سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

مسئولیت ما، مسئولیت تاریخ است؛ بگذارید بگویند حکومت دیگری بعد از حکومت علی بود به اسم حکومت خمینی که با هیچ ناحقی نساخت تا سرنگون شد؛ ما از سرنگونی نمی ترسیم، از انحراف می ترسیم... ***شهید غلامعلی پیچک***

درباره وبلاگ

قابــی به وسـعـتِ ضــربان ِ زمــان
لوگو
قابــی به وسـعـتِ ضــربان ِ زمــان
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 23
  • بازدید دیروز: 58
  • کل بازدیدها: 436830
کاریکلماتوریست
دلنوشته های یک خبرنگار جنوبی
صفحه نخست                  ATOM                 عناوین مطالب            نقشه سایت
جمعه 88 خرداد 15 :: 1:20 عصر ::  نویسنده : محمد پای بست

هیچ گاه سرت را خم نکن و احساس غم نکن، زیرا همیشه خدا با توست، پس احساس غم نکن تا بزرگ، بزرگ بماند و بزرگی بسازد.

در ابتدا رحلت جانسوز بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی ایران حضرت امام خمینی (ره) را تسلیت عرض می کنم. جا دارد اشاره ای به سخن حضرت امام (ره) کنم که فرمودند: نگذارید انقلاب به دست نااهلان بیفتد. پس بیایید با انتخاب صحیح و آگاهانه خود بار دیگر مشت محکمی بر دهان این نااهلان بزنیم. این روزها کاملا انتخاباتی شده ام ولی وقتی قبض میاندوره ای موبایلم رو میبینم قلبم تند تند میزنه، یکی نیست بگه آخه چقدر با این تلفن حرف زدی که نزدیک 500هزار تومان قبضش اومده بود؛ جالبش اینجاست که با هر ...بود پولش رو جور کردم ولی به مدت 5روز صبح قطعش می کردند ظهر قبض رو می بردم شب وصلش می کردن و این شده بود سریال جالب درگیری من با مخابرات، تازه قبض دوره انتخابات دو برابر نشه باید کلاهمو پرت کنم هوا.

تبلیغات میان دوره ای مجلس شورای اسلامی برای دو سال باقی مانده آن آغاز شده و مردم دشتستان بزرگ مجلس را یک سنگر برای دفاع از حق خود می دانند البته اگر باز این انتخابات باطل نشود! بعضی ها هنگام انتخابات، به جای «ستاد انتخاباتی»، «تعویض روغنی» باز می کنند، این دوستان اکثراهمه چیز را باور دارند، به جز من و شما را. باز هم انتخابات و بداخلاقی هایش شروع شد تا شاهد روش های نادر و نایاب تبلیغاتی باشیم. اما بحث مهمتر انتخاب یک رئیس جمهور با معیارهای یک فرد اصلح در بیانات مقام معظم رهبری می باشد. شهید مطهری فرموده اند: جمهوریت بیان قالب حکومت، و اسلامیت بیان محتوای حکومت است. حال اینکه عده ای این دو را کنار هم نمی خوهند بحثی جداست، ولی اگر یک وقت هم بخواهی اظهار نظری کنی همین آقایونی که تا دیروز اونجوری بودند و امروز اینجوری شدند! در جوابت می گویند: تو از آقا بیشتر می فهمی؟ می گویی: نه. و جوابت می دهند: پس خفه شو. البته کسی جرأت نمی کنه با چنین لحنی با من صحبت کنه!

از نظر من رئیس جمهور باید فردی تکلیف محور باشد. زیرا که به راحتی می‌توان با مردم بود و نبود. این روزها شاهد فضای مصموم تبلیغاتی نامزدها بر علیه یکدیگر هستیم ولی موفق کسی است که با آجرهایی که به سویش پرتاب می شود یک بنای محکم بسازد. امروزه با وجود تأکیدات رهبری بر اصل تبلیغ بجای تخریب باز هم می بینیم همه گروه ها و جریانات معلوم الحال سیاسی علیه دولت فعلی بسیج شده اند و تهمت و افترا را تا حدی رسانده اند که مثلا آن خانم خان‌زاده، دولت نهم را دولت نکبت می‌نامد کسی هم نیست توی ... بزند! البته جواب خیلی از سوالات را رهبر انقلاب با درایت داده اند که: "حرف کسانی که تصور می کنند ملت ما بخاطر پایبندی به اصول خود خوار شده است را قبول ندارم."

