سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

مسئولیت ما، مسئولیت تاریخ است؛ بگذارید بگویند حکومت دیگری بعد از حکومت علی بود به اسم حکومت خمینی که با هیچ ناحقی نساخت تا سرنگون شد؛ ما از سرنگونی نمی ترسیم، از انحراف می ترسیم... ***شهید غلامعلی پیچک***

درباره وبلاگ

قابــی به وسـعـتِ ضــربان ِ زمــان
لوگو
قابــی به وسـعـتِ ضــربان ِ زمــان
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 56
  • بازدید دیروز: 29
  • کل بازدیدها: 447533
کاریکلماتوریست
دلنوشته های یک خبرنگار جنوبی
صفحه نخست                  ATOM                 عناوین مطالب            نقشه سایت
دوشنبه 85 بهمن 9 :: 7:50 عصر ::  نویسنده : محمد پای بست




موضوع مطلب :


پنج شنبه 85 دی 28 :: 5:1 صبح ::  نویسنده : محمد پای بست

به نام او که عقل و عشق را با هم آفرید. الهی، نظر خود را بر ما مدام کن و ما را برداشته خود نام کن و به وقت رفتن بر جان ما سلام کن. سلام بر تمامی حقیقت جویان، امیدوارم که در مملکت امام زمان (عج) و در دولت عدالتخواه شاهد کشف حقایقی باشیم که تاکنون بر همگان پوشیده بود. خدای را سپاس گزارم که در نوشتن، مرا به خود وا ننهاد. و در لحظه های تردید، اراده قلم را به عنایت و حکمت خود سامان بخشید.  صبر از من رمیده و طاقت شده است، تخم آرامش کشتم و بی قراری گشته است. از همه دوستان خواهشمندم یا نخوانید یا اگر خواندید تا آخر بروید آنوقت خودتان قضاوت کنید.

