سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

مسئولیت ما، مسئولیت تاریخ است؛ بگذارید بگویند حکومت دیگری بعد از حکومت علی بود به اسم حکومت خمینی که با هیچ ناحقی نساخت تا سرنگون شد؛ ما از سرنگونی نمی ترسیم، از انحراف می ترسیم... ***شهید غلامعلی پیچک***

درباره وبلاگ

قابــی به وسـعـتِ ضــربان ِ زمــان
لوگو
قابــی به وسـعـتِ ضــربان ِ زمــان
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 56
  • بازدید دیروز: 29
  • کل بازدیدها: 447533
کاریکلماتوریست
دلنوشته های یک خبرنگار جنوبی
صفحه نخست                  ATOM                 عناوین مطالب            نقشه سایت
یکشنبه 85 مرداد 15 :: 3:32 صبح ::  نویسنده : محمد پای بست

علیرضا قزوه

 نه ، دیگر ساعت دیپلماسی کار نمی کند
و سازمان ملل سوخته ست
مثل یک باتری قلمی!
حتی من فکر می کنم
که از اهالی کوفه ست
این کوفی عنان
و فکر می کنم که یزید
کسی بوده شبیه پادشاه فلان ...
بولتون یک ناقص الخلقه ست
از ترکیب بول
با نطفه شپش!
در آزمایشگاه سیاست
و رایس
شعبده بازی ست
دیروز برج های دوقلو زایید
بروج مشیده
بروج شیادی!
دنیا میدان شعبده نیست
که این چنین بساط تان را پهن کرده اید
در ساحل مدیترانه
بازیگران سیرک سیاست
آقای ساس و خانم رایس
خانم ایدز و آقای تونی بلر
دو جنسی جنون گاوی و بوش
بساط تان را جمع کنید از بیروت و صور و قانا
دروازه سیرک را باز کردند
تمساح و گاو و گاوچران
سوار وزغ شدند و
به صحنه آمدند
زمین اگر بر شاخ گاو نگردد هم
این سازمان ملل حتما
بر شاخ گاو بنا شده ست!
نگاه کن!
در عروسک بچه ها
جاسوس پنهان شده ست
در توپ های بازی بچه ها جاسوس
و در درختی
که بچه ها تاب بسته اند در قانا
جاسوس
تمام شان دنبال کودکی نصرالله اند
تمام نیل،
تمام مدیترانه
پر از صندوق های حادثه است
و چشم مردم دنیا
به موج های مدیترانه است
میدان شعبده بازی گسترده اند
نگاه کن!
از عقال حاکمان عرب
جاسوس و عروسکی زشت بیرون آمد
عروسک زشت
شلیک می کند به بچه های قانا
دو حاکم عرب در نفسش می دمند و
صحنه پر از جاسوس می شود
دو حاکم که از پا نفس می کشند و
با عقال شان فکر می کنند
تمام شعبده بازان در صحنه اند
شورای امنیت
بادمجان می کارد در قانا
هلو می چیند از چوب خشک هلوکاست
عروسک زشت
دو حاکم را
بدل به دو بوزینه کرده است
عروسک زشت
در زهدانش بمب اتم پنهان است
و موشک لیزری
هواپیماهای جنگنده را شیر می دهد
نگاه کن!
عدالت تعطیل است ، تا اطلاع ثانوی!
عقرب شده ست سازمان ملل
و بچه های قانا را عقرب زده ست
افتاده اند در صحنه و تکان نمی خورند
حالا عروسک زشت
عقال حاکمان عرب را
بر سر گذاشته است و می خندند ،
عقرب های سازمان ملل.
و نعش بچه های قانا را
می زنند به گوساله های مرده
و عنقریب خواهد مرد
گوساله بزرگ تل آویو!
قانا یا هولوکاست؟
فرشته یا غول؟
سواران ذوالجناح
یا دزدان دریای کارائیب؟!
بازی تمام خواهد شد
در طوفان اذا وقعت الواقعه ...
موسی ،
میدان شعبده بازان را جارو خواهد کرد
و " قدس ،
پایتخت آسمان و زمین خواهد شد!*"
* این سخن شاعرانه از سید حسن نصرالله است.




موضوع مطلب :


در جواب به مطلب بی معنی (خداحافظ آقای شهردار) نوشته شده توسط امید حیدری مدیر سایت یاس سپید: آقای حیدری در استعفای شهردار هیچ اجباری نبود و کسی جرئت مجبور کردن شهردار به چنین کاری را ندارد بلکه مأموریت اصلی که جذب بودجه بود انجام شده و این خداحافظی هنوز با رأی شورا همراه نشده در صورتی که شهردار بر این امر پا فشاری می کند شما هم وقتی خبر تکمیل شد منتشرش کنید. و من منتظر روزی هستم که پدرم این پست را ترک کند و قلم را بر علیه بعضی ها به حرکت در بیاورم رفتن پای بست از شهرداری آرزوی من است. این جمع کثیر دلسوزان و فرهنگیان شما 20 نفر بیشتر نیستند و اینها اصلا عددی نیستند که بخواهند برای 230 هزار نفر تصمیم گیری کنند. شما چه مدرکی دارید که مسئولان وزارت کشور چنین نظری را داشته اند من خودم چندی پیش با یکی از مسئولین وزارت کشور نشستی داشتم و نظر آنها کاملا مغایر گفته های دروغ جنابعالی بود و در زمینه قول مساعد معاون سیاسی امنیتی استاندار باید بگویم فکر نمی کنم چنین قولی بوده باشد و اگر بوده و اگر می توانند بیایند عملی کنند ما هم ببینیم. پس بدانید این استعفا نه اجباری بوده و نه عزل بلکه اختیاری بوده است. مشخص است که شما هنوز معنا و مفهوم استعفا را نمی دانید آن وقت می خواهید فریاد عدالت هم سر دهید بهتر است خداحافظیتان را نگه دارید برای مردن بوش.