هیچ وقت به خودم اجازه نداده ام به کسی بگویم به فلانی رأی بده چون با این حرف زشت، میزان عقل و شعور طرف مقابل زیر سوال برده می شود. مردم این قدر آگاه هستند که خادم و خائن را از هم تشخیص می دهند و با توجه به برنامه های متنوع نامزدها، بهترین را انتخاب می کنند. مناظره 4 کاندید ریاست جمهوری بهترین فرصت برای شناسایی عیار افراد شرکت کننده در رقابت انتخاباتی و جایی برای طرح سوال و پاسخ به شبهات و رفع اتهامات و همچنین بیان برنامه ها می باشد. هر چند که بعضی هیچ برنامه ای ندارند، بعضی فقط وعده و وعید می دهند، بعضی هم زیادی توی رویا بسر می برند، ولی جالب اینجاست که بعضی از عزیزان که سابقه سکوتشان به تعداد سال های زندگی من است به شدت احساس نگرانی کرده اند و وارد صحنه شده اند ولی من از وضعیت موجود نگرانم، بحال افرادی که بجای احساس تکلیف احساس نگرانی کرده اند بشدت نگرانم! ولی در این بین قاطعیت و جسارت در گفتار و کردار و تداوم در مبارزه و روشنگری مردم مهمترین عامل پیروزی یک فرد قلمداد می شود. از گذشته گفته اند مترس و دلیر باش، که شمشیر کوتاه بدست دلیران دراز گردد. دوستان خیلی باید هوشیار باشیم زیرا بعضی همرنگ جماعت می شوند ولی همفکر جماعت نه! ما اغلب یا در حال برنامه ریزی برای آینده هستیم یا برای گذشته تأسف می خوریم؛ همه این اتفاقات در زمان حال می افتد و زمان حال از دست می رود، پس بر ما واجب است که در صحنه انتخابات حضور فعال داشته باشیم و خودمان برای سرنوشتمان تصمیم بگیریم که فردا دیر است. چه خوب است همیشه این جمله را با خود داشته باشیم که: هرگز در نمایشنامه ای که دیگران نوشته اند بازی نخواهم کرد. من خود اصول بازی را می نویسم. از بایدها بیزارم و هر آنچه که انسان را در بند کشد. هر چند کسی که در قلب مردم خانه دارد خدمتگذار آنها باقی خواهد ماند ولی من برای انتخاب ملت احترام قائلم و انتخاب خود را نیز کرده ام "دکتر محمود احمدی نژاد". حال اگر او رأی هم نیاورد مهم نیست چرا که او برای همیشه رئیس جمهور قلب های شکسته از تبعیض و تزویر و زور است. «انا هدیناه السبیل اما شاکرأ و اما کفورا»

یادت باشه ما نمی تونیم مسیر وزش باد رو تغییر بدیم، اما می تونیم مسیر بادبانهامون رو تنظیم کنیم.


موضوع مطلب :


سه شنبه 88 اردیبهشت 29 :: 1:51 صبح ::  نویسنده : محمد پای بست

در بی کرانه های زندگی 2 چیز افسونم می کند: آبی آسمان را که می بینم و می دانم که نیست، و خدا را که نمی بینم و می دانم که هست.