عقل می گوید بمان و عشق می گوید برو ... و این هر دو، عقل و عشق را خداوند آفریده است تا وجود انسان در حیرت میان عقل و عشق معنا شود. اکنون بنگر حیرت میان عقل و عشق را! اکنون بنگر حیرت عقل را و جرأت عشق را! بگذار عاقلان ما را به ماندن بخوانند ... راحلان طریق عشق می دانند که ماندن نیز در رفتن است. پس از گذشت هفته ها و روزها از تسلیم استعفای شهردار برازجان به شورای اسلامی شهر و مشغول به کار شدن ایشان در استان به سمت معاون سازمان همیاری شهرداریهای استان بوشهر، بالاخره با استعفاء موافقت شد و جناب مهندس اخلاقی بطور موقت سرپرستی شهرداری را در دست گرفتند که برای ایشان آرزوی موفقیت و سربلندی دارم. در ماجرای شهرداری برازجان شهردار و شورا به همگان ثابت کردند که تا خودشان اراده نکنند و نخواهند هیچ قدرتی نمی تواند برایشان تصمیم بگیرد و شهردار را برکنار کند و حق طبیعی مردم را ضایع کند حتی اگر این قدرت دولتی باشد، و این نمایش قدرت شورای دوم باعث شد عده ای به فکر سودجویی و دروغ پراکنی های گسترده ای بیفتند که نتیجه ای جز دماغ سوختگی برایشان نداشت و بالاخره سه شنبه پس از اینکه در هفته قبل جلسه سخنرانی عضو شجاع شورای شهر برازجان در کانون سینما تربیت به دلایلی لغو شده بود، در مسجد مسلم بن عقیل پس از حدود 4 ساعت سخنرانی برادر عزیزمان علیکرم اسفندیاری با عنوان افشاگری، مردم مات و مبهوت فقط نظاره گر سخنان این شیر مرد بودند و کسی نفس نمی کشید. اگر مطبوعات این بار هم سانسور نکنند متن کامل سخنرانی را خواهید دید من فقط نکات جالبی که در ذهنم مانده بیان می کنم. در یک اقدام انقلابی! آقای اسفندیاری با سؤالات متعدد و متهم کردن افراد و مسئولین مختلفی جلسه را عملا در دست گرفتند و نتیجه اش زیر سؤال رفتن شهرداران و معاونین شهرداری و اعضای شورای شهر، نماینده مجلس شورای اسلامی، هیئت های نظارت و اجرائی انتخابات، نیروی انتظامی، یکی از قضات، آموزش و پرورش، گروه بیست، اداره اسمشو نبر، افراد حقوقی و حقیقی زیادی بود که در اینجا فرصت پرداختن به آن نمی شود و از ابتدا آقای اسفندیاری به نشانه های ظهور امام زمان (عج) تأکید فراوانی داشتند و دائما این عبارت را تکرار می کردند که در آخر جلسه یکی از علائم را همه به چشم خود دیدند. از نکات جالب و عجیب سخنان آقای اسفندیاری می شود به دعوت دکتر شجاع نماینده مجلس به مناظره و اتهام کارشکنی ایشان برای توسعه شهر و صاحب خانه و کاشانه شدن حدود چند هزار خانوار اشاره کرد که خود به تنهائی کافیست تا شهر ما را به هم بریزد. از نکات جالب دیگر اشاره به موضوع پرتاب تنگ شیشه ای بسوی رئیس شورا و فحاشی به ارباب رجوع و تهدید به مرگ آقای اسفندیاری توسط موسوی عضو دیگر شورای شهر فعلی و آینده بود که اسفندیاری به او لقب بچه ده ساله را داده بود و بارها این عبارت را تکرار کرد در صورتی که موسوی خودش در این جلسه حضور داشت و اسفندیاری مستقیما ایشان را متهم کرد که روز قبل به او گفته بود اگر در جلسه از من سخنی بگوئی با گلوله تو را می زنم و دهانت را پر از سرب می کنم! که اسفندیاری در جواب گفت: نه جناب عالی و نه بزرگتر از شما هم هیچ کاری نمی کنند!. نکته بعدی حمله شدید به مهندس دشتی شجاع یکی از معاونین شهرداری و خانم محمد خانی عضو شورای شهر بود که با بیان تخلفات متعدد از سوی این دو نفر علامت سؤال بزرگی را در ذهن مردم بوجود آورد. یکی دیگر از موضوعات تخلفات متعدد شهرداری در زمان آقای دکتر رستم پور بود که می توان به سؤال اسفندیاری اشاره کرد که گفتند آقای رستم پور (مدیر کل شهری و روستایی) 20 زمین سهم قانونی شهرداری چه شد و کجا رفت؟ از جالب ترین مطالب مطروحه نیز بحث دروغگوئی هفته نامه های اتحاد جنوب و دریایی جنوب بود که آقای اسفندیاری با لحنی زیبا گفتند: شما دروغ گو هستید و من شما را دوست ندارم چون خدا افراد دروغ گو را دوست ندارد (خنده حاضرین) «بعضی از خبرنگاران که عرصه را تنگ دیدند وسایلشان را برداشتند و فرار را بر قرار ترجیح دادند». خلاصه در این جلسه مطالب زیادی مورد بحث قرار گرفت که همه را در ذهن ندارم در حالی که من از ابتدا آنجا نبودم و از حضور من داخل شبستان مسجد نیز جلوگیری شد، به خواهش یکی از دوستان برای اینکه بحث و درگیری و اغتشاش پیش نیاید و آقای اسفندیاری هم بتواند در فضای راحت تری سخن بگوید من از بیرون فقط گوش می دادم و هیچ دخالتی در روند برگزاری جلسه نداشتم ضمن اینکه هر چه منتظر ماندم آقایی که قرار بود توی گوش من بزند نیامد تا بفهمد هنوز دنیا نیامده کسی که بخواهد چنین غلطی کند! در خصوص سخنان آقای اسفندیاری باید گفته شود که مسئولیت گفته هایش را خود بعهده دارد و من هیچ اظهار نظری نمی کنم ولی در رابطه با خرمای دشتستان و نخل عثمان دکتر شجاع نماینده مجلس، دروغ پراکنی هفته نامه های اتحاد جنوب (آقای صابری) و دریای جنوب (آقای شفیعی مدیر کل فرهنگ و ارشاد) و جمله حسنی مهری (امام جمعه وقت) را ما بردیم، صحه کاملی بر این اظهارات می گذارم و مهر تأییدم را بر این سخنان طلائی می زنم. آخر یکی نیست به این شجاع! بگوید تو عددی نیستی که دوستی خود را با پای بست تکذیب کنی؟! یکی نیست به این شفیعی بگوید چرا مثل پرچم با هر بادی مسیر عوض می کنی؟! یکی نیست به این صابری بگوید تو برو گروه 20 بدون 2 را کاملش کن؟! یکی نیست به مهری بگوید سید جان دست از سر کچل ما بردار؟! چرا هست، ولی به وقتش. چه بگویم که بعضی از نشانه های ظهور حضرت حجت دیده شده اند و این را همه می گویند. اگر بلا بیاید، این طور نیست که دست به کمر، خم شود، و از بالا به جماعت بشر بنگرد و با دو انگشت خود، انگار که دم موشی را گرفته باشد، یک به یک، گریبان نابکاران و فاسدان و خاطیان را بگیرد و از میان خوبان و صالحان بیرون بکشد و به قعر بلا پرتابشان کند. نه، اگر بلا بیاید، تر و خشک را با هم می سوزاند. بدان را به دلیل فضاحتشان، و خوبان را به دلیل سکوت و اهمال و مسامحه شان. این حرف من نیست، در سوره انفال آیه 25 چنین آمده است: «بترسید از بلایی که چون آید، مخصوص ستمکاران نخواهد بود. بلکه همه را فرا می گیرد...». دعا کنید بلای در حال نزول از شهر ما دور شود. نمی دانید علت این نوشته ها چیست؟ چون از آخر مجلس خبر ندارید! در حالی که آقای اسفندیاری بارها از علائم ظهور گفته بود و آرایش کردن و ... بعضی از کاندیدها را برای بالا رفتن از نردبان اعتماد مردم و غیره، از این نشانه ها بر می شمرد، سرکار خانم سهیلا محمد خانی نائب رئیس شورای دوم شهر و عضو شورای آینده شهر برازجان وارد مجلس شد، ولی به چه صورتی؟ به ایشان فرمودند که قسمت زنانه اینجا نیست اینجا پر از مرد نامحرم است، شبستان پر است، فلان است، ...است، ولی ایشان اعتنائی نکردند و وارد جلسه شدند البته شوهرشان همان بیرون ایستادند. وامحمدا، آیا اینک آخر الزمان است؟ جلوی چشم صدها نفر مرد خم می شود و جوراب به پا می کند و در میان مردان می نشیند، آخر مگر مسجد مدینه فاجعه است یا مدینه فاضله؟ اینها از فواید جامعه مدنی است باید زیارت جامعه را خواند، انقریب است که بلا نازل شود. خلاصه خانم نشست، واعظ مجلس فرمود: این مجلس مردانه است و جایگاه خانم ها پشت پرده است. خانم با صدای بلند جواب داد: مردانگی به گذاشتن ریش نیست. و اما جواب دندان شکن اسفندیاری: مردی و مردانگی شما برای همه ثابت شده است. جای تکبیر خالی بود ولی سکوت همه را فرا گرفته بوت و همه ثانیه هایی در بهت بسر می بردند. تا اینجا قسمت خوب برنامه بود، من دقیقا بیرون درب ورودی ایستاده بودم و بقول دوستان یکی از نشانه های ظهور را به چشم دیدیم. تصور کنید جلسه تمام شود، همه برای بیرون رفتن از دری کوچک ازدهام بیاورند و برق هم قطع شود در صورتی که خانمی هم جلوی درب شبستان مسجد (خانه خدا) ایستاده باشد! چه اتفاقی رخ می دهد. جز ... هیچ، بگذریم.

