان خوب است.
و در آن سوی قضیه چه کسی کارگردانی را به عهده داشت؟
در آن طرف غضنفر زیاد داشتیم که توپ را به دروازه خودی می‌زدند.
به نظر شما این جریان‌ها و گروه‌های فشار چه کسانی هستند؟
این حرف‌ها چیست؟ شما چرا همه گناه را گردن آنها می اندازید، اگر گروه فشار هم نبودند شما فضا را برای خودتان متشنج می‌کردید، این گروه فشار دو جانبه است. یادتان نیست در سالگرد دوم خرداد در دانشکده فنی تهران که خاتمی سخنرانی می‌کرد، یک دانشجو فقط می‌خواست یک سوال بپرسد و دولت را نقد کند، همه هو کشیدند و اجازه ندادند حرفش را به پایان برساند. شما فکر می‌کنید خودتان خیلی علیه سلام هستید؟ همین الان دو طیف تحکیم وحدت چند بار همدیگر را کتک زده‌اند؟ شما هم دست کمی ندارید، یا همین سخنرانی دکتر عباسی را یک ماه پیش چه کسانی بر هم زدند؟
خیلی‌ها معتقدند سرکوب جنبش دانشجویی در 18 تیر ماه برای ناکارآمد کردن دولت خاتمی بود، چرا که دانشجویان نقش اساسی در دوم خرداد و پیروزی خاتمی ایفا کردند، نظر شما چیست؟
من چنین اعتقادی ندارم. دانشجویان در دوم خرداد 76 هیچ نقشی نداشتند، خود خاتمی هم در پیروزی خود هیچ نقشی نداشت، اصلاً خود چپی‌ها بیشتر از راستی‌ها شوکه شدند، اینها آمدند جلوتر، شوراها را گرفتند، جلوتر آمدند مجلس را گرفتند و این یعنی یک رشد بادکنکی بدون آنکه پله‌های دیپلماتیک‌ را طی کرده باشند، و این بادکنک با یک سوزن می‌ترکید، مجمع روحانیون مبارز آمده بود تا تنها منسجم‌تر از پیش ظاهر شود، پس از آن هم دیدم که خود شماها شعار عبور از خاتمی را مطرح کردید. در دوم خرداد مردم دنبال تحول بودند و از جریان‌های موجود سیاسی زده شده بودند. اصلاً وقتی فائزه هاشمی با طرح آن شعارها پیروز شد در حالی که پدرش نتوانست رأی بیاورد، همگان فهمیدند که رأی، رأی اعتراض است و در شرایط کنونی رای اعتراضی جواب می‌دهد. برای همین فلان آقایی که تا دیروز در دستگاه‌های امنیتی بود می‌شود تئوری پرداز جامعه مدنی، سعید حجاریان، اکبر گنجی... مچ‌گیری، افشاگری، ترور شخصیت، نتیجه‌اش این می‌شود دیگر.
هر 9 روز یک بحرانی را که خاتمی می‌گفت چگونه ارزیابی می‌کنید؟
اگر آن موقع هر 9 روز یک بار بود الان هر روز یک بحران است، با حملات روانی و... دولت همواره با چالش‌ همراه است، آن هم دولت دو تکه و حاکمیت دوگانه، به این اضافه کنید دولتی که تازه دارد تجربه می‌کند یعنی بی‌تجربگی دولت را نیز در نظر بگیرید، من مطمئنم که رقبای خاتمی در کما بودند.
واقعاً  من آن دوران را تمام شده می‌دانم و احساس می‌کنم دوران تلخی بوده و فکر می‌کنم همه هم به این نتیجه رسیده‌اند و در نوع تعامل سیاسی خود کشور نیز باید بازنگری صورت گیرد، باید به این نتیجه برسیم که روند اصلاحات نباید شکل ساختار شکنانه به خود بگیرد. باید هر تلاشی که صورت می‌گیرد، در چارچوب منافع ملی و قانون اساسی باشد.
کمی هم یکدیگر را تحمل کنند تا دوباره نوبت به رقابت برسد. رقابت‌های همیشگی ضربه می‌زند به توسعه کشور، مردم ما دیگر خسته شده‌اند از این افشاگری‌ها، مردم خسته‌اند از این کی بود کی بود من نبودم. این احتیاج به یک نگاه آسیب شناسانه دارد.
شما فکر نمی‌کنید چون هزینه فعالیت سیاسی بالا رفت این وضعیت پیش آمد؟
نه، به نظر من این نیست، مثلاً خودم از اینکه نشریه‌ام توقیف شد، خوشحالم چون در نبود رقیب، مثل این بود که یک  تیم بدون رقیب وارد زمین شود.
بحث هزینه نبود، هیچ‌کدام از گروه‌ها اهل هزینه دادن نبودند قبلاً طرف 6 ماه زندانی می‌شد، مقاومت می‌کرد، حالا دو روز آنها را می‌گیرند و زود آزاد می‌شوند و قبل از آنکه به آنها چکی [سیلی] زده شود همه چیز را می‌گویند این نشان می‌دهد که این فقط یک شور است. آرمانگرایی نیست.
خیلی‌ها فهمیدند که این یک بازی است و در خانه نشستند، در حالیکه تخمه می‌شکنند بازی را نگاه کردند، اتفاقاً مردمی که الان از رسانه‌های مکتوب گریزانند فکر می‌کنند خواص از آنها عقب‌ترند، در جریان انتخابات ریاست جمهوری نهم همه جمع شدند پشت سر یک نفر، این طرف هم همه شده بودند خاتمی، آزادی و فلان و... ولی مردم آمدند طرف کسی که شعارها و دغدغه‌های مردم را داشت. صاحبان روزنامه‌های ما همان‌هایی هستند که اشتباه کردند.
یعنی جریان روشنفکر ما چه دینی و چه سکولار چیزی دیگر می‌گفتند و مردم چیز دیگری می‌خواستند.
گفتید الان دولت هر روز با بحران مواجه است.