موضوع مطلب :


شنبه 85 مرداد 7 :: 12:10 عصر ::  نویسنده : محمد پای بست

سیدمصطفی تقوی

 در دوران جنگ جهانی اول، ایران گرفتار بحرانهای پس از نهضت مشروطیت بود. ضعف مدیریت همراه با مجموعه بحرانهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، رمقی برای کشور باقی نگذاشته بود و از این رو، دولت مرکزی حتی قادر به حفظ بیطرفی اعلام شده خود هم نبود. با ورود عثمانی به عرصه جنگ بر ضد متفقین، شمال و جنوب ایران نیز جولانگاه بیگانگان گردید. در چنین شرایطی نیروهای مردمی به طور خودجوش به دفاع از حریم وطن برخاسته و به تجاوز بیگانگان پاسخ می‌گفتند. جنوب ایران شاهد نمونه‌های درخشانی از شجاعت و فداکاری بود. هنگامی که دولت انگلیس بوشهر را تصرف کرد و قصد تصرف دیگر مناطق استراتژیک جنوب را داشت، این مقاومت خودجوش مردمی بود که توانست او را از تحقق این هدف شومش بازدارد.

 خانه میرزا علی تاجر کازرونی در برازجان یکی از کانونهای گردهمایی سران ایلات و دیگر رهبران مردم برای مشورت و تصمیم‌گیری درباره چگونگی نبرد با انگلیس بود. در همین نشستها معمولاً نامه‌هایی که از رهبران مناطق مختلف عملیات جنگی می‌رسید، مورد مطالعه و بررسی قرار می‌گرفت و سپس تصمیمهای مناسب گرفته می‌شد. این نشستها با حضور آیت‌الله شیخ محمدحسین برازجانی مجتهد معروف آن دیار انجام می‌گرفت. در یکی از این نشستها پس از آنکه نامه‌های رئیس علی دلواری و شیخ حسین خان چاه کوتاهی خوانده و به بحث گذاشته شد، سلطان احمد اخگر، صاحب منصب ژاندارمری، که در جلسه حضور داشت، رو به شیخ کرده و گفت: دو ماه قبل تلگرافی از جنرال کاکس به آقای شیخ محمدحسین رسیده و ایشان هم جواب داده‌اند و آقای کازرونی سواد هر دو مخابره را در بوشهر به طبع رسانیده منتشر کرده بودند. چند مرتبه از اقای کازرونی تقاضا کردم که یک نسخه از آن را به من بدهند برای یاور علی‌قلی خان ارسال [به] آباده دارم. ایشان نداشتند اگر جناب شیخ نسخه آن را دارند لطف کنند. “ شیخ که در هماهنگ‌سازی مبارزان جنوب نقش مهمی داشت، ارسال آن نامه را برای علی‌قلی خان هم مفید دانست و اظهار داشت: ” من یک نسخه دارم که اینک تقدیم می‌کنم.“ آن نسخه مشتمل بر تلگرافی بود که سر پرسی کاکس نماینده دولت بریتانیا در بوشهر برای آیت‌الله برازجانی مخابره کرده بود و پاسخی که شیخ برای او فرستاده بود. در تلگراف کاکس آمده بود:

جناب مستطاب علام فهام شیخ محمدحسین زیدت افاضاته

      چون یقین دارم رعیت صادق دولت ایران هستید، از این رو در این داهیه مهمه مقتضی می‌دانم که حقایق و اطلاعاتی را که دارم و شاید نزد خودتان نباشد، به آن دوستدار خبر دهم. دولت انگلیس از سابق دوست صادق ایران بوده و در اشکالاتی که ایران داشته مساعدت نموده و معاونت مالیه و سایر تأییدات به دولت مزبوره مبذول داشته است. در وقت حاضر و درخصوص جنگ اروپا چنانچه اطلاع دارید دولت انگلیس با آلمان در حالت حرب است و آلمان برای اغراض نفسانیه عثمانی را نیز به جنگ کشانیده، با وصف اینکه ابداً جهاتی نبود که مملکتین متحابین انگلیس و عثمانی به جنگ مبادرت نمایند. ولی اگر چه بریطانیه عظمی با دولت عثمانی در جنگ می‌باشد ولی چون معلوم است که بزرگترین دولت فرمان‌گذار بر مسلمین است، کراراً به واسطه تعهدات علنی خود ظاهر ساخته که اماکن مشرفه در حجاز، و عراق را مصون و محترم خواهد داشت و آذوقه به خرج خود جهت حجاج و اهالی جده و مشاهد مشرفه فرستاده و بدین طور مشهود ساختند که با مسلمین هیچ جنگی ندارد. دولت متحابه ایران تاکنون ساعی بوده که بیطرفی خود را برقرار دارد، ولی حالا مکشوف شده که دولتین آلمان و عثمانی به واسطه اشکالاتی که به آنها دچار شده‌اند بی طرفی ایران را ما‌ال‌المصالحه قرار دهند و آن را نیز در جنگ بکشانند. چند روز قبل مکشوف گردید که قونسول آلمان در بوشهر مشغول است اهالی تنگستان را تحریک می‌کنند که به بوشهر حمله بیاورند و لازم شد که مشارالیه از بوشهر رفع داده. و از علائم و اوراق موجوده ظاهر گردید که سفیر آلمان به دستیاری مأموران سوئدی ژاندارمری بدون اطلاع دولت ایران درصدد بوده‌اند که امرا و اعیان جنوب را برانگیزانند و آنها را تحریک کند که به معاونت ژاندارمری مخاصمت با انگلیس را مشغول شوند. و نیز مطلع می‌شویم که صاحب منصبان ژاندارمری درباب مجاری واقعات جنگ اخبار کذب اشاعه می‌دهند و سعی دارند که اکابر و اعاظم مانند آن دوستدار را اغوا نمایند که با خودشان و عثمانیها و آلمانیها همراهی کرده جهدی نمایند که بر انگلیس هجوم نمایند. البته آن دوستدار اینقدر بیهود سر نیستند که از این وسیله اغوا شوند. چه که از مخاصمت با دولت انگلیس که هیچ قصدی و احساس غیردوستانه‌ای نسبت به خودتا ن ندارد نه تنها خودتان را دچار مصیبت خواهید کرد بلکه ثلث دولت خود را مال‌المصالحه قرار خواهید داد. دولت ایران هیچ اطلاعی از این دسائس ندارد... طریق اسلم به جهت آن دوستدار اینکه دسائس و تحریکات این آشوب‌طلبان خارجه را اکیداً مقاومت نماید... بهتر از این توضیح و اخطار کامله، اگر تا آن درجه لاابالی باشید که از خطه بیطرفی تخطی نمائید ملامت بر خودتان وارد است.