سلام. ایام شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)، شهادت استاد مطهری و رحلت جانگذاز عالم ربانی آیت الله بهجت را به محضر امام عصر (عج) و همه مسلمانان جهات تسلیت عرض می کنم. امسال برای سومین بار در کمین تصادف گیر افتادم با این تفاوت که این آخری کاری تر از دو تای قبلی بود و کاملا هم زمین گیرم کرد. تصادفی که باعث شد امسال بزرگترین رویداد فرهنگی کشور را در حالی از دست بدهم که اتفاقا نمایشگاه کتاب هم مثل خودم 22 ساله شده بود. گفتم که سال پر حادثه و پر فراز و نشیبی پیش رو دارم که به هیچ عنوان هم چیزی به نام نا امیدی در وجودم راه نداده ام و همچنان نفس می کشم.

صدا و سیمای جمهوری اسلامی گاه گداری خبرهای جالبی منتشر می کند از قبیل اینکه در یک ماه 7 نفر در فلان ایالت آمریکا به قتل رسیده اند، ولی هیچ گاه مردم نمی شنوند از امن ترین نقطه کشور زیبایشان ایران، دشتستان بزرگ و شهر برازجان محل تولد و زندگی این حقیر که آمار قتل و جنایت در آن گاهی در یک هفته از 7بار بیشتر می شود و رکوردهای جهانی را کاملا مورد دستخوش خود قرار می دهد! من یاد دارم قبلا هم زیاد در این باره مطلب نوشته ام و انتقاد کرده ام و نه اینکه الان خودم و خانواده ام دچار مشکل شده باشم که اینگونه برافروخته شوم، بلکه اگر مشکلی هم نباشد وظیفه ذاتی خود می دانم بزرگترین دغدغه مردم دشتستان را فریاد بزنم که نا امنی تا به کی؟ چرا مردم از اینکه فرزندشان را به مدرسه بفرستند و یا برای خرید تا مغازه یا نانوا بروند و برگردند و ... می ترسند؟ این تصویر تازه ای نیست آن هم در شهری مثل برازجان جایی که گوشه به گوشه میدان ها نیروهای پلیس در قالب گشت ارشاد و امنیت ایستاده اند تا اگر کسی از قانون تخطی کند ارشاد و روانه مرکز پلیس شود! نیروی انتظامی معتقد است چهره شهر را تغییر داده و امنیت فردی و اجتماعی را حاکم کرده اما چرا هنوز ...! اگر گزارش‌های روزانه از "بحران امنیت اخلاقی" در ایران، آقای پلیس را آشفته می‌کند بهتر نیست ریشه‌ی این بی‌اخلاقی‌ها را در جایی غیر از خیابان ها جست‌ و جو کنند و به جای تار موهای جوانان شاید منحرف ولی ساده، به طناب دیگری چنگ بیاویزند؟ در جایی که بی قانونی تا حدی پیشرفت کند که به پسرفت فرهنگی منجر شود و هر کس جواب سلام کسی را ندهد با گلوله تنبیه شود نباید انتظاری بیش از این داشت که مردم در رفاه و آسایش باشند. وقتی می بینی در جلوی چشمانت دوستانی که همگی از فرط خوردن عرق و قرص و مصرف مواد به روزی افتاده اند که دوستی خود را فراموش کرده و با چاقو به جان یکدیگر افتاده اند و هر رهگزری را نیز به باد کتک و ضرب چاقو می کشند، وقتی می گویی کاری کنید همه را تلف کردند پاسخ می شنوی که خبری نیست قانون طبیعت است که یا بکشی، یا کشته شوی! فردا هم پارچه های سیاه، خانواده های داغدار، شب هفت، شب چهل و فراموشی. بعد هم می گویند برادران، خواهران آسوده بخوابید انشاءالله گربه است.