این عملیات روانی است که از روزهای انتخابات آغاز شد و تاکنون نیز ادامه دارد؛ البته خودشان نیز بی‌تقصیر نیستند چون نمی‌توانند خوب دفاع کنند مثلاً در خصوص بنزین و استفاده کردن از کارت هوشمند، همه می دانند که مصرف انرژی در ایران بالاست و یکی از دلایل آن پایین بودن نرخ آن است، همه می‌دانند که اقتصاد کشور در این بخش متحمل چه زیان‌های هنگفتی است ولی چرا به این طرح دولت حمله می‌کنند؟ خود اینها هم نمی‌توانند به خوبی از خود دفاع کنند، اینها همه مثل ابتدای دوم خرداد شما هستند. جریان عدالت محور ساختار سازی نکرده است و بدون برنامه‌ریزی قبلی تمام ارکان را به دست گرفته است.
گفتید که طی این سال‌ها بسیاری از سیاستمداران تغییر چهره‌ داده‌اند، مسعود‌ ده‌نمکی چه تغییری پیدا کرده؟
این تغییر را شما باید بگویید. من وقتی فیلم می‌سازم همان‌ها را می‌گویم که 15 سال پیش می‌نوشتم، باید براساس ایده‌ها و نوشته‌های افراد قضاوت کرد. از خودشان آنها را بشناسیم و نه از نوشته دیگران، من همان بودم که هستم و هیچ تغییری نکردم.
اکنون 7 سال از حادثه کوی دانشگاه گذشته است، چرا این حادثه با نام مسعود ده‌نمکی گره خورده است؟
در روزنامه‌ ایران قضیه‌ای بود در خصوص «سمیه‌ و شاهرخ»، نوع تنظیم خبر در این روزنامه به گونه‌‌ای شد که در سطح جامعه همه مردم با شاهرخ و سمیه ابراز همدردی می‌کردند، ما هم در نشریه‌مان نوشتیم که این اشتباه بزرگی است و پز روشنفکری است که آقایان گرفته‌‌اند. روزنامه ایران نباید اینگونه خبر را منعکس کند.
آنها جوابی دادند و ما هم جوابی تا اینکه ما برخی سوابق آقای وردی‌نژاد (مدیر مسوول وقت روزنامه ایران) را افشا کردیم و در افتادن با غول رسانه‌ای ایران حکم خودکشی برای نشریه ما را داشت. روزنامه ایران برای انتقام گرفتن اولین خبر را حضور من در کوی دانشگاه اعلام کرد و عنوان شد که من در درگیری‌ها حضور داشتم. ریشه این مسائل از روزنامه ایران نشأت گرفت و دلیل اصلی آن هم کینه‌ورزی آقای وردی‌نژاد بود. ما هم تیراژ صد هزارتایی داشتیم آنها می‌نوشتند، ما می‌نوشتیم، در دو جبهه بودیم و هر دو می‌جنگیدیم. در شورای عالی امنیت ملی گفتم که من نمی‌دانم آنها چه کسانی هستند {گروه‌های فشاری که شب اول حادثه حضور داشتند} اگر می‌شناسید به ما هم معرفی کنید. گفتند چرا؟ گفتم چون باید آدم‌های پایه‌کاری باشند، بچه‌های ما تا ده صبح خواب هستند و هر کاری بکنیم زودتر از 4 عصر نمی‌توانیم تجمعی برگزار کنیم، من آنقدر شجاعتش را دارم که اگر در حادثه بودم می‌گفتم. من در دانشگاه نبودم تازه خیلی از کارها را که دیگران از زیر آن فرار می‌کنند را ما به عهده می‌گیریم و به شوخی گفتم: اگر ما آن شب بودیم که نمی‌گذاشتیم سه شبانه روز طول بکشد، همان شب اول غائله را تمام می‌کردیم، در زمان صدام رفته بودم عراق، یکی از اعضای حزب بعث از من پرسید در ایران چه خبر شده بود، شنیده‌ام که دانشگاه‌ها معترض شده‌اند. من هم برایش شرح دادم. و او گفت اگر این حادثه در عراق انجام می‌گرفت صدام دستور می‌داد کل دانشگاه را با هواپیما نابود کنند و ماجرا تمام می‌شد.
دو سال پیش اکران خصوصی فیلم «فقر و فحشا» در کوی دانشگاه بود. صدها دانشجو نشسته بودند و مرتب برای ما دست می‌زدند، برگشتم به شوخی به آنها گفتم: خجالت بکشید مثلاً ما همین چند وقت پیش همدیگر را کتک می‌زدیم، آن سال‌ها به جای اینکه همدیگر را می‌زدیم باید با هم یکی می‌شدیم و به دنبال عدالت می‌رفتیم و دغدغه‌های مشترکمان را مطرح می‌کردیم. چپ و راست کیلویی چند است، آنها از تقابل من و تو سوءاستفاده می‌کردند اینها برنامه ریزی شده بود آنها متأسفانه ما را رودرروی یکدیگر قرار دادند. اما خودشان این طور نبودند، همدیگر را دادگاهی می‌کنند اما در عروسی پسرانشان شرکت می‌کنند، اما ما هنوز رو در روی یکدیگریم، به جای اینها برویم بر سر اشتراکات، عدالت مهمترین مطالبه ماست من خوشحالم که یک بسیجی فیلمی ساخته که همه با هر نگرشی برای آن دست می‌زنند. این تقابل‌ها را کنار بگذاریم و به اشتراکات روی بیاوریم.
این ریسمان وحدت که می‌گویید چیست؟
عدالت
ولی عدالت معانی گسترده‌ دارد و تفسیرهای گوناگون ذیل آن است.
اشتباه می‌کنید، عدالت فصل مشترک خوبی است، آیا ما از رانت‌خواری و ثروت‌اندوزی مسوولانمان خوشحال می‌شویم؟ باید منافع ملی را در نظر گرفت و مشترکات را بیشتر دید نه اختلاف‌ها را که هر کس یک سازی بزند.
این که شما می‌گویید از درون آن «همه با من» استنباط می‌شود نه وحدتی که بر اساس «همه با من» است.
نه، همدلی ایجاد شود، نه اینکه به پای دیگران بسوزیم که مثلاً‌ همانند خاتمی فکر کنیم و منافع‌مان منافع قدرت اصلی باشد و نه منافع ملی. آن وقت در همه جا سرخورده می‌شدیم.