     در این تلگراف کاکس با اظهار دوستی صادقانه! بریتانیا نسبت به ایران و اظهار اینکه در جنگ رعایت احترام مشاهد مقدسه مسلمین را کرده، و اینکه تحرکات مبارزان جنوب برای دفاع از وطن را دسیسه آلمان و عثمانی وانمود سازد، کوشید تا شیخ را از رهبری مبارزات بازداشته و در نهایت او را تهدید کرده و مسئول عواقب امور معرفی کرد. شیخ نیز در پاسخی محکم و قاطع به ایشان، به دفاع از دین و وطن تأکید کرده و دولت انگلیس را مسئول پیامدهای تجاورگریشان دانست. این موضع شیخ تحسین همه مبارزان جنوب را برانگیخت و آنان را در مبارزه استوارتر ساخت. رئیس علی دلواری در نامه‌ای به شیخ در این باره چنین نوشت: « ... کمااینکه تلگراف تهدیدآمیز به حضرت مستطاب عالی کرده بودند. در حقیقت جوابی که از طرف ذیشرف در جواب تلگراف ایشان صادر شده بود به قدری مشعوف شدم که خداوند عالم حد آن را می‌داند. همین جواب بود که فرموده‌اید. آفرین، افرین، آفرینِ خدای  بر شما باد. شایسته است که عموم اهالی فارس و خلیج به داشتن وجود مبارکی مثل حضرتعالی که در این مواقع اینگونه جواب قانونی دندان شکن به اجانب داده‌اید فخر و مباهات نمایند.» اینک پاسخ شیخ به کاکس:

 

تلگراف شما رسید. اگرچه نظر به صداقتم در خدمتگزاری کلیه دول اسلامی علی‌الخصوص وطن عزیزم ایران می‌بایست جواب شما را توسط حکومت بنادر داده باشم، کما اینکه می‌بایستی مخابرات شما هم به توسط حکومت ایرانی به من برسد، ولی چون شما برخلاف قاعده رفتار کرده و مبادرت به مخابره مستقیم نموده‌اید، ناگزیر من هم مستقیماً جواب می‌دهم. راجع به محاربه عمومیه که دولت جلیله ایران مسلک بی طرفی اختیار نموده است، این مسئله واضح است... علت هیجان ملت برعلیه دولت شما، همانا مداخلات دولت متبوعه شما و روس در خلیج فارس و نقاط جنوبی و شمالی ایران است که هر وقت توانسته‌اید برخلاف بی طرفی ایران اقداماتی کرده‌اید. و اگر به قول شما آلمانیها نیز مشغول تهییج عشایر ایران هستند مطلبی است که تاکنون برهان قوی برای اثبات آن در دست ندارید. و بر فرض چنانکه شما می‌گویید باشد، شما این طریقه غیرمرضیه را به آنها آموختید و کمال اسف را دارم که وطن ما را جولانگاه مغرضانه خود و دیگر اجنبیان نموده و بدین سبب ملت نجیب ایران را مجبور به بعضی حرکات کرده و حال آنکه به خوبی مطلع هستید که هر فردی از افراد نجیب ایرانی تاکنون ساعی بوده که شئون بی طرفی دولت علیه خود را محفوظ و مقدس دارد... اداره ژاندارمری عبارت از یک قوه دولتی است که تابع اوامر حکومت مرکزی می‌باشد و تا به حال احدی از آحاد یا صاحب منصبان آنها کاری که خارج از وظیفه رسمی یا وطن‌پرستی آنها باشد ننموده است... راجع به همراهی دولت انگلیس به دولت علیه ایران که اشاره نموده بودید... ملت ایران را عقیده بر آن است که تمام صدمات وارده از شمال به تصدیق دولت انگلیس بوده... ملت ایران بعد از متابعت دیانت، دوستدار دولت و استقلال خود بوده و کمال احتراز را از مخالفت با دولت خود دارد... با کمال اسف به شما اطلاع می‍دهم که عملیات اخیرشما در خلیج[فارس] و ناصری[اهواز] و محمره [خرمشهر] و بردن قونسول آلمانی که به کلی مخالف بی طرفی ایران است، بیشتر افکار را به هیجان آورده است و امروز تقریباً یک لک [صد هزار] تفنگچی دشتی و دشتستانی و تنگستانی اصرار بر قطع علایق دوستی را با شما دارند..... این نکته را هم اخیراً خاطرنشان می‌نماییم که اگر هر آینه عملیات جنگجویانهُ شما دوام پیدا نمود و در ظرف مستقبل جلوگیری از ملت ممتنع گردید، ملامت و مسئولیت راجع به حرکات لا ابالیهُ شماست که از خطهُ بی طرفی تخطی نموده‌اید و اینجانب را هیچ مسئولیت و ملامتی نیست.




