کاریکلماتوریست دلنوشته های یک خبرنگار جنوبی جمعه 88 آبان 8 :: 1:0 صبح :: نویسنده : محمد پای بست
مهم نیست که قفل ها در دست کیست مهم این است که کلید در دست خداست. الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایت علی ابن ابیطالب (ع). بنام قایقی که با امواج می جنگد تا به انتهای قلبم برسد، از دور برایت دسته گلی می فرستم که نامش هست (سلام) بویش عطر دوستی و پیغامش غم دوری. سلام بر طلائیه، سلام بر لاله های سرخ پرپر، سلام بر فاتحان بدر و خیبر و سلام بر عاشقان خط رهبر. پیشاپیش عرض تبریک دارم بمناسبت میلاد حضرت امام رضا (ع)، هفته بسیج، عید سعید قربان و عید سعید غدیر خم. این ایام بدون شک مایه شادی و سرور هر مؤمنی خواهد بود. 8/8/88 روزی که بدون شک برای هیچ یک از ما تکرار شدنی نیست جالب تر اینکه در این ایام میمون و مبارک 8 اتفاق خوب و خوشایند برایم افتاده که هیچوقت فراموش نخواهم کرد و البته بیشتر قابل تعریف و اشاره کردن هم نیستند! ضمن اینکه ما در همین ایام امر خیری در پیش داریم. و اما با توجه به قبول مسئولیت، در هفته بسیج امسال متمایز از سال های گذشته در جهت جنگ نرم و جنبش نرم افزاری برنامه های متنوع و متعددی رو پیگیری می کنم ضمن اینکه رزمایش غدیر امسال بدون شک خاطره انگیز خواهد بود. خلاصه اونقدری سرم شلوغ هست که مدتی نباشم. دوستان روز دانشجو را فراموش نکنید دشمنان اعتقادات ما را هدف گرفته اند! مکه برای شما! فکه برای من! بالی نمی خواهم این پوتین های کهنه هم می توانند مرا به آسمان ببرند. "سید شهیدان اهل قلم مرتضی آوینی" موضوع مطلب : چهارشنبه 88 مهر 29 :: 3:9 عصر :: نویسنده : محمد پای بست
خدایا من گر بد کنم تو را بندگان خوب بسیارست، تو گر مدارا نکنی مرا خدای دیگر کجاست؟ روزی مردی ثروتمند در اتومبیل جدید و گران قیمت خود با سرعت فراوان از خیابان کم رفت و آمدی می گذشت. ناگهان از بین دو اتومبیل پارک شده در کنار خیابان یک پسر بچه پاره آجری به سمت او پرتاب کرد. پاره آجر به اتومبیل او برخورد کرد. مرد پایش را روی ترمز گذاشت و سریع پیاده شد و دید که اتومبیلش صدمه زیادی دیده است. به طرف پسرک رفت و او را سرزنش کرد. پسرک گریان با تلاش فراوان بالاخره توانست توجه مرد را به سمت پیاده رو، جایی که برادر فلجش از روی صندلی چرخدار به زمین افتاده بود جلب کند. پسرک گفت: اینجا خیابان خلوتی است و به ندرت کسی از آن عبور می کند. برادر بزرگم از روی صندلی چرخدارش به زمین افتاده و من زور کافی برای بلند کردنش ندارم. “برای اینکه شما را متوقف کنم ناچار شدم از این پاره آجر استفاده کنم“. مرد بسیار متاثر شد و از پسر عذر خواهی کرد. برادر پسرک را بلند کرد و روی صندلی نشاند و سوار اتومبیل گران قیمتش شد و به راهش ادامه داد. در زندگی چنان با سرعت حرکت نکنید که دیگران مجبور شوند برای جلب توجه شما پاره آجر به طرفتان پرتاب کنند! خدا در روح ما زمزمه می کند و با قلب ما حرف می زند. اما بعضی اوقات زمانی که ما وقت نداریم گوش کنیم، او مجبور می شود پاره آجری به سمت ما پرتاب کند... دنیا دو روز است روزی برای تو و روز دیگر علیه توست. در روزی که برای توست مغرور نشو و روز دیگر که علیه توست صبور باش چون هر دو روز بگذرد. امام علی (ع) موضوع مطلب : پنج شنبه 88 شهریور 12 :: 6:53 صبح :: نویسنده : محمد پای بست
خدایا پیش خودم کوچکم کن و در چشم مردم بزرگم کن، به خاطر گناهانم رسوایم مکن، به خاطر بدیهای درونم خوارم مکن و مرا به غیر خودت وامگذار. آمین یا رب الالمین (دعای عرفه) زانو بزن ای کوه! فرو ریخته یالت در دره قحطی که چنین ریخته خورشید عمری به تماشای شکوه تو تلف شد با حضرت فردا نتوان تیغ کشیدن فردا که سواران سحرگاه بتازند (عبدالجبار کاکایی) بنویس نام مرا در کف دستت ای دوست، تا بهنگام قنوتت نبری از یادم... موضوع مطلب : شنبه 88 شهریور 7 :: 3:54 عصر :: نویسنده : محمد پای بست