امنیت از نظر مفهومی به وضعیتی اطلاق می‌شود که نیروهای حفظ کننده وضع موجود، توان این محافظت را از نیروهای شناخته شده برهم زننده آن داشته باشند. امنیت به سطوح مختلفی تقسیم می‌شود، از جمله امنیت فردی، امنیت اجتماعی، امنیت ملی و امنیت جهانی، همچنین در تحلیل این مفهوم حوزه‌های مختلف نیز از هم متمایز می‌شوند. امنیت را بر پایه‌های مفهومی مختلفی مورد شناسایی قرار می‌دهند، از جمله این مفاهیم پایه، نظم است، یعنی امکان بر هم خوردن نظم نا امنی به همراه خواهد داشت. در جوامعی که  ابتلا به بیماری بی قانونی و عدم تعادل باشد، دروغ جایگزین راستی و صداقت می شود، ریاکاری و نفاق راه بر شفافیت و یک رنگی می بندد، تملق و چاپلوسی به جای پالایش روحی می نشیند و بازار تهمت و افترا رونق می گیرد. در نبود آنچه  که در جامعه " امنیت" گفته  می شود ، ترس و وحشت ، بی اعتمادی و سردرگمی حاکم شده  و فرد،  فرد  جامعه  نگران از چکونگی سرنوشت و جایگاه خود در این شرایط ، تنها به نجات خویش می پردازد  و فارغ از هرچه بر سر جمع  می گذرد، در صدد یافتن راه حلی  برای فرار  خود از مهلکه می افتند و این تنها به بهای نادیده گرفتن حق و حقوق افراد جامعه بر اولویت خواسته های فردی خود تاکید می کند. تضارب و تقابل خواسته های فردی  موجود در جامعه ای که دستخوش بی قانونی است می تواند متفاوت و متعدد باشد، استقامت و استواری چارچوب ها ی اجتماعی را در هم کوبیده و به ناهنجاری هایی میدان می دهد که به تشدید ناامنی و تقویت تفکر ”هر کس برای خود” و ”همه برای من” می انجامد. بنابراین در سایه عدم امنیت اجتماعی، رضایت مندی از زندگی و شرایط اجتماعی کاهش یافته و یاس و انفعال، افسردگی فردی و اجتماعی جایگزین شادابی، تحرک و نشاط می شود. در چنین شرایطی است که فرد بخاطر حفاطت از خود در برابر تهدیدات گوناگون بر گرفته از اجتماع در غیاب قانون و مقرراتی که ضامن ادامه حیات جمعی و اجتماعی است، به هر وسیله ای برای حمایت از خود و دور شدن از مسائل و خطرات به خود بیشتر می اندیشد تا بقای جمع و اجتماعی که در آن زندگی می کند.

دائما از فرهنگ سازی دم می زنیم ولی نه امکاناتش را می شناسیم و نه مقدماتش را فراهم می کنیم در این زمینه محققین بسیاری از جمله پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی به فعالیت مشغول شده اند و در دستگاه های مختلف برنامه های اجرایی زیادی مورد تصویب و اجرا قرار گرفته است و نتایجی نیز حاصل شده ولی آیا این کافی است؟ دست اندرکاران اجرایی ارکان نظام اداری کشور از قبیل: -دستگاههای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در قوه مجریه و سایر نهادها - قوه قضاییه -نیروی انتظامی -صدا و سیما -وزارت کشور -ستاد کل نیروهای مسلح -سایر نهادها و سازمانهای مرتبط؛ باید مقدمات یک تحول بزرگ را فراهم آورند و به محض ایجاد مشکل بجای متهم کردن یکدیگر به فکر راه چاره باشند. شنیده ها حکایت از این دارد که قرار شده است فرمانداری شهرستان دشتستان بعنوان فرمانداری ویژه کشور معرفی شود، این یعنی دشتستان یک دولت مستقل در دل کشور زیبای ایران خواهد شد که امیدوارم که این برنامه جواب بدهد. این بحث به قوت خود باقی است و ادامه خواهد داشت ضمن اینکه اگر فراموش نکنم حتما در پست هاس بعدی درباره انتخاب نام این پست توضیحات مفصلی که به مذاق خیلی ها خوشایند هم نیست خواهم داد.