موضوع مطلب :


شنبه 85 مرداد 7 :: 2:6 صبح ::  نویسنده : محمد پای بست

دیشب لیله الراغب شب آرزوها بود. شما چه آرزویی کردید؟ ظهور امام زمان (عج)؟ پیروزی حزب الله؟ قبولی در دانشگاه؟ رفتن سر کار؟ ازدواج کردن؟ یه آرزوی کاملا شخصی؟ چه آرزویی؟ من دیشب به اتفاق حدودا 40 نفر از دوستان شامی ترتیب دادیم و به زیارت حرم مطهر امامزاده ابراهیم (ع) رفتیم، دعای کمیلی خواندیم و دور هم نشستیم و گپی زدیم. چه شب زیبا و بیاد ماندنی بود. آرزوی من یه آرزوی کلی بود، ظهور آقا امام زمان (عج) چون اگه آقا بیاد دیگه نه اسرائیلی هست نه استبدادی و نه ظلمی همه و همه در سایه صلح و آرامش زیر لوای ولایت امام دوازدهم قرار می گیرند. امیدوارم که آرزوی شما هم اگه یک آرزوی معقول و دست یافتنی باشه برآورده شود.

اگه می بینید یه مدت زیاد میام و یه مدت اصلا پیدام نیست منو ببخشید چون گرفتاری هست و البته یه نکته که اگه بگم می خندید: من از 5 سال پیش کامپیوتر شخصی برای خودم ندارم. البته می تونم بخرم ولی به خودم قول دادم تا فلان کار رو انجام ندادم کامپیوتر نخرم و به نظرم اینجوری کیفش بیشتره. اون فلان کار هم انشاءالله تا پایان سال انجام می شه و ما کامپیوتر دار می شیم. این دستگاهی هم که میام وبلاگم رو بروز می کنم به لطف . . . است و بس. نظرات بسیار آموزنده تون رسید واقعا منو شرمنده کردید انشاءالله جبران کنم. چند مدت دیگه دوباره بخش پیام کوتاه رو هم دوباره راه اندازی می کنم و چند مسابقه می زارم و یه سری کارهای دیگه که سر فرصت بهتون می گم.      والسلام




موضوع مطلب :


پنج شنبه 85 مرداد 5 :: 4:13 صبح ::  نویسنده : محمد پای بست

ابتدا میلاد با سعادت حضرت امام محمد باقر (ع) را بر همه شیفتگان خاندان عصمت و طهارت تبریک عرض می نمایم. پیام اس ام اسی توسط یکی از همکاران وبلاگی به دستم رسید که خداحافظی ایشان در سفر به مرزهای ایران به قصد حرکت بسوی لبنان را در بر داشت. برای آقا حسن و همه همراهان آرزوی موفقیت و سربلندی می کنم. این روزها خبرهای جالبی از گوشه و کنار دنیا به گوش می رسه. برنده ایرلندی جایزه صلح نوبل می گوید: آرزو دارم بوش را بکشم. ولی خبری از برنده ما خانم عبادی نیست. امروز سالروز عملیات غرور آفرین مرصاد می باشد و حادثه بار دیگر تکرار شد. اسرائیل نابکار که قصد سرنگونی حزب الله را داشت در تله مقاومت اسلامی لبنان گرفتار شد و دیروز بنت جبیل مرصاد حزب الله بود. روز شادی و غرور حزب الله یاد آور ایام غرور آفرینی است که در آن روزها سازمان منافقین فکر می کرد طی 30 و اندی ساعت می تواند تهران را تصرف کند و نظام جمهوری اسلامی را ساقط گرداند ولی زهی خیال باطل. برای آشنایی بیشتر شما با سازمان منافقین توضیحاتی را تقدیم می دارم که امیدوارم مفید واقع شود.

 سازمان منافقین

چه زمانی؟

1-تولد: قیام پانزده خرداد با اهدای هزاران شهید به درگاه خدای بزرگ انجام شده و شاه مغرور از پیروزی ظاهری و موقت خود بر سختگیری و تشدید  جو اختناق افزوده بود. امام خمینی نیز ابتدا به ترکیه سپس به نجف تبعید شده بودند.

گروهی از جوانان که از نظر سیاسی در جبهه ملی و از نظر دینی در محضر مهدی بازرگان [رهبر نهضت آزادی] تربیت شده بودند با احساس ناامیدی از فعالیتهای جبهه ملی و نهضت آزادی که به شکل مسالمت‌آمیز انجام می شد، تصمیم گرفتند تا با بررسی ضعفهای گذشته ، راه [به اصطلاح] علمی‌تر مبارزه را پیدا کنند آنها برای یافتن چنین راهی بدون آنکه اطلاعات و شناخت صحیحی از اسلام پیدا کرده باشند به سراغ کتابهای مارکسیستی رفتند. نخستین جلسه‌ها که به شکل نامنظم انجام می‌پذیرفت از شهریور 1344 شروع شد و دو سال بعد اندکی نظم تشکیلاتی به خود گرفت.

آنچه خواندید ادعای رسمی و مورد قبول منافقین نیز هست ، ولی ارتباط بنیان‌گذاران این سازمان قبل از تاسیس آن با «دلفانی» که یکی از افسران وابسته به حزب توده بود، احتمال دخالت آن حزب را در تاسیس اولیه این سازمان نفاق به طور جدی مطرح می‌کند و به طور قطع در این زمینه اسرار پنهانی فراوان است.

2-رشد: آهنگ رشد سازمان منافقین بسیار کند و آهسته بوده است. علت این امر بیشتر به ماهیت منافقانه سازمان و شیوة مبارزة آن که مسلحانه بود برمی‌گردد. مبانی مارکسیستی ایدئولوژی سمخا (سازمان منافقین خلق ایران) در سالهای اولیه تاسیس برای بسیاری از مردم مذهبی و حتی برخی از علمای دینی – جز امام خمینی (ره) که از همان ابتدا ماهیت منافقین را شناخته بودند – روشن نبود و آنها با حس ظن افراطی به این تشکیلات می‌نگریستند. این حسن ظن تا زمانی پیروزی انقلاب اسلامی و نشر آثار عقیدتی و عملکرد سیاسی سمخا برقرار بود و کم کم سیر معکوسی پیدا کرد.