در آن هنگام که دوست داری کسی به یاد تو باشد، به یاد من باش که همواره به یاد توام. "آیه 152 سوره بقره" سلام. حلول ماه مبارک رمضان، ماه بهار قرآن،روشنی قلوب و تزکیه نفوس بر مسلمین جهان مبارک باد. هر چند که بر من ثابت شده که ورزش کشورمان بیمار که هیچ فاسد هم شده و هر کسی هر کاری دلش می خواهد می کند ولی این محدود افراد باز هم نمی توانند مانع جوانانی باشند که با تلاش و پشتکار خود و بدون هیچ زد و بندی بر سکوی افتخار می ایستند و مدال پهلوانی را بر گردن می اندازند. لازم دیدم قهرمانی تیم دفاع شخصی برازجان برای سومین دوره متوالی را در کشور که دو برادر کوچکتر من نیز جزء این قهرمانان هستند تبریک عرض کنم. این عکس روح الله فرزند کوچک و قهرمان خانواده هست که با کلیک روی اینجا میتوانید عکس را ببینید فقط حجمش کمی زیاد است. امیدوارم نماز و روزه همه عزیزان در این ماه پر خیر و برکت مورد قبول حق تعالی واقع شود. بعضی وقت ها آدم دلش می گیره. دوست داره با یکی درد دل کنه یکی که بهش اطمینان داره و مثل دیوار بهش تکیه کنه بله یک دوست خوب. ولی یه دوست احتمال داره پشت آدم رو خالی کنه احتمال داره یه وقت از پشت با خنجرش فرو کنه تو بدنت و وقتی متوجه بشی که دیگه خیلی دیره! اون دوست خودش این مطلب رو می خونه می دونه من چی می گم فقط واگذارش می کنم به خدا. ولی ما آدما یه دوست خوب داریم که هیچ وقت تنهامون نمیزاره همیشه باهامونه حرفامون رو گوش می کنه و کمکمون می کنه چون مهربونه چون ... دوستت دارم خدا جون. حالم خوش نیست نه می تونم زیاد بنویسم و نه می تونم خوب بنویسم. التماس دعا الهی هر کجا باشی وجودت بی بلا باشد، سر و دستت علی گیرد نگهدارت خدا باشد. موضوع مطلب : جمعه 88 مرداد 23 :: 1:28 صبح :: نویسنده : محمد پای بست
قطعه گمشده ای از پر پرواز کم است، یازده بار شمردیم و یکی باز کم است. این همه آب که جاریست نه اقیانوس است، عرق شرم زمین است که سرباز کم است. سلام دوستان. ماه مبارک شعبان و موالید پر خیر و برکت آن بار دیگر شادی را در دل همه مومنان زنده کرد و در میلاد یگانه منجی عالم بشریت حضرت مهدی (عج) مردم شهرها را آذین بسته و با پخش نقل و شیرینی در انتظار مهدی موعود (عج) نشسته اند. نیمه شعبان را به همه شیعیان جهان تبریک عرض می کنم و امیدوارم که چشمانمان به جمال دلربای یوسف زهرا روشن و منور گردد. مولای من، آقای من، یا صاحب الزمان تا همیشه و همیشه در انتظارتم. قسمت شد با خانواده یک مسافرت 15 روزه به مشهد مقدس داشتیم و در جوار امام مهربان نائب الزیاره همه عزیزان بودم. جایتان سبز از آنجایی که علاقه شدیدی به بارون (نه باران) دارم، در طول مسیر از شمال کشور عبور کرده از این نعمت زیبای خداوندی (بارون) هم بی بهره نبودیم و البته سری هم به همدان و غار پر رمز و راز علیصدر زدیم. به هر حال سفر بسیار خوبی بود جای همه دوستان خالی ولی این سفر تغییری در روحیه من که ایجاد نکرد هیچ بیشتر از قبل نیز خسته شدم و فکر کنم اگر به حال خودم رها بشم 10 روزی می خوابم. نگرانی من از جنجال هایی که بر سر جریان معاون اولی رئیس جمهور درست کرده بودند برطرف شد ولی این مشکل به جای دیگر (پست دیگری) انتقال یافت. مراسم تحلیف دهمین رئیس جمهور اسلامی ایران نیز انجام شد و در آینده ای نزدیک تغییر و تحول ریاست قوه قضائیه را نیز شاهد خواهیم بود به امید فردایی بهتر برای همه عزیزان آرزوی توفیق روزافزون در خدمت هر چه بهتر به مردم را دارم. جلسات دادگاه اغتشاشگران نیز شروع شده و این روزها به بحث داغ محافل مختلف تبدیل شده، ما هم منتظریم تا فرجی شود! راستی یادم رفته بود بگم تیم پرسپولیس برازجان برخلاف دیگر تیم بوشهری (ایرانجوان) بر اساس قوانین من در آوردی فدراسیون فوتبال ایران در کمال ناباوری و هر چی دیگه که اسمش رو بزاریم! از راهیابی به لیگ دسته اول فوتبال کشور بازماند. ولی تیم شاهین پارس جنوبی بوشهر به لیگ برتر کشور صعود کرد و جا دارد من هم این افتخار بزرگی رو که نصیب استان شده، تبریک عرض کنم و آرزوی موفقیت برای این تیم. گرفتاری های خودساخته من نیز بهانه خوبی برای دیر بروز کردن وبلاگ شده شما ببخشید. بعضی وقت ها فکر می کنیم چون خیلی گرفتاریم به خدا نرسیده ایم اما حقیقت این است چون به خدا نرسیده ایم خیلی گرفتاریم!.موضوع مطلب : دوشنبه 88 تیر 29 :: 2:27 صبح :: نویسنده : محمد پای بست