موضوع مطلب :


سردار رشید سپاه اسلام حاج سعید قاسمی: باید بغض آماده انفجار خود را برای خطوط اصلی نبرد آماده کنیم.
حاج سعید قاسمی تحلیلگر مسائل استراتژیک با بیان اینکه دیگر زمان راهکارهای تبلیغاتی برای نبرد با دشمنان گذشته است، تاکید کرد: نباید بغض آماده انفجار خود را بیهوده خرج کنیم بلکه باید آن را برای خطوط اصلی نبرد آماده کنیم.

به گزارش خبرنگار سیاسی "مهر"، حاج سعید قاسمی تحلیلگر مسائل سیاسی و استراتژیک عصر روز گذشته (شنبه) در همایشی که به همت جنبش عدالتخواه دانشجویی، ستاد دانشجویی حمایت از فلسطین وصندوق دانشجویی کمک به نابودی اسرائیل در سالن کوثر برگزار شد، اظهار داشت: بر اساس رهنمود حضرت امام که فرمود مبارزه با رفاه طلبی سازگار نیست، اکنون ما نیز باید تمامی شرایط و بدن های خود را آماده مبارزه کنیم.

وی با اشاره به اهمیتی که رژیم صهیونیستی حتی برای یک سرباز خود قائل است، به گونه ای که به نوار غزه لشگرکشی می کند، افزود : متاسفانه در جریان حملات ددمنشانه رژیم اشغالگر قدس به نوار غزه، ام القرای جهان اسلام که روزی علمدار حرکت اسلامی بود، بعد از همه پای کار آمد و تا کنون تنها به یک راهپیمایی بسنده کرده است.

 قاسمی با بیان این که تفکرات سازشکارانه در همه جا وجود دارد و سرمنشاء آن نیز از یکجاست، اظهار داشت : اگر بخواهیم در این زمینه نیز بر اساس تفکر دولتها به پیش برویم، نباید انتظار داشت حرکتی بیش از این راهپیمایی که انجام شد، اتفاق بیافتد.

این تحلیلگر مسائل استراتژیک گفت : حضرت امام همواره تاکید می کرد که "جنگ ما جغرافیا و مرز نمی شناسد "، این تفکر استراتژیک انقلاب است و باید تکلیفمان را با این تفکر امام روشن کنیم و الا اکنون دیگر دشمن تصور می کند که تمام قد و قواره ما از این راهپیمایی ها و شعار دادن ها فراتر نمی رود.

وی افزود : پیش از آن که بخواهیم به تصمیمات چمران گونه یعنی جهاد فردی برسیم، باید خیلی کارها را به صورت منسجم در همینجا انجام دهیم تا قفل ها باز شود، چون سنگین و زمینگیر شده ایم و بهترین انقلابیون ما به دنبال مسائل انحرافی و دنیایی رفته اند.

قاسمی تصریح کرد : اگر ما با صهیونیسم دست به یقه نشویم، آیا واقعا آنان کاری به کار ما نخواهند داشت ؟ این مساله ای است که همه ما باید در آن آزمایش پس بدهیم و در این آزمون است که باید ببینیم آیا جنبش دانشجویی ما این قدرت را خواهد داشت که بتواند مستقل از تفکرات دولتی تصمیم بگیرد.

این تحلیلگر، تفکر سازش را خیانت به آرمانهای امام و رهبری دانست و گفت : نیازی نیست که رسانه های ما مدام تصاویر فلسطین را نشان دهند تا ما پای کار بیاییم، چون ما آماده هستیم و فقط باید تفکرات را میدانی کرد و جهان اسلام را پای کار مبارزه عملی آورد.

وی با تاکید بر این که دیگر زمان راهکارهای تبلیغاتی گذشته است و باید به دنبال راهکارهای اجرایی گشت، افزود : نباید بغض آماده انفجار خود را بیهوده خرج کنیم بلکه باید آن را برای خطوط اصلی نبرد آماده کنیم.

قاسمی خاطر نشان کرد : دیگر حاضر نیستیم صفوف خود را با صفوف کسانی که راهکارهای صرفا تبلیغاتی و انحرافی را می پیمایند، یکی کنیم.