اگر اجازه دهید برای فراموشی هم که شده دیگر ادامه ندهم ولی خیلی دوست دارم به جناب آقای صابری بگویم چه شد شما که از سفر حج برگشتید ظرف معنویتتان از تقوا پر شد ولی ظرف دیگران خالی؟ چه شد که نماینده رهبری را به تقوای الهی توصیه کردید؟ افسوس. اگر اکنون می بینید که مردم در صحنه انتخابات دست رد بر سینه شما زدند حتما علت دارد. باش تا صبح دولتت بدمد = کاین هنوز از نتایج سحر است. اکبر خان به این جمله خوب فکر کن: الهی، آن که تو را یافت، یافت! اما کجا یافت؟ نایافته کی بود تا یافت؟ که نه کس ذات تو دریافت، نه کار تو وایافت، بی آن که یافت تو دریافت، آن که دریافت، دریافت، یافت تو جست، از راه حقیقت برتافت، ضعف الطالب و المطلوب. همه کسانیکه فکر ناقصشان برای ضربه زدن به من به کار افتاده است بدانند امروز که دیگر پدر من شهردار نیست و با افتخار این پست را ترک کرده است و دیگر بهانه ای برای سکوت و آرام نگه داشتن جو جامعه ندارم، در جواب به آقایی که دیشب به تمسخر به من گفت آیا قبرستان را نیز تغییر کاربری داده اید باید بگویم: آری، به ازای هر نفر یک متر زیر خاک فضای مسکونی در نظر گرفته شده که از این پس متقاضیان می توانند به شماره تلفن 09171713022 پیام کوتاه بفرستند و مشخصات کامل خود را جهت ثبت نام در لیست سیاه اعلام نمایند. از این تاریخ اعلام می کنم هر کسی که از زندگی نکبت بار خود خسته شده است و قصد آرامش کامل را دارد بهتر است قبل از فکرهای مزخرفی مثل کتک کاری و کشت و کشتار و این چرندیات، بداند که من از مرگ نمی ترسم و آمادگی کامل خود را برای پذیرائی از مهمانان گرامی اعلام می دارم و حاضرم پس از انجام هر تخلفی در هر دادگاهی اعتراف نموده و به دست عدالت محاکمه شوم. الهی، اگر بردار کنی، رواست، مهجور نکن، و اگر به دوزخ فرستی رضاست از خود دور مکن.