ما آمده ایم تا با زندگی کردن قیمت پیدا کنیم نه آن که به هر قیمتی زندگی کنیم. هر کس چرای زندگی را یافت با هر چگونه ای خواهد ساخت. تقارن اعیاد ولادت حضرت امام علی (ع) و مبعث حضرت محمد (ص) با پیروزی ملت سرافراز ایران که با حضور 85 درصدی خود یکبار دیگر مهر تأییدی به نظام مقدس جمهوری اسلامی زدند را تبریک و تهنیت عرض می نمایم. خدمتتان عارضم که بدشانسی های من در تصادفات، بلایا، بیماری،... همچنان ادامه دارد ولی هنوز نفس می کشم و نا امید نیستم. بعد از انتخابات که بدلیل نا معلومی در بیمارستان بستری شدم! از تخصص برخی از پزشکان به وحشت افتادم تا جایی که نزدیک بود بر اثر یک اشتباه ساده راهی اتاق عمل شوم و ... بگذریم. از آنجا که ما علاوه بر انتخابات دهم ریاست جمهوری، انتخابات میان دوره ای دشتستان بزرگ در مجلس شورای اسلامی را نیز داشتیم ولی مردم با حضور تاریخی خود در هر دو عرصه حماسه ای به یادماندنی از خود بر جای گذاشتند. با این حماسه بزرگ در کنار مهندس ایوب پاپری مقدم فرد که با رأی قاطع برای 2 سال باقی مانده بر کرسی سبز دشتستان در مجلس تکیه خواهد زد، رأی بالای دکتر احمدی نژاد نیز حماسه 2 خرداد را در خاطره ها کمرنگ کرد و من نیز در 22 سالگی افتخار شرکت در حماسه بی نظیر 22 خرداد را پیدا کردم تا بار دیگر به گفته حضرت امام (ره): انتظار فرج از نیمه خرداد کشم. اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر. البته از آنجایی که من عادت به خونه نشینی ندارم خودتون حدس می زنید که تو این مدت چجوری خواب و خوراک و شب و روز نداشتم و بقیش رو نگفتن که بگیم ولی خودتون می دونید! خلاصه در حد امکان سعی کردم تمام توان خودم را در ستاد (اخراجی های!) دکتر احمدی نژاد دشتستان بزرگ بکار بگیرم. به جون باراک اوباما قطعی چند روزه پیامهای تلفنی در بهبوهه اختلافات! اصلا بهم فشار عصبی وارد نکرد. ولی از برکات ارتباطاتی این انتخابات قبض میاندوره ای 1ماهه، معادل نیم میلیون تومان بود که ترس در اندام تلفن همراهم انداخت و پس از یکطرفه شدن و قطع شدن و جالبتر پرداخت قبض از طرف یکی از دوستان! هنوز پس از گذشت حدود 3هفته از پرداخت مبلغ فوق تلفن یکطرفه مانده و عجیبتر اینکه شب ها که همه خوابند تلفنم مثل آقا پلیسه وصل می شه و روزها که همه گرفتارند قطع! هیچ کس هم پاسخگوی این مشکل نیست تا اینکه در آخرین مراجعه، دوستان به شوخی گفتند مشکل از تهران است ما هر کاری می کنیم وصل نمی شود شاید تلفنتان هم مثل خودتان مشکل سیاسی داشته باشد! با اینکه صحت انتخابات دهم تأیید شده باز هم آقایان از تقلب می گویند. جالب است با اینکه منادیان دروغین جامعه مدنی و دمکراسی خواهی، همیشه دم از احترام به اکثریت می زدند امروزه بعنوان اقلیت جامعه تمام مقدسات را زیر سوال می برند و با غوغاسالاری به پشتیبانی ایادی استکباری به آراء ملت سرافراز ایران توهین می کنند. اگر آقای احمدی نژاد متقلب است حتی باید او را تشویق کرد که توانایی داشت این تخلف تاریخی را به گونهای رهبری کند که هیچ سند و مدرکی به جا نماند و ناظرین کاندیداها نیز همه کر و کور و لال شوند تا این تقلب بزرگ 12 میلیونی شکل گیرد، چنین فرد مقتدر و خوش فکری شایستگی نوکری این مردم را برای 4 سال آینده دارد. آنها که دچار توهم پیروزی 30 میلیونی شده و در کودتای از پیش طراحی شده (یک هفته قبل از انتخابات) با نام کودتای مخملی (سبز) که از سلسله تحرکات براندازی نرم شیطان بزرگ بشمار می رود، بجای ارائه اسناد و مدارک و مذاکره بر اساس عقل و منطق با حمایت بت بزرگ، همچون اراذل و اوباش به خیابان ها ریخته، به تخریب اموال عمومی و آزار و اذیت مردم و ایجاد مزاحمت برای برادران و خواهران خود پرداختند. اگر دروغ است پس اعلام زود هنگام پیروزی که به صراحت گفتند اگر کسی غیر از موسوی به عنوان پیروز انتخابات اعلام شود حتما تقلب شده یعنی چه؟ نامه هاشمی رفسنجانی به رهبر معظم انقلاب که در آن به صراحت آشوب های خیابانی را تایید و آن را اعتراض به حق مردم به دولت خوانده بود در ذهن هر انسان دارای درک و فهم، چه برداشتی ایجاد می کند؟ با توجه به وجود قرائن فراوان در مورد هماهنگ بودن آشوبگران و مزدور بودن بخش مهمی از آنها، آیا این دیدگاه اکنون قوت نیافته که عوامل اصلی گرداننده این آشوب ها با کانون های اطلاعاتی بیرون از کشور به طور کامل مرتبط هستند؟ خوب است که نقاب ها کنار رفتند. ولی نمی دانم چرا دستگاه های امنیتی 1000 نفر را بازداشت می کنند و 2000 نفر را آزاد! چون همه می دانند آنانی که باید گلویشان فشرده شود دارند پپسی نوش جان می کنند و از لپ لپ و سک سک (شانسی) آدم خفته! بیرون می کشند که چگونه به مقاصد شوم خود برسند. در این اواخر هم دیدیم که مهر نماز در نمازجمعه با شکوه تهران بر پیشانی مبارکشان چنان نقش بست که صد رحمت به ابوموسی اشعری ها! بدین ترتیب پروژه نماز اولی ها نیز با شکست روبرو شد.