موضوع مطلب :


نمی دانم این مسئولین کی می خواهند دست به کار شوند جلوی این هفته نامه سفیر دشتستان را بگیرند؟ هفته نامه ای منتصب به جناح اصلاح طلب که در از دست دادن حاکمیت سیاسی راهی جز تخریب و توهین اصولگرایان نمی بینند. سفیر در این هفته گستاخی را از حد گذرانده و رئیس جمهور و دولت، رئیس مجلس و نمایندگان، نیروی انتظامی، قوه قضائیه و همه و همه را مورد تمسخر قرار داده و در کمال پررویی به دولت نهم توهین کرده است حتی به تولید خودکار بیک و آزاد نکردن ماهواره و هزار کوفت و زهرمار دیگر دامن زده است و می گوید: (انسان از این همه جنایت متعجب می شود که این همه سبعت و درندگی چرا و به چه جهت؟) نمی دانم مطرح کردن محرومیت جنسی و مشکلات دسترسی به جنس مخالف، چه معنایی میدهد؟ چه معنایی می دهد هفته نامه ای که نظراتش کاملا مغایر با فرهنگ بسیج است درد دل بسیجیان را به دروغ بنویسد. چرا آقای .... خود را هیچ کاره این نشریه معرفی می کند ولی در دادن اطلاعات غلت و شاید دروغ در پشت پرده اقدام می کنند؟ 18اگر ما نخواهیم هر هفته تعریف و تمجید مزدورانی مثل اکبر گنچی را بشنویم باید چه کسی را ببینیم؟ خواهشمندم مسئولین ساکت ننشینند و این بوق بیگانه را خفه کنند.

اگر خشم دینی ملایم شود                      بر این سرزمین غرب حاکم شود

18روزنامه ای که تعطیل شده اند و به گفته خودتان این عمل ماضی استمراری شده است از آینده امثال شماها می نوشته اند. چرا به مسئولین عالیه نظام در کمال زیرکی نسبت اربابان جهل و قدرت می دهید؟ شما که دنبال فضای باز می گردید بدانید:

فضای باز یعنی نانجیبی                      تظاهر سازی و مردم فریبی

هفته نامه ای که می گوید: (رئیس جمهور خود اعتقادی به جمهوریت ندارد) باید چه به روزش آورد؟ هفته نامه ای که بیانات رئیس جمهور محبوب را با زبان بی زبانی فریب افکار عمومی میداند، آیا این به رئیس جمهور 70 میلیون ایرانی نیست؟ به ظاهر (آقای) روئین خطاب به احمدی نژاد می نویسد: (آقای رئیس جمهور ضعیف کشی کار آسانی است و جای دومی، غیر از مطبوعات هم سراغ دارید که او را نیز در سیاهه نمایی شریک کنید؟) و (با شعار معیشت مردم سکان مجریه را بدست گرفتید و ...) و (اگر عذری داشته باشید که ندارید آیا در ابرازش دچار خجلت نمی شوید؟) به گفته خودش رئیس مجهور را به معروف تذکر می دهد و می گوید: (یادتان است در دشتستان، شهر برازجان، مسجد جنت چگونه ساده و صمیمی بودی بی کبکبه و بی دبدبه؟ یادت میاد بعد از رئیس جمهور شدنت آمدی در استادیوم همان شهر؟ اما با کبکبه و دبدبه). این نوشته ها واقعا خجالت آور است. شاید اگر روزی بگویند: یک نوجوان فلسطینی در یک عملیات انتهاری دفتر سفیر دشتستان را با خاک یکسان کرد تعجب نکنم.




موضوع مطلب :


سه شنبه 85 تیر 20 :: 2:37 صبح ::  نویسنده : محمد پای بست

هر ساله 18 تیر مکافاتی بر سر شعار نویسی علیه نظام داشتیم که امسال خوشبختانه مشاهده نشد ولی این منافقین شورشی که عمل خودشان در طراحی حادثه کوی دانشگاه را فریاد عدالت محور می نامند و در سخنانشان بیان می کنند که این یک اعتراض در جهت عدالت خواهی بود در شعارهای دیواری خود به نظام توهین و فحاشی می کردند و حتی به ولایت فقیه القاب زشت و ناپسندی نسبت می دادند. نمی دانم این چه نوع مبارزه ای است؟ حادثه کوی دانشگاه مانند زخمی بر پیکره این انقلاب خراش انداخت اگر نبودند این بسیجیان امام زمان و سردار ناجا نظری قهرمان خدا می داند که چه به روز مملکت می آمد. مملکتی که حتی مسئولینش هم در طراحی این توطئه کودتا گونه از نوع دانشجونمایانه اش نقش داشتند. کسانی که قصد داشتند عزت و افتخار دانشجوی ایرانی را خدشه دار کنند ولی اکنون در شکست بزرگ خود زانوی غم بغل گرفته و هر ساله به تلافی این عقب نشینی خفت بار فقط به اموال عمومی ضرر و زیان می زنند و در و دیوار مردم را کثیف می کنند تا عقده های خود را خالی کنند. افرادی که تا دیروز شعار: (راه نجات مردم - رفراندوم رفراندوم) را سر می دادند امروز در سنگر فرهنگی ما رخنه کرده اند و از این طریق سوزن بر تن انقلاب فرو می برند. به هر حال خوشبختانه 18 تیر گذشت و اوضاع آرام بود و الحمدالله مشکلی پیش نیامد ولی بعضی ها در سنگر جدیدشان سلاح های فوق مدرنی یافته اند و درگیری ایجاد می کنند که انشاءالله خداوند ریشه ظلم را خواهد خشکاند.