می دانید چرا این قسمت آخری را به عرصه نگارش در آوردم؟ تا افرادی که در گذشته سوابق فسادهای مالی و اخلاقی و غیره داشته اند بدانند که نمی توانند سر سوزنی از ما تخلف بگیرند چون واقعا نیست که بگیرند و بر سر پل صراط منتظر همه آنها خواهم نشست. افرادی که نسبت به من و خانواده ام تحرکاتی را در چند سال اخیر انجام داده اند فقط و فقط به جرم رزمنده بودن، جانباز بودن، پاسدار بودن، بسیجی بودن، خدمتگذار مردم بودن، صادق بودن و ولایتی بودن پدرم، از جمله: آدم ربایی در روز روشن و دزدیدن برادر و خواهر کوچکم (البته از ترس مجبور شدند پس از چند ساعت آنها را برگردانند)، دزدیدن موتور شخصیم، تهدیدات متعدد تلفنی و اس ام اسی از افراد معلوم الحال و ترسو و بزدل، به سنگ بستن منزلمان، شنود تلفن منزل و موبایل ما، قصد جان من را کردن از طریق تعقیب و گریز و بر زمین زدن من در سرعت زیاد، چاقو کشی بروی من جلوی درب مدرسه در روزی که امتحان نهائی داشتم، توطئه های گوناگون و کاملا غیر قانونی و قابل پیگرد جهت ممانعت از ادامه تحصیل من (که هنوز ادامه دارد ولی من تازه راه حل را پیدا کرده ام)، نوشتن شعار بر روی دیوار منزلمان، توقیف موتور من توسط مأمور نیروی انتظامی به جرم اینکه بعلت سردی هوا از حدبند استفاده کرده ام و کشیدن بی جهت اسلحه کلاش و مسلح کردن آن بطرف من (جالب است بدانید من اصلا کوتاه نیامدم و تا دیدند یک خودرو دارد نزدیک می شود مانند قرقی پا به فرار گذاشتند که من با کوبیدن مشت های محکم بر بدنشان عقده خودم را خالی کردم)، پرتاب نارنجک دستی به حیاط منزلمان و از این غلط کاری ها، همه بدانند که فردای قیامتی هست. من افتخارم این است که به پیروی از امام راحل و مقام معظم رهبری یک بسیجی باشم، من افتخارم این است که یک اصولگرا باشم، حداقل به رسم نام و نشان هم که شده، زیرا اگر رسیدن به این عناوین کم هم باشد بهتر است تا مثل آقایانی باشم که تا دیروز بسیج را قبول نداشتند و لگد به آرم سپاه می زدند ولی امروز... و می شناسم افرادی را که در 18 تیر بر علیه نظام و رهبری نظام فحاشی و شعار نویسی می کردند، می شناسم افرادی را که شب نامه های مختلفی پخش می کردند، می شناسم کسانی را که ... وای بر روزی که این زبان بی اختیار باز شود. خدا نکند، زیرا برای حفظ نظام و وحدت جامعه و نرفتن آبروی مسلمانان زیادی فعلا جایز نیست تا این مسائل روشن شود. هم اکنون که این پست را می نویسم در ایمیلم پیامی آمده نوشته مواظب باش به همراه اسفندیاری ترور نشوی! آخه جوجه تیغی تو هنوز نمی دونی که ترور کار بچه ها نیست؟ زود برو بخواب که مامانت داره صدات می زنده. اگر لازم باشد من هم می توانم جلسه تشکیل دهم و مانند برادر رشیدمان این چنین افشاگری کنم ولی سعی می کنم به خودم تلقین کنم: گذشته ها گذشته و امروز آینه فرداست، پس خدا نکند که از امروز کسی در لیست سیاه و فعلا خالی من قرار گیرد وگرنه مانند سوسک لحش می کنم.

لاحول و لاقوة الا بالله العلی العظیم




موضوع مطلب :


دوشنبه 85 دی 25 :: 3:29 صبح ::  نویسنده : محمد پای بست

سلام. به دلیل درخواست های متعدد دوستان در مورد تعویض قالب وبلاگ، بالاخره عوضش کردم و امیدوارم که این قالب دیگه مشکلی نداشته باشه چون حجمش خیلی کمتر از قبلیه. راستی در مورد مسائل سیاسی بدلیل احترام به نظر یکی از دوستان فعلا صبر کردم چون از من خواستند که شما فعلا چیزی ننویس و حرفی نزن ببین چی می شه، البته من هم این کارو کردم ولی گند زده شد به همه زحمات قبلیم ولی باز به احترام دوستان صبر می کنم ولی وقتی هم که صبرم تموم شد مطالب زیادی دارم و جون شما که نه جون جرج بوش دنیا رو به هم می ریزم. یک حرف که هیچکدوم معنیش را نمی فهمید غیر از ...: کربلائی علی کرم ما تا آخر ایستاده ایم داداش، شما نترس ولی خواهش می کنم درست عمل کن. خواهش می کنم . . .




موضوع مطلب :


دوشنبه 85 دی 18 :: 4:22 عصر ::  نویسنده : محمد پای بست

با عرض سلام و خسته نباشید خدمت همه وبلاگ نویسان مسلمان، خواهشمندم برای شادی روح دوستان عزیزمان، شادروان نظری (اهل قلم ولایت مدار) و همچنین زنده یاد آغاسی (شاعر بسیجی شعر شیعه) فاتحه بخوانید تا در این روز عزیز با شهدای کربلا محشور شوند. فرارسیدن عیدالله اکبر، عید تجدید بیعت با ولایت و عید بزرگ شیعیان جهان، عید غدیر خم و همچنین آغاز هفته ولایت را بر همه غدیر باوران منتظر تبریک و تهنیت عرض می نمایم. امید که در این روز بزرگ دست در دست های مهرآفرین مقام منیع ولایت و فرمانده معظم کل قوا حضرت آیة الله العظمی خامنه ای (أدام الله أیامه) نهاده و عهد دوباره ببندیم و تا برآمدن خورشید انتظار و ظهور دولت یار، ثابت قدم و استوار بر این عهد شیرین باقی بمانیم.