من نمی دانم آقایان چگونه می خواهند جوابگوی خونهای ریخته شده جوانان این ملت باشند. خودتون رو به کوچه علی چپ نزنید جناب موسوی با خودتان بودم. شما کجا بودید که پس از بیست سال آمدید و اینگونه احساس خطر کردید و به من جوان این جرئت و جسارت را دادید که شما را اینگونه مورد محاکمه و مواخذه قرار دهم؟ چگونه و با چه رویی با شعار قانون گرایی وارد شدید و با قانون گریزی همه برادران و خواهران دینی را به جان یکدیگر انداختید و خانواده های زیادی را داغدار کردید؟ مباد آن روزی که خون ملت به جوش آید، به راه افتاده و برای پاسداری از اسلام خاشاک را از سر راه انقلاب کنار بزنند. می دانم شما کاره ای نیستید فقط یک مهره بازی خورده در صفحه شطرنج اصحاب زر و زور و تزویر شده اید. جناب موسوی من بعنوان یک جوان نسل سومی شما را نصیحت می کنم تا وقتی که اتهامات کم کم مبدل به اعلام جرم علیه شما نشده کاری کنید، نگذارید سرنوشتی که بعضی شما را گره خورده با آن می پندارند سراغتان بیاید، مگر بنی صدر را فراموش کرده اید! سید جان رهرو آنست که آهسته و پیوسته رود... یکی از بزرگترین برکات حسنه این انتخابات این بود که بر همگان ثابت شد که ایران فقط تهران نیست! شاید برای اولین بار باشد که رئیس جمهور با رأی مخالف پایتخت نشینان انتخاب می شود و باید هم آنان اینگونه برافروخته شوند که با کبریتی از سوی دشمنان فوران کنند. این جریان تا آنجا پیش رفته بود که گرد و خاک فقط مضر سلامتی عزیزان تهرانی بود ولی بعد از انتخابات که همه فهمیدند این کشور بزرگتر از این حرف هاست دیدیم که مثلا در روزی استان بوشهر را تعطیل کردند که اصلا گرد و غبار نسبت به قبل هیچ خطری نداشت و فقط می خواستند بگویند که بله نقشه ایران را دقیقتر نگاه کردیم. با تشکر از زحمات پرکارترین دولت 30ساله انقلاب، امیدوارم که دولت دهم دولتی متفاوت با گذشته باشد و در راستای بهبود هرچه بهتر و بیشتر وضع موجود گام بردارد. اما وقتی شنیدم غضنفرخان معاون رئیس جمهور شده کمی جا خوردم. دکتر جان این ره که می روی ... خاکی است! بیا دست در دست هم دهیم به مهر جاده ها را کنیم آسفالت! مردم به شما اطمینان کرده اند، آراءشان هم تضمین کننده گام های محکم و استوار شما خواهد بود و هم زنگ خطری برای لغزشهایی که انشاءالله پیش نخواهد آمد. پس نگذارید عده ای در امانت مردم خیانت کنند! ما به شما ایمان داریم. پس بگو یا علی. هر از گاهی توقف فرصت خوبیست برای دیدن مسیر طی شده و نگریستن به راهی که پیش روست. گاهی برای رسیدن باید نرفت... موضوع مطلب : جمعه 88 خرداد 15 :: 1:20 عصر :: نویسنده : محمد پای بست
هیچ گاه سرت را خم نکن و احساس غم نکن، زیرا همیشه خدا با توست، پس احساس غم نکن تا بزرگ، بزرگ بماند و بزرگی بسازد. در ابتدا رحلت جانسوز بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی ایران حضرت امام خمینی (ره) را تسلیت عرض می کنم. جا دارد اشاره ای به سخن حضرت امام (ره) کنم که فرمودند: نگذارید انقلاب به دست نااهلان بیفتد. پس بیایید با انتخاب صحیح و آگاهانه خود بار دیگر مشت محکمی بر دهان این نااهلان بزنیم. این روزها کاملا انتخاباتی شده ام ولی وقتی قبض میاندوره ای موبایلم رو میبینم قلبم تند تند میزنه، یکی نیست بگه آخه چقدر با این تلفن حرف زدی که نزدیک 500هزار تومان قبضش اومده بود؛ جالبش اینجاست که با هر ...بود پولش رو جور کردم ولی به مدت 5روز صبح قطعش می کردند ظهر قبض رو می بردم شب وصلش می کردن و این شده بود سریال جالب درگیری من با مخابرات، تازه قبض دوره انتخابات دو برابر نشه باید کلاهمو پرت کنم هوا. تبلیغات میان دوره ای مجلس شورای اسلامی برای دو سال باقی مانده آن آغاز شده و مردم دشتستان بزرگ مجلس را یک سنگر برای دفاع از حق خود می دانند البته اگر باز این انتخابات باطل نشود! بعضی ها هنگام انتخابات، به جای «ستاد انتخاباتی»، «تعویض روغنی» باز می کنند، این دوستان اکثرا” همه چیز را باور دارند، به جز من و شما را. باز هم انتخابات و بداخلاقی هایش شروع شد تا شاهد روش های نادر و نایاب تبلیغاتی باشیم. اما بحث مهمتر انتخاب یک رئیس جمهور با معیارهای یک فرد اصلح در بیانات مقام معظم رهبری می باشد. شهید مطهری فرموده اند: جمهوریت بیان قالب حکومت، و اسلامیت بیان محتوای حکومت است. حال اینکه عده ای این دو را کنار هم نمی خوهند بحثی جداست، ولی اگر یک وقت هم بخواهی اظهار نظری کنی همین آقایونی که تا دیروز اونجوری بودند و امروز اینجوری شدند! در جوابت می گویند: تو از آقا بیشتر می فهمی؟ می گویی: نه. و جوابت می دهند: پس خفه شو. البته کسی جرأت نمی کنه با چنین لحنی با من صحبت کنه! از نظر من رئیس جمهور باید فردی تکلیف محور باشد. زیرا که به راحتی میتوان با مردم بود و نبود. این روزها شاهد فضای مصموم تبلیغاتی نامزدها بر علیه یکدیگر هستیم ولی موفق کسی است که با آجرهایی که به سویش پرتاب می شود یک بنای محکم بسازد. امروزه با وجود تأکیدات رهبری بر اصل تبلیغ بجای تخریب باز هم می بینیم همه گروه ها و جریانات معلوم الحال سیاسی علیه دولت فعلی بسیج شده اند و تهمت و افترا را تا حدی رسانده اند که مثلا آن خانم خانزاده، دولت نهم را دولت نکبت مینامد کسی هم نیست توی ... بزند! البته جواب خیلی از سوالات را رهبر انقلاب با درایت داده اند که: "حرف کسانی که تصور می کنند ملت ما بخاطر پایبندی به اصول خود خوار شده است را قبول ندارم." هیچ وقت به خودم اجازه نداده ام به کسی بگویم به فلانی رأی بده چون با این حرف زشت، میزان عقل و شعور طرف مقابل زیر سوال برده می شود. مردم این قدر آگاه هستند که خادم و خائن را از هم تشخیص می دهند و با توجه به برنامه های متنوع نامزدها، بهترین را انتخاب می کنند. مناظره 4 کاندید ریاست جمهوری بهترین فرصت برای شناسایی عیار افراد شرکت کننده در رقابت انتخاباتی و جایی برای طرح سوال و پاسخ به شبهات و رفع اتهامات و همچنین بیان برنامه ها می باشد. هر چند که بعضی هیچ برنامه ای ندارند، بعضی فقط وعده و وعید می دهند، بعضی هم زیادی توی رویا بسر می برند، ولی جالب اینجاست که بعضی از عزیزان که سابقه سکوتشان به تعداد سال های زندگی من است به شدت احساس نگرانی کرده اند و وارد صحنه شده اند ولی من از وضعیت موجود نگرانم، بحال افرادی که بجای احساس تکلیف احساس نگرانی کرده اند بشدت نگرانم! ولی در این بین قاطعیت و جسارت در گفتار و کردار و تداوم در مبارزه و روشنگری مردم مهمترین عامل پیروزی یک فرد قلمداد می شود. از گذشته گفته اند مترس و دلیر باش، که شمشیر کوتاه بدست دلیران دراز گردد. دوستان خیلی باید هوشیار باشیم زیرا بعضی همرنگ جماعت می شوند ولی همفکر جماعت نه! ما اغلب یا در حال برنامه ریزی برای آینده هستیم یا برای گذشته تأسف می خوریم؛ همه این اتفاقات در زمان حال می افتد و زمان حال از دست می رود، پس بر ما واجب است که در صحنه انتخابات حضور فعال داشته باشیم و خودمان برای سرنوشتمان تصمیم بگیریم که فردا دیر است. چه خوب است همیشه این جمله را با خود داشته باشیم که: هرگز در نمایشنامه ای که دیگران نوشته اند بازی نخواهم کرد. من خود اصول بازی را می نویسم. از بایدها بیزارم و هر آنچه که انسان را در بند کشد. هر چند کسی که در قلب مردم خانه دارد خدمتگذار آنها باقی خواهد ماند ولی من برای انتخاب ملت احترام قائلم و انتخاب خود را نیز کرده ام "دکتر محمود احمدی نژاد". حال اگر او رأی هم نیاورد مهم نیست چرا که او برای همیشه رئیس جمهور قلب های شکسته از تبعیض و تزویر و زور است. «انا هدیناه السبیل اما شاکرأ و اما کفورا» یادت باشه ما نمی تونیم مسیر وزش باد رو تغییر بدیم، اما می تونیم مسیر بادبانهامون رو تنظیم کنیم.موضوع مطلب : سه شنبه 88 اردیبهشت 29 :: 1:51 صبح :: نویسنده : محمد پای بست
در بی کرانه های زندگی 2 چیز افسونم می کند: آبی آسمان را که می بینم و می دانم که نیست، و خدا را که نمی بینم و می دانم که هست. سلام. ایام شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)، شهادت استاد مطهری و رحلت جانگذاز عالم ربانی آیت الله بهجت را به محضر امام عصر (عج) و همه مسلمانان جهات تسلیت عرض می کنم. امسال برای سومین بار در کمین تصادف گیر افتادم با این تفاوت که این آخری کاری تر از دو تای قبلی بود و کاملا هم زمین گیرم کرد. تصادفی که باعث شد امسال بزرگترین رویداد فرهنگی کشور را در حالی از دست بدهم که اتفاقا نمایشگاه کتاب هم مثل خودم 22 ساله شده بود. گفتم که سال پر حادثه و پر فراز و نشیبی