سمخا پس از پیروزی انقلاب اسلامی، با اغتنام فرصت از آزادیهای به دست آمده، به عوام فریبی گسترده‌ای دست زد و متاسفانه جوانان بسیاری اعم از دختر و پسر را جذب سازمان خود نمود. اما با افشای تدریجی ماهیت ، عقاید و عملکرد آنها، رشد آن کاهش یافت و از تابستان 1360 که به جنگ مسلحانه علیه حکومت اسلامی اقدام کرد و بدینوسیله واقعیت منفور خود را نشان داد، نه تها رشد نداشت که بعضی از اضا و غالب هواداران خود را به دلایل گوناگون از دست داد.

3-مرگ سمخا پس از آنکه در 31/3/1360 جنگ مسلحانه خود را با نظام اسلامی و مردمی جمهوری اسلامی ایران آغاز کرد ، در واقع به سوی مرگ پیش رفت . تعداد قابل توجهی از اعضا سازمان دستگیر و تعداد قابل توجه دیگری نیز دست از همکاری کشیده توبه کردند. اعضای باقی مانده از ایران فرار کرده به کشور‌های غربی و برخی از کشورهای منطقه پناهیده شدند. سمخا پس از مدتی تصمیم کرفت تا همکاری نهایی خود با آمریکا و صدام را علنی کرده ، با استفاده از امکانات عراق به جنگ با سربازان ایران اسلامی بپردازد و در کنار دشمن بعثی برای از بین بردن تمامیت ارضی، نوامیس و ملیت کشور خود وارد جنگ شود. این کار در حقیقت ضربه مهلکی بود که منافقین بر پیکرة خود وارد کردند.

منافقین دلیل پذیرش قطعنامه 598 از سوی ایران را فقدان پشتوانة مردمی نظام جمهوری اسلامی می‌دانستند. از این رو ، تا آنجا که می‌توانستند اعضای خود را از کشورهای مختلف جهان جمع‌آوری کردند و با یک آموزش نظامی فشرده، آنان را با سلاح‌های اهدایی صدام حسین، کسی که به قصد تصرف آب و خاک ایران ، حملة گستردة خود را به این مرز و بوم آغاز کرد ، مجهز کردند.

آنها پس از انجام محاسبات دقیقی [از نظر خودشان] که قبلاٌ در دوران فراگیری علم مبارزه آموخته بودند، نیروهای خود را از جادة آسفالته حرکت داده و پیش‌بینی می‌کردند که به زودی تهران را فتح خواهند کرد! اما به یاری خداوند متعال، نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران در کنار مردم منطقه، طی عملیات «مرصاد» چنان دماری از روزگار این نوکران احمق امپرایالیسم درآوردند مه داغ آن را تا سالها فراموش نخواهند کرد. با این ضربه مهلک، سازمان به مرگ بسیار نزدیک شد ولی با تنفس مصنوعی کشورهای غربی بویژه آمریکا و نیز با مساعدتهای صدام حسین، بار دیگر شروع به نفس کسیدن کرد.

چند سال بعد، بار دیگر اعضای سازمان از کشورهای مختلف گرد هم جمع شدند تا تجربة مرصاد را تکرار کنند ،زیرا ساعدتعای مالی کشورهای غربی و نیز عراق، منوط به شرارتهای ضد انقلاب است. منافقین در پایگاه اشرف در خاک عراق اجتماع کردند تا حملة خود را به  ایران شروع کنند. اما مسؤولان جمهوری اسلامی ایران با هوشیاری کامل، این توطئه را نیز در نطفه سرکوب کردند. دلاور مردان نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران به بمباران پر حجم اجتماع منافقین در قلب عراق اقدام کردند و صدها تن از آنها را به هلاکت رساندند و رهبر آنان را مجروح کردند.

سمخا، در اثر ضربات مزبور، به حال احتضار افتاد ولی هنوز هم با کمک آمریکا، اسرائیل و برخی دیگر از کشورهای استبدادی به حیات منحوس خود ادامه می‌دهد.




موضوع مطلب :


پنج شنبه 85 مرداد 5 :: 3:54 صبح ::  نویسنده : محمد پای بست

بعضی ها مثل آقا حسین ما فقط بلدن انتقاد بی خود کنند و دولت را زیر سؤال ببرن و بگن که اینجا فلان کار نشد و ما هر چه می گوییم می گویند شما گروه فشاری هستید. امام علی (ع) می فرمایند: سکوت در برابر شخص احمق، بهترین پاسخ است. حالا که ما سکوت می کنیم دوستان گله می کنند که تو کم اوردی نه به خدا اینطوری نیست. امام علی (ع) در جای دیگری می فرمایند: جاهل را سرزنش نکن که دشمن می گردد و عاقل را سرزنش کن تا دوستت بدارد. من نتیجه گرفتم سرزنش هایم فقط باعث دشمن تراشی می شود پس فهمیدم که آقایان جاهل هستند و بس. چرا اینها بعضی از مسائل را درک نمی کنند؟ مدیران کارامد، از مشکلات نردبان ترقی می سازند. مشکلاتی که در گذشته خواسته یا ناخواسته در همه بخش ها بوده: دولت، مجلس، استانداری، فرمانداری، شهرداری و غیره. ولی هنر مدیر این است که با درس عبرت گرفتن از گذشته آینده روشنی را برای مردم تضمین کند البته با کمک خود مردم. انتقاد از دولت حد و اندازه دارد و باید نکات مثبت را هم دید این حرف من قابل توجه آقای افروغ عزیز هم هست که اندکی کوتاه بیایید و کمک کنید این دولت نوپا را چون امام حسن (ع) می فرمایند: تیزبین ترین چشمها آن است که خوبیها را ببیند. بعضی ها از نتایج سفرهای استانی رئیس جمهور گله دارند ولی چرا تحقیق نمی کنند و عوامل این سنگ اندازی ها را پیدا نمی کنند؟

سفر رئیس جمهور عدالتخواه به استان ها نکات جالبی نیز دارد. دختر بچه ای مرندی در دیدار با آقای احمدی نژاد نامه ای را تقدیم ایشان نمود و از رئیس جمهور کشورش خواست تا این نامه را به دست عمو پورنگ برساند. آقای احمدی نژاد که سعی در اجرای عدالت در همه زمینه ها دارد در این مورد نیز عالی عمل کرد و عصر دیروز نامه آن دخترک به عمو پورنگ دوست داشتنی بچه های ایران رسید و ایشان نامه را در رسانه ملی قرائت کردند. این است عزم راسخ مردی در لباس مسئول اجرائی کشور برای برقراری عدالت اجتماعی در همه امور.