این روز فرخنده تداعی کننده فرمانی است که از ناحیه خداوند متعال صادر شد و توسط رسول امین وحی حضرت محمد بن عبدالله (ص) و با حضور هزاران نفر از مردم مسلمان در حال بازگشت از سفر معنوی حج به اجرا درآمد. فرمان مبارکی که طی آن پیامبر رحمت و مهربانی، حضرت علی (ع) را به جانشینی خود و پیشوایی مردم برگزیده و فرمود: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» هر که من مولای اویم، این علی مولای اوست.

«غدیر» روز اکمال دین و اتمام نعمت مبین است. روزی است که گل ولایت از دامن بستان رسالت جوانه زد و نسیم روح بخش نبوت شمیم جانفزای امامت را به ارمغان آورد تا شکوفه های فضایل اخلاقی و انسانی بر شاخسار دین حیات بخش و جاودانه اسلام به بار بنشینند و تشنگان حقیقت از زلال کوثر ولایت بنوشند و در سایه سار شجره طیبه اش بیاسایند و از ثمرات آن متنعم گردند.

اگر غدیر نبود عشق می مرد و رسالت ناتمام می ماند و گل واژه های شهادت و ایثار بی معنا می نمود و رسالت بدون ولایت در هزار توی توطئه های مکرر خناسان محو می شد. امروز نیز غدیر باوران منتظر، قدرت های بزرگ را به چالش و سقوط کشاندند، سلاح مدرن را با ایمان و خون شکستند، لرزه بر اندام دشمنان وارد نمودند و مرگ را خجل کردند که اینان پیرو امام و غدیرند.

به برکت غدیر،‌ عزت و سربلندی مسلمانان جاودانه شد و آینده نیز از آن امام غدیر و غدیریان خواهد بود. انشاءالله




موضوع مطلب :


جمعه 85 دی 15 :: 3:35 عصر ::  نویسنده : محمد پای بست

پس از مرگم نمی دانم چه خواهد شد نمی خواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت ولی بسیار مشتاقم که از خاک گلویم صوتکی سازد گلویم صوتکی باشد به دست کودکی گستاخ و بازیگوش و او یک ریز و پی در پی دم گرم خودش را در گلویم سخت بفشارد و خواب خفتگان آشفته و آشفته تر سازد تابدین سان بشکند در من سکوت مرگبارم را ...

دیروز روز تولد من بود ولی این تولد با قبلی ها خیلی فرق می کرد چون اینبار نمره 20 رو روی صفحه زندگی من حک می کرد و امسال هم با سال های قبل فرق داشت چون تعدادی از دوستان با نقشه از پیش تعیین شده برایم جشن تولد گرفتند و هدایای ارزشمندی به من دادند. با توجه به اینکه دیروز یکی از سخت ترین روزهای زندگیم بود خیلی گرفتار بودم، وقتی که خسته به خونه برگشتم کیک تولد رو جلوی خودم دیدم، البته من به این جور کارها علاقه ندارم و همه این رو می دونن، چون اعتقادم این بود که وقت آدمی خیلی گرانبهاتر از اینه که با این کارها تلف بشه ولی وقتی دیدم همه زحمت کشیدن و برای من هدیه گرفتن و تو کار انجام شده قرار گرفتم، خیلی سری با یه تشکر و خمیازه سر و ته قضیه رو هم آوردم ولی امان از دست این بچه های شیطون، SMS بارونم کردن، جالب اینکه هرکی تو بانک پارسیان حساب داشته باشه روز تولدش براش پیام تبریک میاد. خلاصه خیلی خیلی ممنونم و امیدوارم که این 19 سال بیهوده به حدر نرفته باشه و اگه کافی باشه این عدد 20 آخرین عدد زندگی این حقیر باشه وگرنه ما تا آخرش هستیم. آنگاه که زندگی همچون ترانه ای جاری می گردد شاد بودن آسان است اما ارزش انسان زمانی آشکار می گردد که در شرایط آشفته نیز لبخند به لب دارد. جالب اینکه من روز تولدم مشکی پوش بودم و در جواب یکی از دوستام این جوک رو تحویل دادم: مرد همیشه لباس مشکی می پوشیده. دوستاش میگن چرا همیشه مشکی می پوشی؟ مرد میگه: آخه من ختم روزگارم!!!

می دونین ناراحتی من برای چی بود بخاطر عروج دوست عزیز وبلاگیمون حسن کوکبیان نظری، تازه داشتم باهاش اخت می شدم، اون پیام های زیباش، اون مطالب گیراش و اون کارهای باصفاش همه رو شیفته خودش کرده بود. انالله و انا علیه راجعون.

نمونه هایی از SMS های مجاز دوستان (البته همشون انگلیسی بودن من فارسی نوشتم):

* روزی که به دنیا اومدی داشت بارون می اومد ولی هوا ابری نبود. میدونی چرا؟ اون روز فرشته ها داشتن از اون بالا گریه میکردن. چون یکی از اونا کم شده بود.

* اشکی که بی‌صداست پشتی که بی‌پناست دستی که بسته است پایی که خسته است دل را که عاشق است حرفی که صادق است شعری که بی‌بهاست شرمی که آشناست دارایی من است ارزانی شماست. تولدت مبارک.

* من دلم می خواهد با طلوع خورشید، جای هر قطره ی شبنم، روی هرگلبرگی بنویسم، تولدت مبارک.