پیش رو دارم که به هیچ عنوان هم چیزی به نام نا امیدی در وجودم راه نداده ام و همچنان نفس می کشم. صدا و سیمای جمهوری اسلامی گاه گداری خبرهای جالبی منتشر می کند از قبیل اینکه در یک ماه 7 نفر در فلان ایالت آمریکا به قتل رسیده اند، ولی هیچ گاه مردم نمی شنوند از امن ترین نقطه کشور زیبایشان ایران، دشتستان بزرگ و شهر برازجان محل تولد و زندگی این حقیر که آمار قتل و جنایت در آن گاهی در یک هفته از 7بار بیشتر می شود و رکوردهای جهانی را کاملا مورد دستخوش خود قرار می دهد! من یاد دارم قبلا هم زیاد در این باره مطلب نوشته ام و انتقاد کرده ام و نه اینکه الان خودم و خانواده ام دچار مشکل شده باشم که اینگونه برافروخته شوم، بلکه اگر مشکلی هم نباشد وظیفه ذاتی خود می دانم بزرگترین دغدغه مردم دشتستان را فریاد بزنم که نا امنی تا به کی؟ چرا مردم از اینکه فرزندشان را به مدرسه بفرستند و یا برای خرید تا مغازه یا نانوا بروند و برگردند و ... می ترسند؟ این تصویر تازه ای نیست آن هم در شهری مثل برازجان جایی که گوشه به گوشه میدان ها نیروهای پلیس در قالب گشت ارشاد و امنیت ایستاده اند تا اگر کسی از قانون تخطی کند ارشاد و روانه مرکز پلیس شود! نیروی انتظامی معتقد است چهره شهر را تغییر داده و امنیت فردی و اجتماعی را حاکم کرده اما چرا هنوز ...! اگر گزارشهای روزانه از "بحران امنیت اخلاقی" در ایران، آقای پلیس را آشفته میکند بهتر نیست ریشهی این بیاخلاقیها را در جایی غیر از خیابان ها جست و جو کنند و به جای تار موهای جوانان شاید منحرف ولی ساده، به طناب دیگری چنگ بیاویزند؟ در جایی که بی قانونی تا حدی پیشرفت کند که به پسرفت فرهنگی منجر شود و هر کس جواب سلام کسی را ندهد با گلوله تنبیه شود نباید انتظاری بیش از این داشت که مردم در رفاه و آسایش باشند. وقتی می بینی در جلوی چشمانت دوستانی که همگی از فرط خوردن عرق و قرص و مصرف مواد به روزی افتاده اند که دوستی خود را فراموش کرده و با چاقو به جان یکدیگر افتاده اند و هر رهگزری را نیز به باد کتک و ضرب چاقو می کشند، وقتی می گویی کاری کنید همه را تلف کردند پاسخ می شنوی که خبری نیست قانون طبیعت است که یا بکشی، یا کشته شوی! فردا هم پارچه های سیاه، خانواده های داغدار، شب هفت، شب چهل و فراموشی. بعد هم می گویند برادران، خواهران آسوده بخوابید انشاءالله گربه است. امنیت از نظر مفهومی به وضعیتی اطلاق میشود که نیروهای حفظ کننده وضع موجود، توان این محافظت را از نیروهای شناخته شده برهم زننده آن داشته باشند. امنیت به سطوح مختلفی تقسیم میشود، از جمله امنیت فردی، امنیت اجتماعی، امنیت ملی و امنیت جهانی، همچنین در تحلیل این مفهوم حوزههای مختلف نیز از هم متمایز میشوند. امنیت را بر پایههای مفهومی مختلفی مورد شناسایی قرار میدهند، از جمله این مفاهیم پایه، نظم است، یعنی امکان بر هم خوردن نظم نا امنی به همراه خواهد داشت. در جوامعی که ابتلا به بیماری بی قانونی و عدم تعادل باشد، دروغ جایگزین راستی و صداقت می شود، ریاکاری و نفاق راه بر شفافیت و یک رنگی می بندد، تملق و چاپلوسی به جای پالایش روحی می نشیند و بازار تهمت و افترا رونق می گیرد. در نبود آنچه که در جامعه " امنیت" گفته می شود ، ترس و وحشت ، بی اعتمادی و سردرگمی حاکم شده و فرد، فرد جامعه نگران از چکونگی سرنوشت و جایگاه خود در این شرایط ، تنها به نجات خویش می پردازد و فارغ از هرچه بر سر جمع می گذرد، در صدد یافتن راه حلی برای فرار خود از مهلکه می افتند و این تنها به بهای نادیده گرفتن حق و حقوق افراد جامعه بر اولویت خواسته های فردی خود تاکید می کند. تضارب و تقابل خواسته های فردی موجود در جامعه ای که دستخوش بی قانونی است می تواند متفاوت و متعدد باشد، استقامت و استواری چارچوب ها ی اجتماعی را در هم کوبیده و به ناهنجاری هایی میدان می دهد که به تشدید ناامنی و تقویت تفکر ”هر کس برای خود” و ”همه برای من” می انجامد. بنابراین در سایه عدم امنیت اجتماعی، رضایت مندی از زندگی و شرایط اجتماعی کاهش یافته و یاس و انفعال، افسردگی فردی و اجتماعی جایگزین شادابی، تحرک و نشاط می شود. در چنین شرایطی است که فرد بخاطر حفاطت از خود در برابر تهدیدات گوناگون بر گرفته از اجتماع در غیاب قانون و مقرراتی که ضامن ادامه حیات جمعی و اجتماعی است، به هر وسیله ای برای حمایت از خود و دور شدن از مسائل و خطرات به خود بیشتر می اندیشد تا بقای جمع و اجتماعی که در آن زندگی می کند. دائما از فرهنگ سازی دم می زنیم ولی نه امکاناتش را می شناسیم و نه مقدماتش را فراهم می کنیم در این زمینه محققین بسیاری از جمله پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی به فعالیت مشغول شده اند و در دستگاه های مختلف برنامه های اجرایی زیادی مورد تصویب و اجرا قرار گرفته است و نتایجی نیز حاصل شده ولی آیا این کافی است؟ دست اندرکاران اجرایی ارکان نظام اداری کشور از قبیل: -دستگاههای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در قوه مجریه و سایر نهادها - قوه قضاییه -نیروی انتظامی -صدا و سیما -وزارت کشور -ستاد کل نیروهای مسلح -سایر نهادها و سازمانهای مرتبط؛ باید مقدمات یک تحول بزرگ را فراهم آورند و به محض ایجاد مشکل بجای متهم کردن یکدیگر به فکر راه چاره باشند. شنیده ها حکایت از این دارد که قرار شده است فرمانداری شهرستان دشتستان بعنوان فرمانداری ویژه کشور معرفی شود، این یعنی دشتستان یک دولت مستقل در دل کشور زیبای ایران خواهد شد که امیدوارم که این برنامه جواب بدهد. این بحث به قوت خود باقی است و ادامه خواهد داشت ضمن اینکه اگر فراموش نکنم حتما در پست هاس بعدی درباره انتخاب نام این پست توضیحات مفصلی که به مذاق خیلی ها خوشایند هم نیست خواهم داد. رقابت ها و مبارزات انتخاباتی نیز رنگ و بوی تازه ای به خود گرفته اند زیرا اگر مردم در سراسر ایران فکر انتخاب یک رئیس جمهور اصلح را در سر می پرورانند ما علاوه بر این دغدغه فکری، باید بدنبال انتخاب یک نماینده لایق برای انتخابات میاندوره ای مجلس شورای اسلامی نیز باشیم. در روزهای آینده به تحولات انتخاباتی نیز بیشتر می پردازم. به امید فردای بهتر. دریای طوفانی، ناخدای لایق می سازد، همیشه ممنون لحظات سخت زندگی باش ... موضوع مطلب : یکشنبه 88 فروردین 2 :: 5:8 عصر :: نویسنده : محمد پای بست
ایام می آیند تا بر شما مبارک شوند، مبارک شمایید، الهی حاجات دلتان با حکمت پروردگار در سال نو همسو شود. عرض سلام و تبریک دارم به مناسبت سال 1388. در سال پیش رو موفقیت های روز افزون، سلامتی و شادابی را برایتان خواهانم و امیدوارم هر روزتان بهتر از دیروز باشد. با اینکه سال قبل سال خوبی برای من نبود (چون جیب ها خالی شد) ولی باز هم بهتر از سال قبلش بر من گذشت (چاخان) و با اینکه تجربه، نوید یک سال خیلی سخت و کمی هم بد را برایم می دهد ولی باز هم معتقدم که می شود سال 88 را که خوب شروع نشده برایم، با تمام سختی هایش از بدترین سال به بهترین تبدیل کنم! تو سال جدید مثل همه سال های دیگه تغییرات و برنامه هایی رو دارم که اینبار نمی خوام اعلام کنم ببینم کی متوجه میشه. این عکس جدید وبلاگم رو هم برای این گذاشتم که بعضی از دوستان گفته می خواستند برام دردسر درست کنند من اینو گذاشتم که بگم همیشه به استقبال خطر می رم هر چند که این خطری که این عزیزان دارند ناچیز هم هست! فکر می کنم هر وقت من ماشینم رو شستم بارون اومد به همین خاطر گفتم روز عیدی مردم ازیت نشن ماشین رو نشستم ولی از فردا هر روز ترتیبش رو میدم چون که من عاشق باران هستم! قصد دارم امسال برای اینکه حال و هوایی عوض کنم یک سفر شمال به اتفاق دوستان و البته به اصرار خانواده برم تا شاید کمی در روحیه نسبتا بدم تأثیر داشته باشه. مشکلات زیاده ولی دوست ندارم ازشون حرف بزنم چون مشکلات من فقط برای خودمه ولی مشکلات مردم برای منم هست! مثال زیاده می دونید که اگه وارد بحث اقتصاد و سیاست و فرهنگ هم بشم دستم گرم میشه زیاد می نویسم ، از خشکسالی و بی آبی و بی برقی و بی پولی و بی نونی و بی ... که چیزی برای گفتن ندارم ولی چند نکته جالب که این هفته های اخیر برخورد داشتم باهاشون یکی شون این بود که چند وقت پیشتر رفتم یکی از بانک های شیراز یه کاری داشتم رفتم نوبت زدم تو کاغذ نوشته بود 201 نفر در انتظار هستند! سرم سوت کشید آخه یادم میاد بعضی وقت ها هر 1ساعت فقط 7نفر رو توی بانک راه می انداختند ولی این بانک اعجوبه با 4نفر کارمند توی یک ساعت دقیقا نصف این آمار رو راه