موضوع مطلب :


چهارشنبه 85 مرداد 4 :: 4:19 عصر ::  نویسنده : محمد پای بست

این مطلب رو بخاطر آقا مهدی نوشتم که گفته بود از نشریات برازجانی بنویس. مهدی جان چیزی برای نوشتن ندارم اوضاع مثل قبله و من از دوباره گویی خوشم نمیاد. امروز رفتم روزنامه فروشی آقای اسلامیان سه هفته نامه دشتستونی رو خریدم تو راه یکی از دوستان رو دیدم یه نگاهی به نشریات انداخت گفت بده ببرم بخونم بعد برات میارمشون. من همونجا یه نگاهی به اون کاغذا انداختم. دیدم اتحاد که قلادش هنوز پاره مونده، دریای جنوب هم که چیزی ازش ندارم که بخوام بخونمش هر دوتاشون رو دادم و یه آدامس به جاش گرفتم. ولی در مورد سفیر دلم نیومد اینکار رو بکنم چون باید یه چیزی هم به عنوان غرامت می دادم تا طرف قبولش کنه آخه سفیر این روزها بد جوری زیر فشار مالی قرار گرفته گفتم ببرم شاید یه آدم خیری پیدا کنم بدم بهش بخونه.




موضوع مطلب :


چهارشنبه 85 مرداد 4 :: 1:59 صبح ::  نویسنده : محمد پای بست

بسمه تعالی

با عرض سلام و ادب خدمت شما عزیزان

هدیه ای از بچه های قلم:

حتماً همگی شما تا کنون نوشابه های گاز دار با آرمها و مارکهای گوناگون را دیده و خورده اید، نوشابه ایی مانند: کوکاکولا، پپسی کولا، فانتا، میراندا، سون آپ و...

در ۸ مه ۱۸۸۶ میلادی عصاره کولا به صورت کاملا اتفاقی توسط داروسازی اهل آتلانتای آمریکا کشف شد.

جان استیث، هنگامی که در آزمایشگاه در حال آزمایش کردن داروها و مواد مختلف بود توانست عصاره ای را کشف نماید که طعم فوق العاده ای را در دهان ایجاد می کرد و این شد که نوشابه های کولا پا به عرصه وجود گذاشت و فرمول عصاره بدست آمده توسط او تاکنون به صورت سری حفظ شده بطوریکه هنوز کسی از محتویات و جزئیات آن با خبر نیست.

 از آن زمان تاکنون با تولید روز افزون و صنعتی، این نوشابه های جدید، سرزمین مادری خود را پشت سر گذاشته و شرکتهای سازنده، به لطف اشتهای سیری ناپذیر و لذت جوی ما انسانها !! و  قوانین سازمان تجارت جهانی و اقتصاد بازار آزاد، به غولهای بزرگ تجاری تبدیل شده و توانسته اند تمام مرزهای کشورهای دنیا را، از هتلها و قمارخانه های مجلل لاس وگاس! تا کلبه خرابه های دارفور سودان و پکتیای افغانستان درنوردیده و در به کوچه پس کوچه های شهرهای جهان و ایران ما هم راه پیدا کنند.

اما ای کاش قضیه به همین سادگی بود و در هینجا به پایان می رسید.

از آنجا که صهیونیستها بزرگترین سهامداران شرکتهای نوشابه سازی در جهان می باشند، به جز اینکه از این طریق سالیانه صدها و بلکه هزاران میلیارد دلار پول به جیب می زنند، برنامه ها و سناریوهای استعماری خود را هم، همراه با این محصول خوش طعم بدون هیچ هزینه اضافی صادر می کنند!!

آیا تا به حال به آرم شرکت کوکاکولا توجه کرده اید؟

در نگاه اول شاید هیچ مشکل خاصی را مشاهده نکنید، ولی کمی با دقت به آن نگاهی بیندازید.

احتمالاً گرافیستها با توجه به حرفه خود [که بازی با نقشها و طرحها برای رساندن منظوری خاص است] زودتر متوجه قضیه می شوند.

اگر به آرم انگلیسی شرکت کوکاکولا به صورت پشت و رو، یا در آینه نگاهی بیندازید قادر خواهید بود نوشته ای عربی را بخوانید:

 لا محمد – لا مکه

 درست حدس زدید.

دشمن صهیونیستی دقیقاً به هدف زده است!

از یک سو با عبارت لا محمد (محمّد هرگز) کلیّت دین مبین اسلام و پیامبر خاتم حضرت محمد مصطفی(صلوات الله علیه)را زیر سوال برده و از سوی دیگر با جمله لا مکه (مکّه هرگز) خانه خدا و قبله واحد تمام مسلمانان جهان را به سخره گرفته است.

جالب اینکه کارخانه های تولید این نوشابه ها در تمام کشورهای اسلامی و حتی ایران!!!! با همین نام و تحت همین امتیاز در حال تولید محصولی صد در صد آمریکایی – صهیونیستی هستند و پول من و شمای مسلمان به جیب کسانی می رود که دشمنی دیرینه خود با دین و مذهب ما را کتمان نکرده و نمی کنند و بعد هم به ریش من و شما می خندند...

و اما نوشابه پپسی.

می دانید  PEPSI مخفف چیست؟

 Pay  Each  Penny  Save  Israel

یعنی: هر پنی[کوچکترین واحد پول در آمریکا و انگلیس] را بپردازید تا برای اسرائیل ذخیره شود!!!

بله هر ریال از پول من و شما برای اسرائیل ذخیره می شود.