* به نام تنها پناه آشفتگان دیار سرنوشت تقدیم به تو که هنوز هم تکه­ای از آسمان در چشمانت،جرعه­ای از دریا در دستانت و تجسمی زیبا ازخاطره ایثار گل­های سرخ در معبد ارغوانی دلت به یادگار مانده است. نخستین چکه ناودان بلند یک احساس را در قالب کلامی از جنس تنفس باغچه­های معصوم یاس به روی حجم سپید یک دفتر می ریزم و آن را با لهجه همه پروانه­ صفت­های این گیتی بی­ انتها به آستان نیلوفری دل زلالت هدیه می­کنم. در پناه خالق نیلوفرها مهربان و شکیبا بمانی.

* داش محمد تولدت مبارک. هرگاه دلت هوایم را کرد، به آسمان بنگر و ستارگان را ببین که همچون دل من در هوایت می تپند.

خلاصه تولدم مبارک، امیدوارم که مثل سن و سالم بتونم از روزگار هم نمره 20 بگیرم. امیدوارم که خداوند شادروان نظری رو قرین رحمت خود قرار دهند. انشاءالله

یا علی




موضوع مطلب :


دوشنبه 85 دی 11 :: 12:4 عصر ::  نویسنده : محمد پای بست

حضرت امام زین العابدین (ع): خدایا من در کلبه فقیرانه خود چیزی را دارم که تو در عرش کبریایی خود نداری، من چون تویی دارم و تو چون خود نداری.

روز عرفه، روز نیایش و دعا و روز نزدیکی با خدا و همچنین عید سعید قربان مبارک باد. روزهای بسیار زیبایی رو پشت سر می گذاریم بخاطر اعیاد مبارک و میمونش و البته شادی مردم ایران و همه مسلمانان جهان بخاطر اعدام صدام نیز جای تبریک و تهنیت دارد. فرا رسیدن سال 2007 میلادی را نیز تبریک عرض می کنم.

بتخانه نشینم من + از کعبه سخن دارم

من دوزخی عشقم + در شعله وطن دارم




موضوع مطلب :


دوشنبه 85 دی 11 :: 11:59 صبح ::  نویسنده : محمد پای بست

سلام بر همه دلسوختگان مکتب عشق، عشق به اهل البیت (ع). به مناسبت شهادت حضرت امام محمد باقر (ع) توسط هیئت عشاق الحسین (ع) برازجان مراسم عزاداری برگزار شد که با مداحی برادر عزیز اسلام میرزائی مراسم شکل خوبی به خود گرفت. خلاصه بعد از مراسم هم همراه آقای میرزائی به شیراز رفتیم و در مراسم آنجا هم شرکت کردیم. جای شما خالی بود واقعا آقا اسلام خیلی گله، درس های زیادی تو این مدت ازش یاد گرفتم. والسلام




موضوع مطلب :


یکشنبه 85 آذر 26 :: 6:35 عصر ::  نویسنده : محمد پای بست

نتایج نهائی پذیرفته شدگان انتخابات شورای اسلامی شهر برازجان

اعضای اصلی:

1- مسیب غریب زاده                          6813

2- عباس دهقان                                 6418

3- سهیلا محمد خانی                         5288

4- یوسف توکلی                                5138

5- محمد تقی گرمسیری                     5127

6- سید اصغر طالبی                           4694

7- سید باقر موسوی                          4664

اعضای علی البدل:

8- مرتضی نیکجو                                   4647

9- معصومه فخرائی                                4534

10- سید حسن لواسانی فرد                   4418

11- موسی مؤذنی                                4145

نکته: افراد واجد شرایط جهت رأی دادن 57000 نفر بوده و تعداد 42000 نفر در این انتخابات شرکت کرده اند.

افراد راه یافته به سومین دوره شورای اسلامی شهر برازجان از گروه ها و ائتلاف های مختلفی می باشند و این نشانه متفاوت اندیشیدن مردم در این دوره می باشد. تنها نکته قابل ذکر این است که افراد راه یافته به این دوره، در شهر برازجان بر خلاف شهر بوشهر بیشتر، اصول گرا هستند. به خاک مالیده شدن پوز گروه موسوم به 20 که ادعای حاکمیت بر شورای سوم را داشت از نکات جالب این انتخابات بود.

در شعارها دیده بودیم که: بهترین ها را انتخاب کنید، به انتخاب شما احترام می گذاریم. امیدوارم که این چنین باشد و کسانی که می خواستند به ما آموزش شهروندی دهند این آموزش را خود فرا گیرند و حداقل در این دوره به انتخاب مردم احترام بگذارند. انشاءالله 

توجه: عملکرد 6 ماهه اول سال 85 شهرداری برازجان نیز به ضمیمه هفته نامه اتحاد جنوب در اختیار همه همشهریان و هم استانی های عزیز قرار می گیرد که امیدوارم کارنامه قابل قبولی باشد.

نتیجه نهائی انتخابات مجلس خبرگان رهبری در استان بوشهر

آیت الله حسینی بوشهری با کسب 356653 رأی به مجلس خبرگان راه یافت.