انداخت از تعجب داشتم شاخ در می آوردم نتونستم بیشتر بمونم نوبت رو هم با خودم آوردم که هر کی باور نکرد نشونش بدم. افت قیمت کالا و سوراخ شدن جیب مردم هم یکی دیگه از جریانات امسال بود آخه همه چیز ارزون شده بود ولی دیگه کسی پول مول نداشت خرید کنه! خود من همین که کارت طلایی ماشینم تموم شد تازه خرجاش شروع شدند که این نشون میده وقتی ایران یک خودرو مثل زانتیا رو مونتاژ می کنه از اصلش بهتر میشه! امسال تو ایام عید هر جوون بیکاری اومده بود ماهی و سبزه فروشی زده بود یه گوشه خیابون که خیلی خوشحال شدم که شغل های فصلی اینقدر پر رونق هستند و جوون ها رو سر گرم می کنند یادم میاد تو شب یلدا هم تمام مردم یادشون افتاده بود هندونه فروشی بزنن! این فکر های خوب اقتصادی می تونه کشور رو بسمت توسعه سوق بده و جای کار داره. یادم میاد ما اومدیم آرزوهای جوون ها رو عوضش کنیم و به سمت دیگه ای پیش بریم ولی اونقدر با این اقتصاد ور رفتیم که قبلا آرزوی ما جوون ها داشتن 206 بود ولی الان کسی به کمتر از Genesis راضی نمیشه! ولی با جیب خالی دوچرخه هم نمیشه سوار شد اونم تو این بی بنزینی. خود من دقیقا 6کارت سوخت موتور دارم و یک کارت ماشین باز هم آخر ماه به روغن سوزی می افتم از دست این بنزین آزاد تازه جدیدا سهمیه همین موتور رو هم ماهانه کردن ماشین هم که شنیدم لطف کردن ازش کم کردن که مردم بشینن تو خونه سر کار و درس و دانشگاهشون نرن فقط و فقط بشینن و جومونگ و یوزارسیف و ... نگاه کنند! البته خدا خیر بده این رئیس جمهور ضعیف الجسه ولی قوی ما رو که خستگی رو خسته کرده الحق و الانصاف برای مناطق محروم خیلی کار شده مردم هم راضی هستند. تو 4سال هم نمیشه بیشتر از این کار کرد چون کار از ریشه خرابه این بنده خدا بیشتر از این از دستش بر نمی اومد! خدا توفیقشون بده. هر سال چهارشنبه سوری یادم میاد طرقه داشتن خلاف سنگین بود ولی امسال هر کی با کلت برتا یا شاهکش یا ... تیر می انداخت بهش می خندیدند می گفتند اسلحش کلاس نداره آخه الان اینجا بیشتر استار و کلاشینکف تو بورسه! البته نترسین یه وقت اینجا امن ترین نقطه کره زمینه همون اشرار هم می دونند که تو ایام عید باید برن مرخصی تا مسافرهای عزیز نوروزی بهشون خوش بگذره اگه وقت کردید حتما یک سری به شهر زیبا و باستانی برازجان پایتخت قدیم ایران بزنید خالی از لطف نیست، دشتستان بزرگ جاذبه های دیدنی زیاد داره اگه بیاید پشیمون نمیشید. یادم رفت بگم امسال خونواده تعجب کرده بودند که من خونه موندم و می خوام بشینم پای سفره هفت سین خودمم کمی متعجب بودم. سر سفره وقتی سال تحویل شد یه باره دلم گرفت رفتم تو فکر یه چند لحظه طولانی که نمی دونستم اطرافم چی می گذشت. من پای هر سفره ای خودم کیک رو می بریدم ولی نمی خوردم ولی امسال خودم نبریدم ولی خوردم! امسال با همه سال های گذشته فرق می کرد با اینکه پدرم هم پای سفره بود ولی من یه جورایی بزرگ خاندان محسوب می شدم و همه چشم ها به دست های من بود که من چی عیدی می دم؟ منم اصلا تو فاز نبودم وقتی هم اومدم تو خط حسابی تر شدم! نمی دونم این رسم عیدی دادن تو روز عید رو کی انداخته سر زبون مردم. ببخشید از اینکه با عجله و در هم برهم نوشتم فرصت چک کردن هم ندارم اگه غلط املایی داشت زیاد نخندید. بدرود بر ما سالی گذشت، بر زمین گردشی و بر روزگار حکایتی، امید که آن کهنه رفته باشد به نیکویی و این نو همی آید به شادی. موضوع مطلب : پنج شنبه 87 اسفند 29 :: 11:36 صبح :: نویسنده : محمد پای بست
او آمد و با آمدنش لبخند را بر لبهای خشکیده محرومان نشاند، او آمد و ریشه سبز آیات خدا را در دلهای بشکسته از ظلم و ستم بارور نمود، آری محمد آمد، نور آمد، حق آمد، جاء الحق و زهق الباطل. سلام، من رو شطرنجی نشون بدید خجالت می کشم اینبار دیگه نمی گم فرصت نکردم وبلاگ رو بروز کنم بلکه می خوام اعتراف کنم کمی تنبل شدم! هر چند دیر شده ولی میلاد پیامبر اعظم (ص) و حضرت امام جعفر صادق (ع) رو تبریک می گم و پیشاپیش سال خوب و خوشی رو براتون آرزو می کنم و این آپ هم بیشتر به رفع تکلیف شباهت داره! ضمن اینکه فکر کنم روال بدی شده آخه جدیدا ماهی یکبار می نویسم که این اصلا جالب نیست. موضوع مطلب : |
||
نویسندگان
پیوندها
آخرین مطالب
|
||