موضوع مطلب :


دوشنبه 85 تیر 19 :: 12:47 صبح ::  نویسنده : محمد پای بست

بالاخره یکی از پیشگویی های من به واقعیت تبدیل شد و ایتالیا قهرمان شد البته ایتالیا را بخاطر فرانچسکو توتی دوست دارم نه به خاطر رنگ لباسش چون (قرمزته)




موضوع مطلب :


دوشنبه 85 تیر 19 :: 12:45 صبح ::  نویسنده : محمد پای بست

طومار 1:

موضوع: اعتراض به حربه جدید مثلث زر و زور و تزویر در ترور شخصیت نماینده منتقد و اصولگرای ملت

خطاب به: ریاست محترم مجلس شورای اسلامی

 جناب آقای دکتر غلامعلی حداد عادل

ریاست محترم مجلس شورای اسلامی

 با سلام؛

همان طور که مستحضرید روز دوشنبه 5 تیر جاری، توهین نامه ای علیه آقای دکترعماد افروغ، نماینده منتقد و اصولگرای ملت، به قصد تخریب شخصیت ایشان در مجلس شورای اسلامی توزیع گردید.

جای هیچ تردیدی نیست که این اقدام، پاسخی به رویکرد عدالتخواهانه و حقیقت مدارانه این نماینده و استاد محترم دانشگاه و به منظور ایجاد فشار روانی و عقب نشینی وی از مواضع انتقادی و اصولی شان در مباحث مطروحه اخیر می باشد.

اینجانبان به عنوان جمعی از فرزندان انقلاب اسلامی در حوزه های علمی و دانشگاهی، ضمن اعلام حمایت قاطع از مواضع حق طلبانه و عدالت محور جناب آقای دکتر عماد افروغ، از جنابعالی خواستاریم تا ضمن محکوم نمودن این اقدام ناشایست و حمایت از رویکرد منتقدانه و انقلابی ایشان در صحن علنی مجلس شورای اسلامی، در خصوص پیگرد قانونی عوامل انتشار این توهین نامه، اقدامات لازم را مبذول و از تکرار چنین بی حرمتی هایی جلوگیری فرمایید.

 با تشکر و امتنان

اینجا امضاء کنید: http://www.persianpetition.com/sign.aspx?id=0ad76a02-e65a-40b4-9313-2e64124b5588

 طومار2:

موضوع: در خواست از مسئولین سیاسی، قضایی، امنیتی و نظامی جمهوری اسلامی ایران

خطاب به: مسئولین سیاسی، قضایی، امنیتی و نظامی ج.ا.ایران

 بسم الله الرحمن الرحیم

 یَـٓأیُّهَا اْلَّذِینَ ءَامَنُواْ مَن یَرْتَدَّ مِنکُمْ عَن دِینِهِ ے فَسَوْفَ یَأتِی اللهُ بـِقَوْم ٍ یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ أذِلَّةٍ عَلَی الْمُؤمِنِینَ أعِزَّةٍ عَلَی الْکَـٰفِرِینَ یُجَـٰهـِدُونَ فِی سَبیل اللهِ وَ لَا یَخَافُونَ لَوْمَةَ لَآئِم ٍ ذَلِکَ فَضْلُ اللهِ یُؤتِیهِ مَن یَشَآءُ وَ اللهُ وَٰسِعٌ عَلِیمٌ.

 ای کسانی که ایمان آورده اید، هرکس از شما از دین خود برگردد، خدا گروه دیگری را خواهد آورد که آنان را دوست دارد و آنان او را دوست دارند، با مؤمنان فروتن و بر کافران گردن فرازند، در راه خدا جهاد می کنند و از سرزنش هیچ سرزنش کننده ای نمی هراسند. این فضل خداست، به هر که بخواهد می دهد، و خدا گشایشگر داناست.

(سوره مبارکه مائده آیه 54)

 *****************

ما امضاء کنندگان ذیل، دست یابی به فن آوری صلح آمیز هسته ای و انرژی صلح آمیز هسته ای را حق مسلم، قانونی و غیر قابل اغماض جمهوری اسلامی و ملت شریف ایران می دانیم و با تکیه بر فرهنگ سرخ عاشورا و درس آموزی از آزادگی و جانفشانی اصحاب کربلا در راه امام زمان خویش، از کلیه مسئولین سیاسی، قضایی، نظامی و امنیتی ج.ا.ایران می خواهیم با هرگونه تهدید سرزمین مقدس ایران به هر نحوی از انحاء و در هرکجای عالم و توسط هر شخص، گروه، سازمان و یا کشوری که صورت پذیرد، با قاطعیت و شدت تمام مقابله کرده و اجازه دخالت و دست اندازی به سرزمین، ملت و سرمایه های مادی و معنوی ایران اسلامی را ندهند.

مطمئن باشید که ملت حسینی، جان برکف و غیور ایران اسلامی با تکیه بر خدا و توکل بر اهلبیت عصمت و طهارت، پشتیبان و یار و یاور خدمتگذاران به اسلام و ایران خواهند بود و بر شماست که بدانید بر طبق آیه 54 سوره مبارکه مائده، اگر خود از عقاید، آرمانها و منافع خویش حراست، پاسداری و جانفشانی نکنیم و از سرزنش و تهدیدات دشمنان هراس به دل راه دهیم، خداوند متعال فضل و موهبت خویش را از ما خواهد گرفت و وای بر آن قومی که چنین بر سرش آید که تا قیام قیامت در اذهان جهانیان خار و خفیف خواهد بود و اگر بر موضع حق خویش ایستاد و سر فرود نیاورد و از خودگذشتگی کرد، تا صبح ازل سر افراز، سربلند و پیروز می باشد.