نمی دانم بخندم یا گریه کنم، فقط بیایید کمی بیشتر فکر کنیم و ببینیم چگونه باید عمل نماییم.

آیا از این به بعد باید با شعار مرگ بر آمریکا، کوکاکولا و پپسی کولا بنوشیم؟!؟!؟




موضوع مطلب :


چهارشنبه 85 مرداد 4 :: 1:54 صبح ::  نویسنده : محمد پای بست

«نقد با شک، آغاز می شود و منتقد با بیدار کردن شک، می کوشد تا پایه های «یقین» را استوار کند و امروز «بنیادگرایی لیبرال» با همان جزمیت بنیادگرایی مارکسیستی، ساحت تفکر انتقادی و غیر ترجمه ای را به تعطیل و تسلیم فرا می خواند. ما در عصر ترجمه و تقلید به سر می بریم و کسانی متفکرتر دانسته می شوند که مترجم ترند.

جرأت اجتهاد در برابر غرب، از ما سلب شده است اما تمدن سازی بدون برخورد انتقادی با تفکر ترجمه ای، امکان ندارد. امروز «ترجمه»، در علوم سیاسی، اقتصاد، حقوق و حتی ادبیات و الهیات، «تابو»های بسیاری تراشیده است که حتی نگاه انتقادی به آنها، جزء محرمات عصر جدید درآمده است. یک ارجاع مطنطن با سلسله سندی هر چه غربی تر، اعتباری بیش از هزار نظریه پردازی بومی و اجتهادی یافته و ظاهراً خلل برنمی دارد زیرا «استاد فرموده» را نمی توان به زیر مهمیز سوال کشید!!

تألیفات جامعه شناسان، متکلمان، حقوقدانان و فیلسوفان سیاسی غرب، در کشورهای نظیر ما بدل به متون مقدس شده اند. بسیاری از رجال ما و محافل آکادمیک شرق، فکر کردن را کنار گذارده اند و تنها ترجمه می کنند و این تحجر جدید به اندازه تحجر قدیم، راه «اجتهاد» را بسته است و البته اگر تحجر قدیم، راه را بر «اجتهاد» نمی بست، تحجر جدید تجدد غربی، تا این حد میدان نمی یافت.

تجدد به سبک غرب، چنان حالت ارتدوکسی و جمود به خود گرفته که رابطه ما با روند «ترجمه»، از رابطه «شاگرد- معلم» نیز تنزل کرده و به رابطه «مرید- مرشد» بدل شده است و حتی انسان های با استعداد ما که قادر به جریان دادن گفتمان های جدید در محافل روشنفکری می شوند، همه استعداد خود را در «تقلید» هر چه شبیه تر با نسخه اصل و در جهت بومی سازی فرهنگ غرب مصروف داشته و خطوط قرمز را قرمزتر کرده اند. کمیته های ترجمه ای بد اخلاق، تنگ چشم و خودجوشی!! تشکیل شده که با غربالی ریزبافت، همه آنچه بر خلاف آیات مقدس عصر جدید غرب، منتشر می شود، بیخته و روحیه اجتهاد را سرکوب و استهزا می کند که: «علمی نیست»، «مشخصات آکادمیک و کلاسیک را ندارد»، «به منابع خارجی، ارجاع نداده است»، «لحن ایدئولوژیک دارد» و...

حال آن که اگر معیار یک داوری ایدئولوژیک (به مفهوم «غیرعلمی»)، همانا قضاوت جانب دار و به دور از انصاف باشد، از قضاء، ایدئولوژیک ترین لحن را در غرب گرایان متعصب و مدرنیست های جزم اندیش باید سراغ گرفت. دیگر با متواترات ترجمه ای، نمی توان چانه زد و ذهن ما پر شده است از سمعیات غیرمدلل که در خواب هم نباید به آنها شک کرد. محافل فرهنگی ما زبانی سرشار از منقولات غربی یافته و به آن تعبد می ورزند و انکیزیسیون روشنفکری غرب با وسواس هزار بار شدیدتر و موهن تر، مراقب فکر کردن ماست و هر کس به این مقدسات، کفر ورزد یا مرتد شود به صلیب «تحقیر» و «تحریم» کشیده خواهد شد.

آورندگان پیام مغرب زمین به برکت رسانه های جهانی غرب، در عالم فرهنگ، چنان حکومت نظامی اعلام کرده اند که انتقاد از یک عالم علوم اجتماعی غرب یا از یک فیلسوف تحلیل زبانی یا یک کشیش متجدد انگلیسی، صد بار خطیرتر از انکار خدا و اخلاق و حقیقت در «عصر اعتقاد» شده است و مؤلف نقد خرد ناب- ایمانوئل کانت، فیلسوف مدرنیته- هرگز گمان نمی کرد که با این کتاب، بنیاد یکی از جزمی ترین اصول عقاید را در طول تاریخ می گذارد. امروز ساده ترین حرف های غربی را در ابهامی مقدس می پوشانند و حق داوری را از خواننده جهان سومی!! سلب می کنند. امروز بسیاریم کسانی که می نویسیم بی آن که دلالات واقعی آن چه را می نویسیم در نظر داشته باشیم افکار خود را فکر نمی کنیم. خود، حرف می زنیم اما حرف های خود را نمی زنیم. ما فکر نمی کنیم. ما فکر می شویم.

امروز و هر روز، خرمن امتیازات و افتخارات را به پای پژوهشگران بی ضرر و فاضلان بی طرف می ریزند. گرچه اهل فضل شاید نابردبار و تنگ افق و تجاوز پیشه باشند اما «نقد ملتزم»، راست فتنه انگیز است و امروز، راست فتنه انگیز، از «دروغ مصلحت آمیز»، بالاتر است. در دورانی که بضاعت یا جرأت نقد غرب را ندارند و فقط به آن فحش می دهند یا آن را می پرستند، مردان و زنانی فرهیخته و دقیق باید، تا به این مجاهدت علمی برخیزند و با شک در داده های انبوه ترجمه ای، خواب ذهنی جامعه علمی کشور را برآشوبند گرچه منتقد جدی، همواره تنهاست.