رقابت ها و مبارزات انتخاباتی نیز رنگ و بوی تازه ای به خود گرفته اند زیرا اگر مردم در سراسر ایران فکر انتخاب یک رئیس جمهور اصلح را در سر می پرورانند ما علاوه بر این دغدغه فکری، باید بدنبال انتخاب یک نماینده لایق برای انتخابات میاندوره ای مجلس شورای اسلامی نیز باشیم. در روزهای آینده به تحولات انتخاباتی نیز بیشتر می پردازم. به امید فردای بهتر.

دریای طوفانی، ناخدای لایق می سازد، همیشه ممنون لحظات سخت زندگی باش ...




موضوع مطلب :


یکشنبه 88 فروردین 2 :: 5:8 عصر ::  نویسنده : محمد پای بست

ایام می آیند تا بر شما مبارک شوند، مبارک شمایید، الهی حاجات دلتان با حکمت پروردگار در سال نو همسو شود.

عرض سلام و تبریک دارم به مناسبت سال 1388. در سال پیش رو موفقیت های روز افزون، سلامتی و شادابی را برایتان خواهانم و امیدوارم هر روزتان بهتر از دیروز باشد. با اینکه سال قبل سال خوبی برای من نبود (چون جیب ها خالی شد) ولی باز هم بهتر از سال قبلش بر من گذشت (چاخان) و با اینکه تجربه، نوید یک سال خیلی سخت و کمی هم بد را برایم می دهد ولی باز هم معتقدم که می شود سال 88 را که خوب شروع نشده برایم، با تمام سختی هایش از بدترین سال به بهترین تبدیل کنم!

تو سال جدید مثل همه سال های دیگه تغییرات و برنامه هایی رو دارم که اینبار نمی خوام اعلام کنم ببینم کی متوجه میشه. این عکس جدید وبلاگم رو هم برای این گذاشتم که بعضی از دوستان گفته می خواستند برام دردسر درست کنند من اینو گذاشتم که بگم همیشه به استقبال خطر می رم هر چند که این خطری که این عزیزان دارند ناچیز هم هست! فکر می کنم هر وقت من ماشینم رو شستم بارون اومد به همین خاطر گفتم روز عیدی مردم ازیت نشن ماشین رو نشستم ولی از فردا هر روز ترتیبش رو میدم چون که من عاشق باران هستم! قصد دارم امسال برای اینکه حال و هوایی عوض کنم یک سفر شمال به اتفاق دوستان و البته به اصرار خانواده برم تا شاید کمی در روحیه نسبتا بدم تأثیر داشته باشه.