به امید پیروزی اسلام و مسلمین در سراسر نقاط این عالم خاکی.

 آمین یا رب العالمین

اینجا امضاء کنید: http://www.persianpetition.com/sign.aspx?id=63243f7f-91ef-49c3-a1d6-1652db0bee20




موضوع مطلب :


یکشنبه 85 تیر 18 :: 3:2 عصر ::  نویسنده : محمد پای بست

تک تک افراد جامعه با توجه به فرهنگی که در آن رشد کرده‌اند، محیطی که در آن زندگی می‌کنند، نوع روابط اجتماعی که با دیگران دارند، روحیات و علایق شخصی، اعتقادات مذهبی و دیگر عوامل فردی و اجتماعی، تعریفی مخصوص به خود از انتقاد را ارائه می‌نمایند.

گروهی انتقاد کردن را فقط در ریز بینی و نکته سنجی بیش‌از حد در اعمال دیگران می‌دانند، به این صورت که با کنجکاوی بیش از حد در نحوه رفتار و یا حتی زندگی و حریم شخصی افراد سعی در کشف! نقاط ضعف طرف مقابل برآمده و با زیر فشار قراردادن او سعی در اصلاح اشکالاتش را دارند که متاسفانه در اکثر اوقات نه تنها اصلاحی صورت نمی‌گیرد بلکه بعضاً باعث سوء استفاده از نقاط ضعف افراد، برای رسیدن به مقاصدی غیر از آنچه هدف اصلی انتقاد است منجر می‌شود.

عده‌ای نیز با بزرگ نمایی و غیر واقعی نشان دادن اشتباهات و عملکرد بد دیگران، قصد در تخریب شخصیت افراد را دارند. می‌توان گفت که در اینجا اصلا موضوع، انتقاد کردن نیست بلکه هدف اصلی، ترور شخصیت، بایکوت، حذف اجتماعی و تخریب و ضربه زدن به جایگاه افراد، در زمینه‌ای که به فعالیت مشغول است می‌باشد.

در این مواقع معمولا فرد انتقاد کننده بر این مسئله پافشاری می‌کند که هدف او از انجام چنین اقداماتی، نشان دادن اشتباهات و عملکرد بد طرف مقابل بوده تا شخص خاطی به اشتباه خود پی برده و سعی در اصلاح آن نماید! ولی نکته قابل توجه آن است که با کمی دقت در نحوه اِعمال این نوع از انتقاد! متوجه می‌شویم که خطا یا اشتباهی که شخص انتقاد شونده مرتکب شده یا سهوی بوده و یا اصلاً در حدی نبوده که لازم باشد بدین صورت عمل شود و می‌توان گفت نقش اصلی، در به وجود آمدن چنین برخوردهایی غرض ورزی، حسادت، عقده حقارت، رسیدن به اهداف خاص(شخصی یا گروهی) و... عواملی هستند که اکثراً ریشه در گذشته(شخصی یا گروهی) فرد انتقاد کننده و شخص انتقاد شونده دارد.

نکته قابل توجه اینکه نکات عنوان شده فقط در چهارچوب روابط شخصی افراد جامعه نمی‌گنجد، بلکه ما می‌توانیم نمونه بارز و عینی آن را در بین گروهها و جناحهای سیاسی داخلی و یا حتی در روابط بین‌المللی نیز مشاهده کنیم.

مثلاُ در مواقع انتخابات(که این نوع انتقاد، مورد شایع در تمام نظامهای سیاسی دنیا می‌باشد) می‌بینیم که کاندیداهای مختلف[البته نه همه آنها] برای رسیدن به هدف خود (انتخاب شدن) با تهمت بستن، دروغ گفتن، شایعه سازی و... اقدام به تخریب شخصیت رقبای سیاسی خود می‌کنند، یعنی برای رسیدن به هدف خود از هر وسیله‌ای استفاده می‌کنند و غالباً توجیهاتی نیز برای این اقدامات خود دارند. [سیاست ماکیاولیستی ِ هدف وسیله را توجیه می‌کند، آن سیاستی که اِعمال آن در عرصه روابط بین‌الملل توسط قدرتهای بزرگ به خوبی و به وفور قابل مشاهده است.]

گروه دوم، کلاً انتقاد کردن را نوعی دخالت در کار دیگران می‌دانند و اصلاً به فلسفه وجودی انتقاد، توجهی ندارند. این گروه ریشه و پایه این موضوع را نادرست می‌دانند و تقریباً به طور کامل نسبت به رفتار و منش افراد جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کنند بی‌توجه یا کم توجه هستند.

لازم به ذکر است عده‌ای از این افراد برعکس گفته‌ خود که انتقاد کردن را قبول ندارند خودشان از بزرگترین منتقدان هستند ولی چون تحمل انتقاد دیگران حتی در برابر کوچکترین اشکلاتشان را ندارند اینگونه عنوان می‌کنند که چون من به کار کسی کاری ندارم کسی هم نباید به اعمال من کاری داشته باشد.