ناقد ملتزم نیز می توانست نظاره کنان، تفاضل کند و چون فاضلان بی درد و بی مسأله و غایب از صحنه باشد که جز در ازای «ما به ازای شخصی»، حاضر و بلکه قادر به فکر کردن و نوشتن نیستند و نه هرگز برای «اصول»، رنج نوشتن می برند و نه در راه دفاع از «حقیقت» و «فضیلت»، احرام تفکر می بندند اما اینان هرگز هیچ معضل بزرگ علمی را نیز حل نخواهند کرد زیرا مسأله ها را متفکران دردمندند که حل می کنند و تا بوده چنین بوده و تا هست چنین است.

زبان حل ناقد ملتزم، این است که من به عنوان یک انسان، باید عکس العمل نشان دهم وگرنه، انسانیت من مشکوک خواهد شد و وقتی یک نویسنده، قلم به دست گرفت و شناخته شد، به محض آن که در مورد مسأله معینی سکوت کند، همه خوانندگان حق دارند یقه اش را بگیرند که چرا سکوت کردی؟

وقتی از «نقد»، سخن می گوییم، بی شک به تفاوت میان چاقوی جراحی با ساطور قصابی، توجه داریم و طرفین نقد باید هر دو ملتفت این تفاوت باشند. کوبیدن آدم ها در نقشه ما نیست و ما به ضرب و شتم ادله مخالفانمان نمی پردازیم. محافل فکری و مطبوعاتی ما احتیاج به هیأت منصفه های فکری دارند و البته اگر در حین نقد و تشریح کالبد یک مطلب، مقداری چرکابه یا خون، نشت کند نباید جراح را جلاد نامید

در کشور ما یکی از نخستین تجربه های نسل دوم انقلاب در مواجهه انتقادی با میراث افراطی ترجمه از الهیات و علوم انسانی غرب بوده است که در شکل نقد دین جدیدی که در حال ساخته شدن بود ظهور کرد. دینی که با انکار حقانیت و عقلانیت «معارف اسلام» و با انکار «حجیت متن دینی» آغاز شد و از طریق ترکیب «سکولاریزم» با یک «عرفان تحریف شده» به دنبال توجیه مذهبی و عرفانی «الحاد» و ارایه یک «اسلام بدون معارف واضح عقلانی» و یک «اسلام منهای احکام و شریعت» بوده است. این رویکرد به دنبال «عقل زدایی» از مفاهیم دینی و تبدیل «وحی» به یک «تجربه روانی و بشری» و نسبی سازی همه معارف و حقایق زبانی و «یقین ستیزی» و حاکمیت بخشیدن به گفتمان «اصالت شک» در حوزه دینداری بوده است و با جاسازی یک معنویت تخدیری و مبهم و بدون پایه نظری و یک «عرفان نمای غیرانبیایی» به جای «عرفان اسلامی» که از سویی با «عقاید اسلامی» و از سویی دیگر با «قوانین اسلامی» در یک انسجام منطقی و نظری درتنیده است، تفکیک دین از «عقلانیت و حقوق بشر»(یعنی از عرصه اندیشه و عمل انسانی) و به ویژه انکار مفهوم «حکومت اسلامی» را تئوریزه می کرد ومی خواست به نام نواندیشی و اصلاح دین در آن واحد، هم حقوق و قوانین اسلام (به ویژه قوانین اجتماعی و حکومتی آن) و هم معارف حقه کتاب و سنت را تحت پوشش نوعی «الهیات سکولار» با تقلید از کشیش های متجدد غربی و کلام «لیبرال- پروتستان» نفی کند و نوعی اخلاق سکولار و معنویت سکولار را با پوشش ادبیات عرفانی ایران و اسلام، جایگزین عرفان حقیقی و معنویت ریشه دار و مثبت اسلامی کند. این رویکرد می کوشید میان «پوزیتیویسم جدید» و «فلسفه تحلیلی» قشریون انگلیسی، در حوزه شناخت شناسی با «معنویت از نوع اگزیستانسیالیستی» غرب، رابطه نامشروع برقرار کند و با استفاده از افراطی ترین نحله های هرمنوتیک اروپا این دین جدید را به نام قرائت مدرن و انسانی از دین در بازار سیاه به کودکان عالم معرفت، گران بفروشد و باب «تفسیر به رأی» در متن دین را به نفع مذهب کنونی غرب بگشاید و در تمام این سالها هرگز حاضر به گفت وگوی شفاف و علمی توام با رعایت اخلاق و منطق و با شفافیت آکادمیک و در حضور اهل فضل نشد و نه کتباً و نه شفاهاً تن به این شفافیت نداد و نخواهد داد و همچنان ترجیح می دهد به جای پاسخگویی علمی در محضر اهل نقد و علم، تنها در محافل عمومی و تریبون های سیاسی و ژورنالیستی در داخل و خارج کشور حاضر شود به جای نوشتن کلمه «مار»، عکس مار را بکشند.

 

نویسنده: حسن رحیم پور ازغدی

منبع:روزنامه همشهری 18/8/1382




موضوع مطلب :


چهارشنبه 85 مرداد 4 :: 1:38 صبح ::  نویسنده : محمد پای بست

به نام حضرت دوست

همیشه دم از صلح بزن ولی آماده جنگ باش

بالاخره با عنایت ویژه مدیر محترم پارسی بلاگ وبلاگم به عنوان سایت برگزیده روز انتخاب شد خیلی خوشحالم و امیدوارم در آینده نزدیک با نظرات و پیشنهادات شما بهتر بشه. حتما ببینید و نظر دهید. متشکرم.

Weblog: www.paybast.parsiblog.com

Email: paybast_2002@yahoo.com

SMS: 09171713022




موضوع مطلب :


<   <<   31   32   33   34   35   >>   >   
 
 
نویسندگان
پیوندها
آخرین مطالب