موضوع مطلب :


یکشنبه 85 آذر 19 :: 2:38 صبح ::  نویسنده : محمد پای بست

سلام بر همه مردم غیور و همیشه در صحنه ایران اسلامی. این روزها بوی باران فضای کشور پهناورمان را پر کرده است اما این باران، باران تبلیغات انتخاباتی است. شور و هیجان مردم در ستادهای انتخاباتی کاندیداهای شورای اسلامی و مجلس خبرگان رهبری نوید بخش انتخاباتی سالم تر و پر شورتر از گذشته را می دهد. ضمن اینکه در این بین تعدادی از شورای قبلی نامزد شده اند که عده ای احساس تکلیف دوباره کرده اند و عده ای دیگر احساس (گناه)! تبلیغات انتخاباتی در این دیار یعنی دشتستان بزرگ و برازجان باستانی همیشه در نوع خود جالب بوده است. غیر از افرادی که دلسوز مردم و شهرشان هستند وجود دارند کسانی که هنوز هدفی برای شرکت خود در انتخابات نیافته اند. آقایی قول کولردار کردن همه دبستان ها را داده است! آقایی قول خرید ساختمان برای همه ادارات دولتی را داده است! و آقایی ... در زمینه تبلیغات جالب است بدانید امسال بسیار منظم تر از سال های قبل عمل می شود ولی باز هستند افرادی که به اعضای ستاد خود می گویند: شما هر جا که می رسید پوستر بچسبانید اصلا نگران منع قانونی و تخلفش هم نباشید شما بچسبانید من جریمه می دهم!! و بسیاری روش های زشت دیگر که شاهد اجرای آن در سطح شهر هستیم مثلا عکس کاندیدی دقیقا روی نوشته چسباندن هر گونه اعلامیه پیگرد قانونی دارد روی دیوار بانک، یا چسباندن پوستر بر روی علائم راهنمایی و رانندگی از سوی مدعیان ساختن شهری زیبا علامت تعجب بزرگی در ذهن ها بوجود می آورد که این افراد خود نما که حاضرند برای رأی به هر طریقی شهر را به زباله دان تبدیل کنند چگونه فردا می خواهند برای توسعه، عمران، آبادانی و زیبایی شهرشان قدم بردارند؟ این روزها بازار ائتلاف کاندیداهای شورا و لیست های مشترک انتخاباتی گرم شده و ما همچنان منتظر لیست نهائی اصولگرایان هستیم.

از طرفی دیگر همه نشریات دشتستان و سایت های خبری که اتفاقا مدعیان اصولگرایی هستند با زیر سوال بردن شهردار اصولگرای خود مکانی مناسب برای جشن و پایکوبی اصلاح طلبان شده اند: هفته نامه اتحاد جنوب، هفته نامه دریای جنوب، هفته نامه سفیر دشتستان (توقیف شد)، سایت یاس سپید (چند روزی است که باز نمی شود)، سایت تکلیف و سایت جدید سوک. خلاصه همه دست به دست هم داده اند تا با خودنمایی از پله های اعتماد مردم بالا رفته و به قله مورد نظرشان برسند اما آنکس که پرنده نیست نباید بر پرتگاه آشیانه سازد. همان طور که حسین روئین تن (سردبیر هفته نامه سفیر دشتستان) به زباله دان تاریخ پیوست اینان نیز سرنوشتی زیباتر نخواهند داشت. سخنم با این عزیزان این است: یگانه چیزی که در جهان بین همه به طور عادلانه تقسیم شده مرگ است مرگ، و شما با این جوسازی های بی جهت مرگ سیاسی خود را فرا می خوانید. البته تعدادی از این برادران از روی حسادت چنین اقداماتی انجام می دهند، حسادت احمقانه ترین رذائل است زیرا به کسی منفعت نمی رساند. در خصوص استعفای شهردار باید عرض شود که ایشان از همان ابتدا گفته بودند تا قبل از انتخابات این سنگر را ترک خواهد گفت می توانید به مدارک موجود در نشریات خود مراجعه کنید و مهر تأییدی بر سخنانم بزنید.