دین اسلام و مکتب انسان ساز شیعه به موضوع انتقاد با دیدی باز و روشن نگاه می‌کند و نه تنها آن را نفی نمی‌کند بلکه انتقاد کردن در چهارچوبی تعریف شده را، راه گشا و درست برمی‌شمارد که همان اصل امربه معروف و نهی از منکر است که از فروع دین نیز می‌باشند و در قرآن مجید بارها به اهمیت آن اشاره شده است.

احادیث بسیار زیادی نیز در این مورد از معصومین (علیهماسلام) آورده شده است.

 

امام علی علیه‌السلام می‌فرمایند:

” گروهی منکر را با دست و زبان و قلب انکار می‌کنند، آنان تمامی خصلتهای نیکو را در خود گرد آورده‌اند. گروهی دیگر منکر را با زبان و قلب انکار کرده، اما دست به کاری نمی‌برند، پس چنین کسی دو خصلت از خصلتهای نیکو را گرفته و دیگری را تباه کرده است، بعضی منکر را تنها با قلب انکار کرده و با دست و زبان خویش اقدامی ندارند، پس دو خصلت را که شریف‌تر است تباه ساخته و یک خصلت را به دست آورده‌اند و بعضی دیگر منکر را با زبان و قلب و دست رها ساخته‌اند که چنین کسی از آنان، مرده‌ای میان زندگان است و تمام کارهای نیکو و جهاد در راه خدا در برابر امر به معروف و نهی از منکر، چون قطره‌ای بر دریای مواج و پهناور است و همانا امر به معروف و نهی از منکر، نه اجلی را نزدیک می‌کند و نه از مقدار روزی می‌کاهد و از همه اینها برتر، سخن حق در پیش روی حاکمی ستمکار است.”   (نهج البلاغه – ترجمه محمد دشتی – حکمت 374 )

 

همانطور که می‌دانید امر به معروف و نهی از منکر نیز شرایط و آدابی دارد که این تعریف امام در آن چهارچوب قرار گرفته است که در نامه 31 و خطبه 129 نهج البلاغه آورده شده است.

می‌توان گفت اسلام حد وسط و اعتدال را در این موضوع در نظر گرفته است، یعنی نه مثل گروه اول که انتقاد کردن را ریزبینی و تجسس در اعمال و رفتار دیگران می‌دانند و نه همچون گروه دوم که بی‌خیالی و بی‌توجهی نسبت به اعمال و رفتار دیگران را برمی‌گزیند.

و اما حالا... ما جزو کدام دسته‌‌ایم؟

جواب این سوال را فقط خود می‌دانیم و خدایی که بر همه چیز آگاه است.

 (با تشکر ویژه از بچه های قلم) انشا الله که از منتقدین سازنده باشیم، نه کوبنده. آمین یا رب‌العالمین




موضوع مطلب :


یکشنبه 85 تیر 18 :: 2:54 عصر ::  نویسنده : محمد پای بست

سید جواد ذاکر مداح اهل بیت عصمت و طهارت (ع) به رحمت ایزدی پیوست البته دیر این مطلب رو نوشتم ولی به هر حال امیدوارم که خدا رحمتش کنه.




موضوع مطلب :


مدت ها بود که می خواستم از عمل شایسته صدا و سیمای جمهوری اسلامی در پخش نماز جماعت بعد از اذان تشکر کنم ولی همیشه تا می آمدم به نگاشتن مشغول شوم مشکل و مسئله ای پیش می آمد و از موضوع اصلی دور می شدم. مدتی گذشت، شبی در محضر یکی از دوستان بودم ندای ملکوتی اذان از صفحه جادوئی تلویزیون پخش می شد، من گرم صحبت با تلفن همراه بودم و پس از قطع کردن تلفن متوجه یک صحنه زیبا و به یادماندنی شدم. دوست رزمنده و بزرگوارم بغض کرده بود و به تلویزیون نگاه می کرد وقتی برگشتم دیدم شبکه دو سیما اقدام به پخش نماز جماعت به امامت حضرت امام خمینی (ره) کرده است. یک صحنه زیبا و وصف نشدنی باعث شد تا قطره زلال اشک از چشمان خسته مردی سرازیر شود که حتی دیدن لبخند و ابراز احساسات از آن دل دریایی و صافش کار سختی بود ولی با دیدن روی ماه سلطان قلبش به فضای دیگری پرواز کرد و لحظه ای با هدیه زیبای سیمای جمهوری اسلامی ایران به روزهای جنگ برگشت. روزهایی که معرفت و مردانگی این بزرگ مردان را به پیروی از پیر جماران فرمان داد و با لبیک گفتن به ندای یار راهی جبهه مبارزه با نفس شدند و چه زیبا شیطان بزرگ را به زانو در آوردند. امیدواریم این عمل شایسته صدا و سیما فقط مختص سال پیامبر اعظم (ص) نباشد. تداوم چنین حرکاتی می تواند موجب باز پس گیری بخش عظیمی از سنگر فرهنگی ما شود که در شبیخون غرب به تاراج رفته. انشاءالله خداوند پاداش اخروی شخصی که چنین پیشنهاد ارزنده ای را داده است افزون گرداند.




موضوع مطلب :


به خیلی ها اگر بگویی از فلسطین سخنی بگو، جمله هایی می سازند که ترجیع بند بسیاری از آنها آوارگی است و اشغال و جنگ و صلح. اما از بعضی که درباره فلسطین می پرسی از زیتون می گویند و دریای آبی و مردمی آزاد از قید و بند کاهنان تشنة قدرت و کاتبان چیره دست کتاب های مقدس و نامقدس.