مشکلات زیاده ولی دوست ندارم ازشون حرف بزنم چون مشکلات من فقط برای خودمه ولی مشکلات مردم برای منم هست! مثال زیاده می دونید که اگه وارد بحث اقتصاد و سیاست و فرهنگ هم بشم دستم گرم میشه زیاد می نویسم ، از خشکسالی و بی آبی و بی برقی و بی پولی و بی نونی و بی ... که چیزی برای گفتن ندارم ولی چند نکته جالب که این هفته های اخیر برخورد داشتم باهاشون یکی شون این بود که چند وقت پیشتر رفتم یکی از بانک های شیراز یه کاری داشتم رفتم نوبت زدم تو کاغذ نوشته بود 201 نفر در انتظار هستند! سرم سوت کشید آخه یادم میاد بعضی وقت ها هر 1ساعت فقط 7نفر رو توی بانک راه می انداختند ولی این بانک اعجوبه با 4نفر کارمند توی یک ساعت دقیقا نصف این آمار رو راه انداخت از تعجب داشتم شاخ در می آوردم نتونستم بیشتر بمونم نوبت رو هم با خودم آوردم که هر کی باور نکرد نشونش بدم. افت قیمت کالا و سوراخ شدن جیب مردم هم یکی دیگه از جریانات امسال بود آخه همه چیز ارزون شده بود ولی دیگه کسی پول مول نداشت خرید کنه! خود من همین که کارت طلایی ماشینم تموم شد تازه خرجاش شروع شدند که این نشون میده وقتی ایران یک خودرو مثل زانتیا رو مونتاژ می کنه از اصلش بهتر میشه! امسال تو ایام عید هر جوون بیکاری اومده بود ماهی و سبزه فروشی زده بود یه گوشه خیابون که خیلی خوشحال شدم که شغل های فصلی اینقدر پر رونق هستند و جوون ها رو سر گرم می کنند یادم میاد تو شب یلدا هم تمام مردم یادشون افتاده بود هندونه فروشی بزنن! این فکر های خوب اقتصادی می تونه کشور رو بسمت توسعه سوق بده و جای کار داره. یادم میاد ما اومدیم آرزوهای جوون ها رو عوضش کنیم و به سمت دیگه ای پیش بریم ولی اونقدر با این اقتصاد ور رفتیم که قبلا آرزوی ما جوون ها داشتن 206 بود ولی الان کسی به کمتر از Genesis راضی نمیشه! ولی با جیب خالی دوچرخه هم نمیشه سوار شد اونم تو این بی بنزینی. خود من دقیقا 6کارت سوخت موتور دارم و یک کارت ماشین باز هم آخر ماه به روغن سوزی می افتم از دست این بنزین آزاد تازه جدیدا سهمیه همین موتور رو هم ماهانه کردن ماشین هم که شنیدم لطف کردن ازش کم کردن که مردم بشینن تو خونه سر کار و درس و دانشگاهشون نرن فقط و فقط بشینن و جومونگ و یوزارسیف و ... نگاه کنند! البته خدا خیر بده این رئیس جمهور ضعیف الجسه ولی قوی ما رو که خستگی رو خسته کرده الحق و الانصاف برای مناطق محروم خیلی کار شده مردم هم راضی هستند. تو 4سال هم نمیشه بیشتر از این کار کرد چون کار از ریشه خرابه این بنده خدا بیشتر از این از دستش بر نمی اومد! خدا توفیقشون بده.

هر سال چهارشنبه سوری یادم میاد طرقه داشتن خلاف سنگین بود ولی امسال هر کی با کلت برتا یا شاهکش یا ... تیر می انداخت بهش می خندیدند می گفتند اسلحش کلاس نداره آخه الان اینجا بیشتر استار و کلاشینکف تو بورسه! البته نترسین یه وقت اینجا امن ترین نقطه کره زمینه همون اشرار هم می دونند که تو ایام عید باید برن مرخصی تا مسافرهای عزیز نوروزی بهشون خوش بگذره اگه وقت کردید حتما یک سری به شهر زیبا و باستانی برازجان پایتخت قدیم ایران بزنید خالی از لطف نیست، دشتستان بزرگ جاذبه های دیدنی زیاد داره اگه بیاید پشیمون نمیشید. یادم رفت بگم امسال خونواده تعجب کرده بودند که من خونه موندم و می خوام بشینم پای سفره هفت سین خودمم کمی متعجب بودم. سر سفره وقتی سال تحویل شد یه باره دلم گرفت رفتم تو فکر یه چند لحظه طولانی که نمی دونستم اطرافم چی می گذشت. من پای هر سفره ای خودم کیک رو می بریدم ولی نمی خوردم ولی امسال خودم نبریدم ولی خوردم! امسال با همه سال های گذشته فرق می کرد با اینکه پدرم هم پای سفره بود ولی من یه جورایی بزرگ خاندان محسوب می شدم و همه چشم ها به دست های من بود که من چی عیدی می دم؟ منم اصلا تو فاز نبودم وقتی هم اومدم تو خط حسابی تر شدم! نمی دونم این رسم عیدی دادن تو روز عید رو کی انداخته سر زبون مردم. ببخشید از اینکه با عجله و در هم برهم نوشتم فرصت چک کردن هم ندارم اگه غلط املایی داشت زیاد نخندید. بدرود

بر ما سالی گذشت، بر زمین گردشی و بر روزگار حکایتی، امید که آن کهنه رفته باشد به نیکویی و این نو همی آید به شادی.




موضوع مطلب :


<   1   2   
 
 
نویسندگان
پیوندها
آخرین مطالب