متأسفانه گروهی به نام بیست (20) از ابتدا جهت دست یافتن به مسائل مادی و دنیوی خود مخالفتش را به طرق مختلف نشان داد، وقتی بدی می کنی زود از یاد می بری اما کسیکه به او بدی کرده ای هیچ گاه فراموش نخواهد کرد و من هم تا آخرین لحظه عمرم شعار نویسی بر روی دیوارهای شهر و حتی دیوار خودمان از سوی حامیان شهر زیبا را فراموش نمی کنم و نخواهم کرد. امروز می بینیم که حکایت کارد و پنیر را هم می خواهند نقض کنند، مگر می شود جمعی تشکیل دهید که با یکدیگر مشکل سیاسی داشته باشند به قول خودتان 4 نفر اصولگرا و 4 نفر اصلاح طلب!!! اینها چگونه فردا می خواهند مشکلات مردم را بررسی و رفع نمایند؟ ضمن اینکه تزلزل این گروه عملا مشاهده شده. فاطمه ارشدی کاندیدای سومین دوره شورای اسلامی شهر برازجان می گوید: بنده طی جلساتی که با اعضاء (گروه 20) داشتم متوجه این نکته شدم که سیاست های ائتلاف سبز بیشتر در حذف شهردار کنونی می چرخد و برنامه خاصی برای پیشرفت شهر ارائه نگردید. قضاوت را به خودتان می سپارم. اعتقاد دارم گاهی یک اقدام بموقع بعوض صد اقدام، مؤثر واقع می شود و این اقدام بموقع استعفا بود ولی از آنجا که یک روز عاقل به صد روز احمق می ارزد در جواب به سخنان نماینده مردم دشتستان در مجلس که گفته بود تا آخر این هفته با هماهنگی هایی که با وزیر کشور و استاندار شده است پای بست می رود شهردار فعلا ماندن را جایز دانست تا مشت محکمی باشد به دهان کسانی که حرف مفت می زنند، یک هفته سپری شد و آمریکا هیچ غلطی نکرد. سخنان زیادی دارم ولی از یک حرف گذشتن گاهی همان اندازه فداکاریست که سینه پیش گلوله سپر کردن، قدیمی ها راست گفته اند شتر در خواب بیند پنبه دانه، احتمالا دکتر شجاع هم خواب خوش دیده بودند. ایشان با سنگ اندازی در کار تعاونی های مسکن و کند کردن روند واگذاری زمین مردم دارد با هزارن نفر از مردم به مقابله می پردازد که این بسیار خطر ناک است زیرا مردم ما ...

در آخر سخنی دارم با همه مخاطبان مطلبم که نامشان را بردم، اگر شما آدمی نادان و بی اطلاع باشید و به این امر پی ببرید این یکنوع اطلاع و علم است و هنوز فرصت بازگشت دارید. شما مصداقان سخن زیبایی هستید که می گوید: مغز ابلهان علم را به اوهام و فلسفه را به ابلهی و هنر را به فضل فروشی مبدل می کند. شما بهتر است بجای سخن پراکنی و دروغ دادن بی مورد نگاهی به عملکرد شهردار کنید. راستی چرا هیچ کدام از نشریات حاضر نمی شوند عملکرد شهرداری برازجان را منتشر کند؟ از چه می ترسند؟ اگر انتخاب شهردار مشکل قانونی داشت در مملکتی که قانون و عدالت در حال حاضر در حال شکوفاشدن است و دولت در راستای اجرای عدالت گام بر می دارد، چرا دولت اجازه داد شهردار یکسال کار کند؟ حتما مشکلی نبوده است. پس اگر نمی توانید تحمل کنید که فردی به مردم خدمت می کند و جلوی دزدی های کلانتان را می گیرد، سرتان را محکم به دیوار بکوبید و اگر سرتان بدرد آمد بروید بمیرید، که این عمل را شایسته شما می دانم و بس. لهذا چه نماینده مجلس باشی، چه نماینده شورا باشی، چه مدیر کل باشی، چه مدیر مسئول و سردبیر باشی و چه هر فرد دیگری، اگر در راه خدمت به مردم سنگ اندازی کنی و بدنبال پست و مقام و چپاول بیت المال باشی بهتر است قبل از فرا رسیدن مرگ اجتماعی، سیاسی به درگاه خداوند متعال توبه کنی چون خداوند مهربان است!!

نهضت همچنان ادامه دارد...




موضوع مطلب :


یکشنبه 85 آذر 12 :: 2:21 صبح ::  نویسنده : محمد پای بست

قربون کبوترای حرمت امام رضا، دارم به سمت پنجره فولادت می رم جایی که دل شکسته ای نشسته و مریضی شفا گرفته، یا ضامن آهو می خوام با تمام وجودم، از ته قلبم و با تمام قدرت فریاد بزنم آرزومو که ... میلاد باسعادت هشتمین اختر تابناک امامت و ولایت حضرت امام رضا (ع) را بر همه شیفتگان حضرتش تبریک و تهنیت عرض می کنم.

این هم آهنگ زیبایی که از سروده های همسایه خوبمون شایا تجلی به خوانندگی علی نورائی است، برای شنیدنش روی لینک زیر کلیک کنید.

طلائی ترین بغض

تو ای آبیه سبز آیینه پوش ، مدار طمانینه ی این کهکشان
تو ای نور نورانی معرفت ، تو ای هشتمین اختر آسمان
طلایی ترین بغض آیینه ای ، در این فصل معصوم آیینه گی
نشسته م که رازِ نهفته تری ، برای دل ساده ی من بگی

تو ای ضامن سینه سرخان سبز ، پرنده ترین اهوان حرم
بیا تا که فواره باشه صدات ، در اعماق  روحانی باورم
منو درد بی رحم ِ غمپرسه گی ، منو زخم مجروح تنها شدن
تو و رو ح درمان دلواپسی ، منو حسرت با تو زیبا شدن

به گلدسته های بلند حرم ، به پروانه های ضریح طلا
به معراج زائرنشین نگاه ، به لبخند قمری پرست شما 
به فانوس چشم غزل فام ماه ، در این شب ، شب‏ تیره رنگ سیاه
گلاب زلال شفاعت بپاش ، بر این قلب سنگی ، دل پُرگناه




موضوع مطلب :


<   <<   31   32   33   34   35   >>   >   
 
 
نویسندگان
پیوندها
آخرین مطالب