اینان هم شیون زنان و کودکان را شنیده اند، حتی با مردم مظلوم این سامان در آن سوی دریاها، در اردن و لبنان و تونس به رگبار بسته شده اند اما ...

اما اینان داغ های سنگین دیگری را هم بر پیکره خویش می بینند، زخم سر گشادة الجزایر را، عراق را، ایران را، هندوستان را، پاکستان را، عربستان را، همه و همه را چشیده اند و بر همه فریاد زده اند، فلسطین را نه!

چرا که فلسطین قلب دنیا است. قلب تپندة سرزمین عشق. اگر مسجدالحرام قبله نماز و راز و نیاز است، مسجدالاقصی قبله گاه سوز و گدازی به عمق داغ والانس و تازگی و خونابه بوسنی است. اما دریغ که:

محرم این هوش جز بی هوش نیست                         مرزبان را مشتری جز گوش نیست

از آغاز مهاجرت شوم صهیونیست ها تا به امروز، گروهها و افراد متعددی در مقابل رژیم اشغالگر قدس مقاومت نموده اند. جنبش هایی که در جهت آزادی فلسطین فعالیت دارند، هم اسلامی و هم غیر اسلامی (مثلا کمونیستی) هستند.

اسامی گروههای فعال فلسطینی، رهبر، ایدئولوژی/نوع فعالیت:

سازمان آزادی بخش فلسطین (ساف)/یاسر عرفات/جنبش ملی

جبهه خلق برای نجات فلسطین/احمد سعاده/جنبش مارکسیستی

جنبش دمکراتیک برای آزادی فلسطین/نائف حواتمه/جنبش مارکسیستی

جبهه ملی (فرماندهی کل)/احمد جبریل/جنبش ملی – اسلامی

حزب کمونیست فلسطین/سلیمان نجاب/حرکت سیاسی

حزب کمونیستی انقلابی/عربی عوده/حرکت مسلحانه

سازمان آزادیبخش عربی/مربوط به حزب بعث عراق

الصاعقه/مربوط به حزب بعث سوریه

جنبش مقاومت اسلامی (حماس)/شیخ احمد یاسین/ جنبش اسلامی مسلحانه

جنبش جهاد اسلامی/رمضان عبدالله/جنبش اسلامی مسلحانه

جنبش های فوق به غیر از جبهه ملی، حماس و جهاد، غیر اسلامی هستند و تنها جنبش های فتح، حماس، جهاد، جبهه خلق و جبهه دموکراتیک در داخل فلسطین موجودیت دارند.

امروزه با وجود کشتارهای بی رحمانه اسرائیل در فلسطین و آمریکا در عراق که موجب شهادت تنی چند از هموطنان عزیزمان نیز شد، باید توجه داشت که وجود این جنبش ها به تنهایی موثر نیست و حمایت هایی مانند راهپیمایی امروز لازم است. وای اگر خامنه ای حکم جهادم دهد ارتش دنیا نتواند که جوابم دهد. در شرایط کنونی که رهبر عزیزمان هنوز دستوری مبنی بر جهاد نداده اند ولی به این اصل اصرار می ورزند که زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدای فلسطین موجب قدرت گرفتن بازماندگان خواهد شد، پس بر ما لازم است تا با انتشار نقطه نظرات شهدایی همچون شیخ احمد یاسین روز فاجعه را به پیروزی نزدیک گردانیم.همچنان که رهبر شهید جنبش اسلامی حماس می گوید: روز فاجعه در حالی فرا می رسد که ما در حال مبارزه هستیم و هرگز پرچم سفید را بلند نخواهیم کرد. روز فاجعه بزودی به پیروزی ما تبدیل خواهد شد.

"لا صوت یعلو فوق صوت الانتفاضه، مصیر الاحتلال یتقرر فی فلسطین المحتله نفسها و لیس لی طاوله المفاوضات.

هیچ ندایی برتر از ندای انتفاضه نیست. راه اشغال در خود فلسطین اشغالی تقریر می شود و نه در میزگرد گفتگوها."

(باید از فعالیت های سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران در این زمینه تشکر ویژه ای کرد.)

اسرائیل در دیدگاه غربیان، مظهر حکومتی است که توسط مردمی همیشه آواره، بر پایة دموکراسی و آزادی تشکیل شده است، اما زندگی متصور آنها در اسرائیل چیزی نیست جز تبعیض نژادی، فساد، جرم و جنایت.

آژانس یهود برای ایجاد انگیزه و تحریک بیشتر مهاجرین، به آنها می گوید: ((زندگی در اسرائیل بزرگ، همچون زندگی در بهشت خواهد بود!!! در اسرائیل به اعتبار و منزلت جهانی دست خواهید یافت.)) لذا این شعارهای عوام فریبانه باعث سرازیری خیل مهاجران به اسرائیل شده است. صدها هزار یهودی، به امید کسب یک زندگی موفق در سطحی ایده آل، خانه و کاشانه خود را ترک کرده و به سوی یک نقطة مبهم و ناپایدار و نامشروع حرکت می کنند، غافل از اینکه اسرائیل نمی تواند سرزمین موعود باشد.

آری جامعه موعودی که سردمداران صهیونیست آن را نوید می دادند، هیچگاه شکل نیافته است و نخواهد یافت و جامعه اسرائیل همان ناکجا آبادیست که چیزی جز یک سراب بزرگ برای غربیان و مخصوصا یهودیان نیست.




موضوع مطلب :


<   <<   6   7   8   9   10   >   
 
 
نویسندگان
پیوندها
آخرین مطالب